گم شدن دختر عکاس
صدای خاطره، یکی از خواهران فاطمه از شدت گریه و شیون گرفته است. وقتی اسم فاطمه را به زبان می آوریم، با همان صدای گرفته دوباره هق هق گریه می کند. خاطره با همان ته مانده صدایش به خبرنگار جام جم توضیح می دهد: فاطمه از چهار سال پیش به دلیل علاقه ای که به هنر عکاسی داشت به مجالس مختلف جشن ، مهمانی و... می رفت و عکاسی می کرد. افراد مختلفی به فاطمه برای عکاسی زنگ می زدند. او هم طبق برنامه اش می رفت و به موقع هم به خانه برمی گشت. روز حادثه هم به ما گفت قرار است برای عکاسی به بوشهر برود. پدر و مادرم در شهر اهرم تنگستان زندگی می کنند. آن روز فاطمه گوشی تلفن همراه، لپ تاپ، دوربین عکاسی و تمام لوازمش را برداشت و ساعت سه بعد از ظهر از شهرمان اهرم به بوشهر و خانه کسی رفت که نه ما می شناختیم چه کسی است و نه خودش می شناخت.
هر موقع کار فاطمه طول می کشید، تماس می گرفت و می گفت من نیم ساعت یا یک ساعت دیگر به خانه می رسم اما آن روز هرچه منتظر ماندیم، خبری از فاطمه نشد. ساعت ۱۲، یک بامداد بود و خواهرم هنوز به خانه برنگشته بود. به شدت نگران و دلواپس او بودیم. فردای آن روز از طرف اداره آگاهی با ما تماس گرفتند و گفتند خواهرم گوشی اش را گم کرده است و باید به آگاهی برویم. پدر و مادرم هم رفتند.
قتل با 8 ضربه چاقو
او ادامه می دهد: آن طور که مأموران آگاهی به مادر و پدرم گفتند، قاتل با هشت ضربه چاقو خواهرم را کشته است اما به خاطر رعایت حال پدرم نگفتند که تعداد ضربات چاقو خیلی بیشتر از هشت ضربه بوده است.
خاطره به اینجای صحبت هایش که می رسد، دوباره به یاد خواهرش گریه می کند: ما از طریق آگاهی متوجه شدیم خواهرم به قتل رسیده و تمام لوازم و وسایلی که به همراه داشت هم ضبط شده است. مأموران آگاهی هنوز چیزی در مورد قاتل و علت قتل به ما نگفته اند. به ما گفته اند چند روز صبر کنید نتیجه را اعلام می کنیم. خواهر من هنوز دبیرستانی بود و تازه می خواست جشن تولد ۱۸سالگی اش را برگزار کند. برخی مردم شایعات مختلفی در مورد خواهرم سر زبان ها انداخته اند که هیچ کدام درست نیست. ما منتظر اعلام نتیجه از طرف آگاهی هستیم.
نظرات
0