گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
نقد کتاب
ماجراهای خارخاری
یادداشتی بر کتاب «ماجراهای خارخاری» اثر نرگس جودکی به قلم ستاره محمدی «نویسنده و منتقد داستان»

شاید برای مخاطب‌ها مهم نباشد که چه‌چیزی باعث شده تا نویسنده یک کتاب داستان و یا کودک نوشته، تنها چیزی که برای او مهم است این‌که فرزند او از کتاب خوشش آمده و می‌خواهد در کتابخانه آن را داشته باشد و یا به‌دلیل شوق عجیب، آن را در راه خانه یا به‌محض رسیدن بخواند، اینجاست که مسئولیت مهمی برعهده ناشر است که نویسندگان کودکی که برای او کار می‌فرستند در کدام مرتبه قرار دارند‌ و  آیا آن‌ها شکست‌خوردگان داستان بزرگسال هستند؟ و یا این‌که برای کسب درآمد تلاش می کنند داستان یا شعر کودک در کارنامه خود داشته باشند.
حالا نمی‌خواهم بدبینانه به این مسئله فکر کنم، اما نقد کتاب کودک باید یکی از دغدغه‌های ما باشد؛ یعنی چیزی که به‌عنوان کتاب کودک به بازار عرضه می‌شود، آیا استاندارهای لازمه را دارد؟
چراکه قرار است کتاب‌ها در اختیار قشری از جامعه قرار بگیرند که ازنظر سطح فرهنگی با هم متفاوت هستند و هم‌چنین ازنظر زیستی.
کودک هنوز به آن مرحله از رشد نرسیده که بتواند خوب و بد بودن کتاب را درک کند، بنابراین نویسنده تلاش می‌کند از آنچه که به کتاب‌های درسی نزدیک است و در یک پک قرار دارد، استفاده کند، هرچند که جامعه  ی ما برای آموزش بهتر کودکان نیاز به آگاهی بیشتر دارد، پس نویسنده باید با ابزار داستان‌نویسی  آشنا باشد.
هم‌چنین به اندازه نیاز، اطلاعاتی درمورد روانشناسی کودک، فلسفه شناخت طیف رنگ‌ها و حتی نیازهای کودک داشته باشد. 
کودکان درحین این‌که از سطح هوشیاری بالایی برخوردار هستند، بازیگوشی‌های خود را نیز دارند، برای همین کتاب داستان یا شعر باید طوری باشد که کودک خسته نشود.
نه تنها نویسنده بلکه ناشری که عهده‌دار چاپ شعر یا داستان کودک است، باید ذوق و سطح رشد کودکان را موردتوجه قرار بدهد.
نمونه کتابی که قرار است من به‌عنوان منتقد درمورد بحث و بررسی داشته باشم کتاب «ماجراهای خارخاری» نوشته خانم «نرگس جودکی» است.
آیا خانم جودکی با هوشمندی کامل موضوع یا سوژه  ی داستان را انتخاب کرده؟‌
آیا طیف رنگ‌هایی که برای کتاب انتخاب شده با متن مطابقت دارد؟
آیا  کلمه‌هایی که استفاده شده در فهم کودک است و باعث خستگی او خواهد شد؟
آیا خلاصه داستان در پشت جلد قرار داده شده؟ 
آیا گروه سنی که روی کتاب درج شده با متن کتاب مطابقت دارد؟ 
آیا واژه‌های نامتعارفی استفاده شده یا نه؟ واژه‌هایی که باعث بشود کودک ازنظر روحی و روانی به‌هم بریزد. 
سوال‌های ریز و درشتی که حتما باید نویسنده و ناشر رعایت کرده باشند. مخصوصا نویسنده با آگاهی باید قدم در راه نوشتن داستان کودک گذاشته باشد. 
داستان خارخاری، کتاب سبکی است با ورق روغنی و رنگ‌هایی هارمونی را رعایت کرده و یک‌جوری از دور خواننده را جذب خودش می‌کند، اما یک نکته مهم فراموش شده این‌که خلاصه داستان در پشت جلد نوشته بشود تا پدر و مادر چیزهایی دستگیرشان بشود که چه کتابی را کودکشان پسندیده. 
داستان از این قرار است که خارخاری به یک مهمانی دعوت شده‌، با کسب اجازه از مادر خانومی دعوت را پذیرفته و راهی تولد آهوی چشم قشنگ می‌شود. نکته این‌که آیا دادن صفت به حیوان در کتاب کودک جایز است؟
چشم قشنگ‌‌  ازنظر تعربف ذهنی است که ما بزرگ‌ترها به اشیا و حیوان و انسان‌ها می‌دهیم. آیا کودک سن الف یا پیش‌دبستانی این صفت را درک خواهد کرد؟ 
درست است کودکان باهوشند، اما ما باید هوشمندانه عمل کنیم که آن‌ها بیش از شناخت شخصیت داستان، معیار زیبایی و مهم بودن را تشخیص ندهند.نویسنده دست روی موضوع خوبی گذاشته آموزش این‌که خودمان را همانطورکه هستیم دوست بداریم، اما کودک توانایی تشخیص این را ندارد، اما می‌دانند که نباید وسایل شخصی‌اش را به دیگران بدهد، چون آن‌ها را غریزه‌ای دوست دارد وحوصله‌ شان سرنمی‌رود. 
بچه‌ها جشن تولد دوست دارند. مثل ما بزرگ‌ترها درگیر نیستند. آن‌ها کیک خوردن ،بادکنک و جیغ و دست را دوست دارند، حتی چرخیدن، اما نصیحت را هرگزدوست نخواهند داشت.
جمله‌ای است در صفحه ده، «پوست حنایی رنگ آهو زیر نور خورشید می‌درخشید.» اگر این عبارت را برداریم، منظور درخشیدن را چه اتفاقی خواهد افتاد؟ 
زبان سانتال مانتالیسم مانع درک برای کودک خواهد شد. پس بهتر است از عبارت ساده‌تر و فارغ از جهان بزرگ‌ترها در دل کتاب کودک، زیستن را به کودک آموخت. 
چینش نقاشی، خود گویای سخن نویسنده است. کیک، بادکنک‌ها، گل‌ها و آهوی خودخواهی که روی صندلی سنگی مثل پرنسس‌ها نشسته.
از لحاظ روانشناسی، نویسنده کاملا باید به موضوع واقف باشد؛ این‌که من چه‌چیزی را بیان خواهم کرد؟ 
کنش و واکنش در داستان کودکان چقدر مهم است؟ جزئی از ابزار نویسندگی ساکن نبودن و عکس‌العمل نشان دادن است.
چشمانش گرد است، تلاش کنیم ببینیم آیا می‌توانیم کنش را راحت‌تر بیان کنیم.
اصولا ما بزرگ‌ترها می‌گوییم؛ «چشاتو برام گرد نکن.»
خارخاری با تعجب گفت،‌ پس نویسنده می‌توانست از عبارت آشنا استفاده کند. 
لاکی من‌من‌کنان گفت، صفحه دوازده، راستش خجالت کشیدم.
آیا کودک معنی راستش را می‌داند؟
معمولا برای داستان‌های کودک از سوم شخص استفاده می‌کنند که شبیه دوربین عمل کند. پس استفاده از بعضی از جمله‌ها نیازی نیست.
لاکی گفت: «گذاشتم خونه. ازش خوشم نمیاد.»
نویسنده اگر کمی در چینش کلمه‌ها دقت می‌کرد همه‌چیز کامل بود.
مثل مشخصات کتاب، رنگ، ورق؛ زیبا و دلپذیر است و صفحاتی که شماره دارند. 
استفاده از کلمه مادر خانمی من را یاد سریال زی‌زی‌گولی می‌اندازد. اقتباس بدی نیست، اما کلمه مادر خانمی برای  زبان کتاب سنگین است.
داستان دوم؛(خاخاری پرخوری می‌کند. )
یک روز گرم تابستان، تابستان هوایش مشخص است؛ گرم و سوزان. این‌که برای کودکان جای خلاقیت بگذاریم، باتوجه به درخت میوه اما ابرها پشت کوه و آسمان با هوا سنخیتی ندارد. خوب زیاد سخت نگیریم برویم بقیه قصه را بخوانیم. 
شاید برایتان سوال پیش بیاید. با دیدن یک درخت میوه خوشمزه چه عکس‌العملی نشان بدهید.چشمتان گرد می شود؛ بله، اما شاید یک کودک با سرعت به چیدن و خوردن آن فکر کند. اما قرار است که یک آموزش داده شود؛ صفحه ۲۴
لاکی جانم ببین شکوفه‌های سفید و صورتی به میوه تبدیل شدند.
لاکی خندید. «بله... خیلی آبدار و خوشمزه هستند.»
باز یک بزرگ‌تر تلاش می‌کند که حرف‌های خودش را در زبان کودک بگذارد. 
اگر آموزش حذف شود، هیچ اتفاق بدی نمی‌افتد.
 بدانیم که کودک فقط کودکی، می‌خواهد با سرعت و خوردن میوه و دل‌درد گرفتن...
صفحه ۲۶
باید همه نوع میوه خورد. ازلحاظ پزشکی هر میوه‌ای را نباید به‌خورد کودک داد. ممکن است آلرژی داشته باشد.
انتخاب زبان روایت، با زاویه دید فرق دارد. زبان روایت یعنی این‌که راوی چه کسی است؟
برای چه سنی روایت می کند؟
بازگو کردن ماجرا برای سن الف.
من خودم را بگذارم جای کودک و از عبارت سنگین استفاده نکنم. درک درست از گروه سن‌های مختلف. 
خارخاری و خانم معلم. 
آیا به راستی می‌توان خارهابی که از تن خارپشت کنده شده را دوباره به آن برگرداند و چسباند؟!
تابه‌حال به این موضوع فکر نکردم، اما با خواندن داستان خارخاری به این فکر کردم. آیا می‌شود؟
شاید کودکان به این موضوع فکر نکنند و تنها دغدغه آن‌ها پس‌گرفتن خارها باشد. کافی است، البته این چالش بزرگ را باید بین کودکان جستجو کرد. پس یکی از کارهایی که نویسنده می‌تواند انجام بدهد همین است. کودک را هوشیار کند.
برایش سوال ایجاد کند، اما به سوال‌ها پاسخ داده شود.
به کودک نمی‌توانی بگویی در داستان هر اتفاقی می‌تواند بیفتد. به طبع کودک نه تنها اعتمادش را به شما و بلکه به نوشته‌ها هم از دست خواهد داد. اما از منظر دیگر نگاه کنیم؛
جسم شما بسیار ارزشمند و مفید است، شما نباید به راحتی آن را به خطر بیندازید. اینجا خارپشت به‌جای پس گرفتن می‌توانست این‌طوری عمل کند که هیچ‌وقت از خارهایش بیهوده استفاده نکند، چون آن‌ها باارزش هستند.
خارخاری سرما می‌خورد
شروع داستان
یک روز صبح، خیلی زود خارخاری با صدای هوهوی باد از خواب بیدار شد. 
بیایید عبارت را این‌گونه بنویسیم؛
خارخاری با صدای هوهوی باد بیدار شد. سردش شد. از تخت پایین آمد. پرده را کنار زد.
در کتاب بزرگسال و کودک همیشه یک قانونی وجود دارد که نویسنده ملزم است رعایت کند. 
روایت، گفت‌وگو ها، صحنه، استفاده از ابزار صحنه، استفاده از حس پنجگانه و ملموس بودن موضوع. 
قانون استفاده اما فرق دارد. برای کودک پیچاندن جمله‌ها سخت است. آن‌ها قادر به تحلیل جمله شاید باشند، ولی دقیق مفهوم آن‌ها را نمی‌دانند.
ممکن است از همان کودکی هراسی درونشان ایجاد شود؛
مثل هوهوی باد، تکان خوردن پرده، بنابراین اطاله‌ها را باید از داستان مخصوصا داستان با تصویرسازی برداشت. چون تصویر قرار است که جای سفیدخوانی را بگیرد. 
شاید بعدها بشود تابوشکنی کرد. دشمن همیشه شبیه روباه نیست، یا گرگ. دشمن‌ می‌تواند با جلدهای مختلف خودش را نمایان کند.
خلاقیت در داستان خوب است  و امیدوارم نویسنده محترم در جلدهای بعدی دقت بیشتری در طیف رنگ‌ها داشته باشد.

شناسه خبر : 15536
تاریخ : 1403/3/7 08:03:05
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/fvVoqJ
نویسنده خبر :
X

🔶نرگس جودکی
🔹کارشناسی حقوق
 🔹نویسنده
🔹کسب مقام دوم فراخوان توتم و
داستان برگزیده فراخوان نامه گشوده و در حال چاپ در مجموعه مشترک 
🔹برگزیده دوره اول جشنواره مانا وفراخوان ذکر خیر 
🔹برگزیده پنج مرحله فراخوان مجله موفقیت وکسب مقام اول وچاپ هر پنج داستانک در مجله موفقیت
🔹کسب مقام در جشنواره یوسف
🔹کسب مقام اول داستان انقلابی استان البرز
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی ملک الموت
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی تحریر خیال
🔹کسب مقام اول در جشنواره ملی ذهن زرین
🔹کسب مقام دوم در جشنواره دلنوشته ای به سردار استان البرز واستان مرکزی و رادیو جوان
🔹عضو انجمن ادبی وهیت مدیره عصر جدید هشتگرد
🔹عضو انجمن ادبی سیمرغ و انجمن ادبی البرز
🔹کسب مقام دوم روایت عاشورایی از نهاد کتابخانه ها
🔹کسب مقام در چند نقد داستان کوتاه ودو کتاب ستاره ها می میرند و شهید مسیحی

 
 
برچسب ها #دریاکنار #منتقد #نقد ادبی #داستان کودک

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.