گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
ناجیه اثر سرکار خانم فتحی از انتشارات پایتخت کرج به چاپ رسید
آیین رونمایی کتاب «ناجیه»با حضور جناب خسرو عباسی خودلان و سرکارخانم ژاله معین از مدرسان،نویسندگان،منتقدان و داور جشنواره ها وجمعی از فرهیختگان البرزی برگزار شد.

رمان ناجیه اثر سرکار خانم ندا فتحی در مورد سامان، مرد جوانی که در مخمصه گرفتار شده.  کارگران کارخانه منجی می‌خواهند که جلو فروش کارخانه را بگیرد تا بیکار نشوند‌. چشم امیدشان به سامان است. با خدا عهد می‌بندد هرچه در توان دارد وسط بگذارد اما به دلیل نسبت فامیلی که با نیوشا صاحب کارخانه دارد و زخمی عمیق  که از گذشته ای مشترک در زندگی‌اش به‌ جا‌مانده برایش محدودیت درست می‌شود.  در گیرو دار باز کردن گره کور مشکلاتش متهم می‌شود و هر کسی حتی خود کارگران هم در این راه متهمش می‌کنند به دروغ به جاه طلبی به خیانت.  با آرمین رو‌به رو می‌شود.  اثبات حقیقت و گرهی دیگر ‌.  زندگی‌اش دچار تزلزل می‌شود و طوفانی رابطه عاشقانه‌اش را هم زیرو رو می‌کند. به هر دری می‌زند تا وفای به عهد کند اما‌ مصداق ضرب‌المثلی می‌شود که می‌گوید "خواست  ثواب کند اما  کباب شد " پایش می‌لغزد اما نوش‌دارویی در راه است ...
قسمتی از داستان 
هنوز صورتم از سیلی بی مروتی که نثارم کرده بود می‌سوخت. اشک‌هایم بند نمی‌آ‌مدند و از دیروز که در کارخانه وادار شده بودم به وجود این خانه اعتراف کنم ،فقط انتظار می‌کشیدم.
لام تا کام حرف نمی‌زد. در عوض نگاهش به در و دیوار خانه‌ام بود.
تنها گاهی نفسی فوت می‌کرد و دستانش را لای موهای پر پشتش چنگ می‌زد.
تا آن وقت این‌طور ندیده بودمش.
چشمانش سرخ و بیرون زده بود. جرات نداشتم سرحرف را باز کنم. باید راهی می‌یافتم. باید کاری می کردم تا قفل لب‌هایش را باز کند.
از جلوی چشمانش گذشتم و به آشپزخانه رفتم‌ 
حواسم بود که پلکش تکان نخورد. انگار اصلاً  مرا نمی دید. 
دو عدد تی بگ از داخل  جعبه چوبی روی کانتر برداشتم و داخل دو لیوان آب جوش گذاشتم.
قندان روی میز مقابلش بود.
لیوان‌ها را از دسته گرفتم و یکی را مقابلش گذاشتم.
باز هم پلک نزد.
دل به دریا زده و پرسیدم: 《 چی توی سرته؟ می‌خوای چی کار کنی؟ 》
نگاهش از لیوان چای تا نگاه منتظر من کش آمد.
 با چشمان عصبانی‌اش خیره در چشمانم ترس را به جانم ریخت.
بعد در جایش ایستاد. 
انگشت تهدیدش را بالا آورد. 
《 وای به حالت اگر بفهمم توی این چند شب کسی پا توی این خونه گذاشته 》 
و سمت خروجی رفت 
《 کسی یعنی کی؟ سامان !؟》
فریادش چهار ستون خانه را به لرزه در آورد.
《  ببند دهنتو کثافت!》 
باز اشک‌هایم راهشان را پیدا کردند. 
《سامان میخواست بهمون کمک کنه》
《پس اومده توی این خونه!》 
سکوت کردم.
می‌فهمید. من هم نمی‌گفتم نگهبان فضول می‌گفت. 
کافی بود تا ثابت کند شوهرم است.  آن وقت قانون و شرع و هر چه مرد و نامرد بود پشتش را می‌گرفت.
《من خیانت نکردم! به جان رادین ...》
قدمی به سمتم برداشت. نا خود آگاه شانه هایم را در خود مچاله کردم. 
قد بلندش روی تمام اندامم سایه انداخت .
گفت:《  قسم جان رادین از زبون تو  همین قدر باور نکردنیه که من برای سامان  به جانش قسم خوردم که دروغ نگفتم و اون آشغال باور نکرد و گذاشت دنبال تو بی ارزش  آواره هر گورستونی بشم.》
 به طرف در رفت و  دستگیره‌اش  را پایین کشید.
به طرفش یورش بردم و بازویش را چنگ زدم.
 با هق‌هق نالیدم: 《 نرو آرمین ! رادین ... رادین رو  برام ... بیااااار.》
بازویش را به شدت از دستم بیرون کشید.
《خیلی مونده تا مثل من جونت به لبت برسه》 
 

شناسه خبر : 11106
تاریخ : 1402/6/27 06:21:37
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/MCHRKI
نویسنده خبر :
X

🔶نرگس جودکی
🔹کارشناسی حقوق
 🔹نویسنده
🔹کسب مقام دوم فراخوان توتم و
داستان برگزیده فراخوان نامه گشوده و در حال چاپ در مجموعه مشترک 
🔹برگزیده دوره اول جشنواره مانا وفراخوان ذکر خیر 
🔹برگزیده پنج مرحله فراخوان مجله موفقیت وکسب مقام اول وچاپ هر پنج داستانک در مجله موفقیت
🔹کسب مقام در جشنواره یوسف
🔹کسب مقام اول داستان انقلابی استان البرز
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی ملک الموت
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی تحریر خیال
🔹کسب مقام اول در جشنواره ملی ذهن زرین
🔹کسب مقام دوم در جشنواره دلنوشته ای به سردار استان البرز واستان مرکزی و رادیو جوان
🔹عضو انجمن ادبی وهیت مدیره عصر جدید هشتگرد
🔹عضو انجمن ادبی سیمرغ و انجمن ادبی البرز
🔹کسب مقام دوم روایت عاشورایی از نهاد کتابخانه ها
🔹کسب مقام در چند نقد داستان کوتاه ودو کتاب ستاره ها می میرند و شهید مسیحی

 
 
برچسب ها #دریاکنار #آیین رونمایی #نویسندگان #منتقدان #البرزی

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.