پنجم خرداد در شرایطی که شایعاتی مبنی بر تداوم مذاکرات با واسطه ایران با آمریکا در میان بود، تبادل زندانین میان ایران و بلژیک صورت گرفت. روز یکشنبه هفتم خرداد، سلطان هیثم بن طارق، پادشاه عمان به تهران سفر کرد که گفته میشود حامل پیام مهمی در زمینه پرونده هستهای ایران بود. امروز، نهم خرداد نیز رسانههای داخلی به نقل از منابع مطلع مدعی شدند که اختلافات ایران با آژانس بر سر دو مساله سایت مریوان در آباده و ادعای کشف ذرات اورانیوم با غنای ۸۳.۷ درصد حل و رفع شده است.
همزمان با این تحولات، «محمدرضا فرزین» رئیسکل بانک مرکزی بهمنظور دیدار و گفتگو با مقامهای صندوق بینالمللی پول، عازم واشنگتن شده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان نیز از تبادل پیام میان ایران و آمریکا سخن به میان آورده است. مجموع این تحولات این مساله جدی را مطرح کرده که آیا تحولات جدیدی در زمینه مذاکرات و موضوع برجام در راه است؟ روند تحولات در مسیر احیای برجام قرار دارد یا این رخدادها، نمیتوانند چندان تغییری در صحنه معادلات ایران و آژانس داشته باشند.
فرارو در راستای پرداختن به مجموع این مسائل مهم با رحمن قهرمانپور، کارشناس ارشد مسائل هستهای گفتگو داشته است:
برخی رسانههای داخل کشور اعلام کرده اند که در پی تعاملات اخیر بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پرونده مربوط به یکی از مکانهای ادعایی آژانس – آباده – بسته شده و ادعای کشف ذرات اورانیوم با غنای ۸۳.۷ درصد نیز با توضیحات ارائه شده از سوی ایران حل شده است، این خبرها را چگونه ارزیابی میکنید؟
این خبرها، مثبت محسوب میشوند، اما نمیتوان از این خبرها نتیجه گرفت به زودی اتفاقاتی بزرگ مثل احیای برجام رخ میدهد. به اعتقاد من برای رسیدن به چنین نتیجهای هنوز زود است. باید منتظر گزارش پادمانی آژانس بمانیم و پس از مطرح شدن جزئیات دقیقتر قضاوت کنیم که آیا همین برداشتی که نسبت به همکاری با آژانس، در ایران وجود دارد، به شکل مشابه از سوی آژانس بین المللی انرژی هستهای و مدیر کل آژانس، رافائل گروسی هم وجود دارد یا خیر.
گامهای برداشته شده به زعم طرف ایرانی مهم است، اما باید نظر طرف مقابل را مد نظر داشت. باید بازخورد و بازتاب این اتفاقات را در جلسه اجلاس فصلی آژانس بررسی کرد و دید واکنش آمریکا و اروپا چه خواهد بود.
افزون بر اخباری که ذکر شد، طی روزهای اخیر، تحولات دیگری از جمله تبادل زندانیان بین ایران و بلژیک، سفر سلطان عمان به ایران و سفر رئیس کل بانک مرکزی به واشنگتن را شاهد بودیم، آیا میتوانیم چنین استنباط کنیم که این اتفاقات زمینه ساز خبرهای خوش برجامی خواهند بود؟
ممکن است این اتفاقات به هم ارتباط داشته باشد، اما این که نتیجه بگیریم اتفاقات مذکور، حتما منتهی به احیای برجام میشود درست نیست. هر یک از اینها، با یکدیگر متفاوت است. مسئله تبادل زندانیان، یک بحث انسانی و حقوق بشری است. ضمن این که تبادل زندانیان پدیده جدیدی نیست و از مدتها پیش وجود داشته است. دو طرف تبادل، شرایطشان را مطرح کرده بودند، ولی شرایط تبادل مهیا نمیشد.
در خصوص مذاکره با صندوق بین المللی پول نیز نمیتوانیم اینگونه استنباط کنیم که این مذاکره الزاما به معنای دریافت کمک مالی خواهد بود. این مذاکرات بی سابقه نیست و هیچ اتفاق خاص در روابط ایران و صندوق بین المللی پول رخ نداده است. ایران در زمان کرونا از صندوق بین المللی پول، درخواست وام کرده بود و آنان به نوعی پاسخ به ایران را رد کرده و گفته بودند درخواست، در حال بررسی است. در ضمن، گرفتن وام از صندوق بین المللی پول، نیازمند جلب رضایت اعضای اصلی از جمله آمریکا است.
در خصوص سفر سلطان عمان به ایران، گمانه زنیهای زیادی شده است، اما آن چیزی که بیشتر مورد توجه خبرگزاریها قرار گرفته، احتمال میانجیگری بین ایران و مصر بوده نه برجام. فراموش نکنیم که مسئله هستهای مسئلهای بسیار حساستر، پیچیدهتر و مهمتر از تبادل زندانیان، رابطه با عربستان و امثالهم است. مسئله هستهای، مسئله قدرتهای بزرگ و امنیت بین الملل است، بنابراین، حل این مسئله نیازمند پیش نیازهای بسیار مهمتر، گستردهتر و جدی تری است.
این موارد گرچه میتوانند به یکدیگر مرتبط باشند، اما الزاما نمیتوانند به مفهوم احیای برجام باشند. اتفاقاتی در حال رخ دادن است. آقای امیرعبداللهیان هم اشاره کرد که تلاشهایی در جریان است، اما هنوز این تلاشها به حدی نرسیده که شاهد آثار عملی خاصی باشیم.
آیا این تلاشها را فاقد هر نوع اثر گذاری ارزیابی میکنید و معتقدید بی ربط به یگدیگر پیش میروند؟
من اصراری ندارم این وقایع را کاملا بیربط به یکدیگر ارزیابی کنم. به هر حال در عالم واقعی، تلاشهایی انجام میشود، ابتکار عمل رخ میدهد و با بانک جهانی گفتگو میشود. درواقع فضای دیپلماسی متوقف نشده و تلاشهایی در جریان است، اما مسئله این است که این تلاشها الزاما منجر به اتفاقات بزرگ و به طور مشخص «احیای برجام» نمیشود. در حال حاضر نه اثری از احیای مذاکرات در وین میبینیم، نه اثری از اظهار رضایت آمریکاییها و نه حتی تمایلی از سوی اروپاییها میبینیم؛ بنابراین تلاشهای ایران و سیاستهای ایران برای احیای برجام نتیجه بخشی معناداری ثبت نکرده است.
فرض کنید در کیف پولتان ده هزار تومان وجه نقد دارید و تصمیم میگیرید با این مقدار پول سکه تمام بهار خریداری کنید، این بودجه با این هدف در بازار مبادلات واقعی همخوانی ندارد. اگر با این مبلغ به بازار بروید، حتی با وجود چانه زنی، نخواهید توانست سکه بخرید، چرا که قیمت خرید سکه بسیار بالاتر از بودجه شما است. اقداماتی که اکنون میبینیم به مثابه همین موضوع است. اقدامات ایران از حد لازم، پایینتر است.
برای افزایش بضاعت ایران و عبور از گامهای کوچک و لی لیهای پراکنده و رسیدن به گامهای بزرگ و مثبت چه باید کرد؟
مسئله این است که ما به برخی تغییرات اساسی در سیاست خارجی احتیاج داریم. این تغییرات بزرگ در شرایطی انجام میشود که یک اجماع نظر داخلی وجود داشته باشد، شرایط داخلی با ثبات باشد و حکومت نگران پیامدهای تصمیم بزرگ خود نباشد. پس پاسخ من این است: اگرچه اقدامات کوچک تاثیرگذارند، اما نه در حدی که گره گشایی بزرگ انجام دهد.
برای گرهگشایی بزرگ در کشور، باید بین تصمیم گیران، اتفاق نظر وجود داشته باشد. همچنین باید ببینیم شرایط برای چنین تصمیم گیریهایی در سطح کلان فراهم است یا خیر. به هر حال تجربه ۲ سال اخیر نشان میدهد که شرایط فراهم نشده است یا هر یک از طرفین نخواسته شرایط فراهم شود. راه چاره مشخص است. اما این که امکان عملی شدن دارد یا نه منوط به پیش شرطهایی از جمله تغییر ذهنیت تصمیم گیران، ایجاد اجماع درباره تغییرات، ارزیابی نتایج و پیامدهای تغییر است. معمولا دولتها در شرایطی که در داخل کشور، احساس قدرتمندی و ثبات نکنند، دست به تصمیمگیریهای بزرگ نمیزنند.
نظرات
0