به یاد اخرین روز های کودکی مان،روزهایی که نه فکر آینده خواب شب را از ما میگرفت و نه فکر گذشته رمق روزمان را..
چه خوش روزگارانی را سپری کردیم و خود ندانستیم که دنیا فقط در این وهله زیباست و سودای بزرگ شودن کور و کرمان کرده بود،بزرگ شدن در مخیله ما این بودکه بتوانیم ارایش کنیم،تنها خرید برویم،لباس هایی شبیه لباس مادرمان بپوشیم،لباس عروس برتن کنیم،و چه شیرین بزرگسالی را میپنداشتیم،غافل از این که هیچ یک از این کارها لذت ندارد و فقط از فاصله دور،فاصله ای به اندازه کودکی تا بزرگسالی مان زیباست.
آخ آخ آن شب هایی که در ماشین خوابمان میبرد و پدر در آغوشمان میکشید و میاورد خانه باید قدر خواب آرام را میدانستیم،نه اینکه حال خودمان شب را چو روحی سرگردان در حال حرکتیم...
خاله بازی های مان آنقدر شیرین بود و در هیاهوی بازی زندگی غرق میشدیم که همان وسط بازی خوابمان میبرد.
یادتان می آید؟هر تکه پارچه ای که در منزل یافت میشد ،همچون طراحان حرفه ای وارد میشدیم وبرای خود لباسی سرهم میکردیم🙂
آن زمان ها خلاق تر بودیم،ذهنمان دنبال ماجراجویی بود اما حال چه؟گویی رباتی هستیم که مارا بر روی دور تند و بی هدف زندگی تنظیم کرده اند.
آه ای ما،ای ربات های امروز یاد خواب های شیرین ایام کودکی خوش...
✍:فاطمه کریم زاده
#فاطمه_کریم_زاده #نویسنده #کودکی
خدمات ما شامل چاپ کتابهای شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایاننامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید:
09191570936
09393353009
https://hozeyemashgh.ir
انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی
نظرات
0