آخرین اخبار
اثری از پریا رحیمی شاعر برتر انتشارات حوزه مشق
تعبیر راه گریز
در پس این گوشهی بیگوشِ شهر
خستگی از اقامت در من مرده بود
مثال آن روشنی زمستان، ندارم یاد
جز با شور، نبوسیدم او را در خیال
گذرش هر بار که میخورد به زندگی
دیدن لبخند، نگاه، دَمَش، افزون عمر
بیهوده غافل و خوش از خالقی خود
کور نه اما دیده، روی او بیناتر از روز
و چنان یادش میبلعد، ذرهذره وجود
که موج باد هم اینگونه ویرانگر نبود
دیگر شب نداشت آن شوق تماشا را
وقتی موهای شبرنگ، میتابد هر روز
کجای درونِ خروشان راه گریز است
گاهی من از یاد خود، خالی میروم
به جای خون، تو در رگهایم روانی
تعبیر راه گریز، از این پس، فقط تو
شناسه خبر : 6776
تاریخ : 1402/1/17 10:34:44
لینک خبر : https://daryaaknar.ir/sl/Uyl11L
نظرات
1بسیار تا بسیار زیبا بود👏👏👏