1.لطفا خودتان را برای ما وهمراهان ادیب وفهیم روزنامه دریا کنار معرفی بفرمایید؟
با عرض سلام به همهی مخاطبین و همراهان خوب روزنامهی دریا کنار، مرجان بیرانوند هستم. متولد دیماه ۱۳۷۳ در شهر اراک.
مدرک تحصیلیام کارشناسی ارشد میکروبیولوژی با گرایش زیست شناسی میکروبهای بیماریزا هست و از هجده سالگی با اسم هنری "ماهپسند" فعالیت داستان نویسی رو شروع کردم.
2.از آثار ارزشمند تان بگویید؟ ژانر مورد علاقه شما؟
تا به امروز ۱۰ رمان نوشتم که ۳تا از اونها چاپ شده. چندتایی مجوز دارن و در انتظار چاپ هستند و چند اثر در دست نگارش دیگر که انشاالله به زودی کار نوشتنشون تموم میشه.
نوشتن رو در فضای مجازی و در یک سایت معروف اشتراک گذاری رمان، با اولین کارم به اسم "بوی باروت در باران" شروع کردم که یک کار پلیسی-عاشقانه بود. و تقریبا ۶ سال بعد در دنیای چاپ کتاب با رمان "قتل زیر ۶۰ ثانیه" شناخته شدم که یک کار جنایی هست.
ژانر مورد علاقهی خودم به طبع، جنایی-معماییه همونطور که رمانهایی در این ژانر دارم. اما خب میشه گفت از کتابهایی که در ژانر درام در قالب یک داستان به معضلات و مشکلات اجتماعی اشاره کنن، لذت میبرم.
3.در میان نویسندگان گذشته و معاصر با کدامشان بیشتر ارتباط برقرار می کنید؟
خب میشه گفت من همه جور کتابی میخونم! جدا از برخی نویسندههای معروف که اسمشون برای همه آشناست و خیلیها به سراغ خوندن آثارشون رفتن و من هم مستثنی نیستم از این قاعده. میتونم بگم قلم مرحوم اسماعیل فصیح رو دوست دارم و حتی قلم خودم رو هم به ایشون نزدیک میبینم.
اما در نویسندههای امروزی، اصولا اسم نویسنده رو ملاک قرار نمیدم. چرا که در بین اسمهای نوظهور و جدید گاها قلمهای قوی و داستانهای نابی پیدا میشه که اگر کتابها رو فقط با اسم نامآشنای نویسنده انتخاب کنیم، ممکنه لذت خوندن رو گاهی از دست بدیم و فرصت دیده شدن از تازهکارها و نوقلمها گرفته بشه.
4.نظر شما در مورد آنلاین نویسی؟در این سبک نوشتن نویسنده مخاطب خودش را چطور جذب می کند؟
خب درددل در این زمینه بسیاره!
به عنوان نویسندهای که نوشتن رو از فضای مجازی و آنلاین نویسی آغاز کرده، باید بگم این موضوع یک فرصت خوبه که متاسفانه اخیرا به دلیل نبود قانون درستی در فضای مجازی و نبود قانون کپیرایت در کشور، به مشکل برخورده.
آنلاین نویسی همونطور که این اختیار رو به مخاطب میده تا به صورت رایگان یا پرداخت خیلی کمتر از مبلغ یک کتاب، رمانی باب سلیقهاش پیدا کنه و بخونه، متاسفانه باعث تغییر و تحول و گاها پایین اومدن سطح سلیقهی مخاطب هم شده. چرا که به هر حال این فضا اجازه میده تا هر کسی با هر میزان توانمندی در داستاننویسی، رمانش رو با مخاطب به اشتراک بگذاره.
اما نمیشه منکر این شد که آنلاین نویسی باعث میشه نویسنده و مخاطب به طور مستقیم با هم در ارتباط باشن و این امر خودش باعث تعامل بین دو طرف میشه و گاها فضای انتقاد رو تقویت می کنه.
همون طور که دیدیم در چند سالی که آنلاین نویسی رشد چشمگیری داشته، مخاطبها به خوبی و به راحتی نویسندهی محبوب خودشون رو پیدا کردن و با سبک نوشتهاش خو گرفتن و همین امر باعث پرطرفدارتر شدن نویسندهها و حتی شلوغتر شدن جشن امضاها شده.
5به نظر شما چه چیزی یک اثر را ماندگار می کند؟
به نظر من، ماندگاری یک اثر چیزی نیست جز مخاطبپسند بودن اون.
به طور کلی تعداد کمی میتونن داستانی رو خلق کنن که از همه جهت، خیل زیادی از مخاطبها رو راضی کنه. همیشه از هر سو انتقاداتی به یک اثر هست. کتابی ممکنه در چشم یک سری افراد خوب و در نظر دیگران بد باشه.
اما اثری ماندگار میمونه که بتونه در سطح استانداردهای جامعه باشه و اتفاقات و شخصیتهای خلق شدهی اون به دور از جامعهای نباشه که در اون زندگی میکنیم. وقتی داستانی همه جوره برای مردم ملموس و قابل درک باشه، اینجوری دیگه عموم مردم اون رو دوست دارن و همین باعث ماندگار شدن اسمش میشه.
6. به نظر شما استعداد برای نوشتن کافی است؟
استعداد پرورش نیافته، در هیچ زمینهای کافی نیست. ممکنه از اطرافیان شنیده باشیم که: "من از بچگی خاطره مینوشتم" یا "من انشاءم خیلی خوب بود و همیشه ۲۰ میگرفتم!" در صورتی که این رو غالبا از نویسندگان هم میشنویم. چیزی که این میان باعث تفاوت بین دو گروه میشه، همون پرورش استعداده.
واقعیت اینه که در امر نوشتن، مخصوصا داستان نویسی باید استمرار به خرج داد. اگر یک نویسنده که حتی کتابهای چاپی فراوانی هم داره، مدت طولانی دست به قلم نبره، برگشت به اوج داستان نویسی براش کار مشکلی میشه. به همین دلیل یکی از راههای پرورش استعداد در داستان نویسی استمرار در نوشتنه. اگر فردی میدونه که در این راه استعداد داره، هر چیزی که فکر میکنه به قویتر شدن قلمش کمک میکنه رو ب
نویسه. خواندن و مطالعه کردن به همهی کسانی که در ابتدای این راه هستند پیشنهاد میشه. خواندن، خواندن و خواندن! هرگز از مطالعه و کتاب خواندن نباید سیر شد.
در گامهای بعدی استفاده از کلاسهای آموزشی و بهرهگیری از تجربهی پیشکسوتان باعث شکوفا شدن این استعداد میشه.
7.به نظر شما در استقبال از یک کتاب چقدر قلم وچقدر تبلیغات و برند ناشر می تواند اثر گذار باشد؟
واقعیت اینه که این موضوع در گذشته و حالا خیلی متفاوت شده. من خودم زمانی که نوجوون بودم بیشتر کتابها رو بر اساس اسم ناشر انتخاب میکردم. مثلا میگفتم: "فلان نشر همیشه رمانهای خوبی چاپ میکنه" پس بدون توجه به اسم نویسنده انتخابش میکردم و از خوندنش لذت میبردم.
اما متاسفانه الان به دلیل گرونی بیشازحد کاغذ، قیمت تمام شدهی کتابها سربهفلک گذاشته و این یکی از دلایل اصلی شده که حتی خرید کتاب از یک نشر هم با گزینش انجام بشه.
اما در کنارش نمیشه از فضای تبلیغی گستردهای که نسبت به قبل وجود داره، چشم پوشید. بیشترین تبلیغات هم الان با روشهای گوناگون در فضای مجازی دست مخاطب رو برای انتخاب باز گذاشته. کما اینکه با توجه به میزان زیاد آنلاین نویسی، مخاطب به راحتی با قلم نویسنده آشناست و دیگه میشه گفت فاکتور نشر کم کم کنار گذاشته میشه و اینجا دیگه بحث اسم نویسنده و قلم مطرح هست.
8.در نظر سنجی از 3 هزار کاربر موسسه گرامری نتایج جالبی به دست آمده که ثابت می کند59 درصد پرسش شوندگان معتقدند زنان بهتر از مردان می نویسند وقلم زنان برتر است، چقدر با این تحقیق موافق یا مخالف هستید؟ چرا؟
خب اگر من هم در این نطرسنجی شرکت میکردم، حتما جز ۵۹درصدی بودم که قلم خانمها رو بهتر و برتر میدونن!
با وجود اینکه از نویسندگان مرد کتابهای زیادی خوندم و میتونم بگم بیش از نیمی از اون کتابها رو دوست داشتم، اما اینکه خانمها در توصیف و صحنهآرایی بهتر و قویتر هستند، قابل انکار نیست.
این امر البته که در رمانهای عامهپسند بیشتر خودش رو به رخ میکشه.
چرا که درصد بالایی از مخاطب این رمانها خانمها هستند، پس درک متقابل بین کارکترهای داستان راحتتر هست. همزاد/ت پنداری در داستانی که نویسندهی اون خانم باشه، به طبع راحتتر هست چرا که بیان حسها و حالتها و توصیفات سادهتر و روونتر خواهد بود. در کنار این فکر میکنم جزئی نگری خانمها، داستانها رو خوندنیتر و جذابتر میکنه. و در نهایت خب بیان عشق و احساسات از دیدگاه و زبان یک خانم زیباتر و لطیفتر خواهد بود.
9.چرا مردان علاقه کمی به خواندن آثار زنان حتی موفقترین ها مانند آستین، مارگارت آتوود وحتی برندگان زن، جایزه بوکر دارند؟
در وهلهی اول فکر نمیکنم دلیل خیلی خاص و حتی جنسیگرایانهای داشته باشه. چرا که وقتی به آمار و ارقام نگاه میکنیم، متوجه میشیم مردها بعد از اینکه یک کتاب از نویسندهای زن رو خوندن، به اون کتاب امتیاز خوبی دادن و یا حتی ترغیب شدن به اینکه مجددا کتابی از یک نویسندهی زن بخونن.
یکی از دلایل اصلی این موضوع میتونه این باشه که شاید مردها فکر میکنن یک زن نمیتونه کتابی بنویسه که مناسب اونها باشه! درواقع با این نوع نگرش که یک زن داستانی نوشته یا حتی یک کتاب روانشناسی که در اون راهکارهایی رو به زنان آموزش بده، سراغ اون کتاب نمیرن و ترجیح میدن کتابی از نویسندهای مرد بخونن که فکر میکنن با اونها حرفهای مشترک زیادی داره.
درواقع فکر میکنم بیشترین دلیلش ناآگاهی زن و مرد نسبت به ایدهلوژیها، ذهنیات و در نهایت قلم هم باشه.
اگر یک مرد بدونه که زنها میتونن در هر زمینه و ژانری به خوبی ظاهر بشن و توقعاتشون در کتاب اونها برآورده میشه بیشتر به سراغ کتابهای نویسندگان زنان میرن و حتی برعکس. ما در کشور خودمون نویسندهی عامهپسند مردی رو داشتیم که چون مطمئن بود زنان به سراغ کتابهاش نمیرن، سالها فقط با ابتدای اسم کوچیک و فامیلیش کتاب منتشر کرد.
بنابراین در کل من فکر میکنم ناآگاهی از هر دو طرف نسبت به قلم باعث این موضوع شده.
10.موقع نوشتن به مخاطب عام می اندیشید یا منتقدان؟
فکر کنم نویسندهای که بخواهد در مسیر پیشرو و در بین خیل عظیمی از همنوعان خودش که یکی از یکی برتر هستند، همچنان باقی بمونه و اسم اثارش بر سر زبان باشه، باید بتونه حین نوشتن به هر دو فکر کنه. هم مخاطب عام و هم منتقدان. اما همونطور که در سوالات قبل هم گفتم، گاهی یک اثر در چشم یک عده خوب و در چشم عدهای دیگه بد به نظر میرسه. چرا که جدا از رعایت اصول اولیه توسط نویسنده در داستان، امر سلیقه به شدت دخیله و هیچوقت یک نویسنده نمیتونه تمامی سلیقهها رو راضی نگهداره.
با این حساب من هنگام نوشتن بیشتر به این فکر میکنم که مخاطب این داستان چه کسانی و از چه قشری هستند؟ اگر کار من در سبک عامهپسند باشه، به طبع تمرکز من روی مخاطبی هست که عامهی مردم رو تشکیل میدن. چرا که رضایت اونها در نهایت برابر با ماندگاری اثر خواهد شد.
نظرات
0