به فریاد او برسیم، نگذاریم پــرواز دلاورِ لاور، به زمین بنشیند ...
تا نگاهش میکنی تا خدا باوراست، تا متعهداست تا متعبداست، تا انسان است؛ حسن لاوری را میگویم.
مردِ میادین دفاع با یک پای قطع شد در جبههها، اکنون در تهران بدلیل عدم رسیدگی متعهدانه، جسدِ نیمه جانش به این بیمارستان و اون بیمارستان برده میشود.
یاران و همرزمان حسن، در بوشهر، در تهران، در هر کجای این سرزمینید، به داد حسن برسید، در روند درمانی این مرد بزرگ کمک کنید تا تسریع به عمل آید.
جناب استاندار
همرزم وهمشهری و همسایه حسن، لطفا لطفا فارغ از جبهه بندی های مصطلح امروزی، به خط خطوط مقدم جبهه که روزی حسن با نارنجک، با دوشیکا، با آرپی جی درکنارت بود بیندیش. حسن اکنون در (C.c.u) است. اکنون باید همّت فرمائی که مثمر و بجا و بموقع و ماندگاراست.
هر دوی شما از جبهه رزم و مردانگی و پاسداری از کیان دین و وطن برگشتید، شما به مقام و پست نشستید، او به روزنامه نگاری و بیداری پرداخت.
جناب استاندار، حسن لاوری تنها همسرِ زنش و پدر بچههایش نیست، حسن لاوری عشق و خونِ در رگ های تمام مبارزین دهه شصتیها و برادر تمام ایران دوستان و استاندوستان این دیار است.
سخن بسیار است، اما اکنون حال و روز حسن و ناتوانی من، مجالِ بیان بیشتر را نمیدهد.
جناب محمدیزاده عزیز، ما کریدور حمایت از شما و لاوری را پر از حضور برای هر نوع کمکی میکنیم و در این راه شکرگزار یاری و مساعدتهای جنابعالی هستیم
✍️رزمندهای کمینه، حسین روئین تن.
نظرات
0