
این مجموعه از پنج داستان به نام های:
(ساعت خوش صدا)
که در این قصه نویسنده به روابط حیوانات و مردم روستا میپردازد.
(سعیدوتوپ های رنگارنگش)
سعی شده به کودکان آموزش آپارتماننشینی داده و به کودک بفهماند همسایه آزاری کار ناپسندی است.
(دخترگل فروش)
در این قصه به بچه ها آموزش داده میشود که نیازهای اطرافیان خود را ببیند و سعی کنند، با مهر و محبت و کمک پدر و مادر تا جایی که میتوانند نیازهای دیگران رابرطرف سازند.
(گلبهار)
دراین قصه نیز به کودکان آموزش میدهد که نظم و انضباط داشته باشند.وهمیشه اتاقشان مرتب باشد تا برای پیدا کردن وسایل خود به مشکل برنخورند.
( خرگوش کوچولو ودوستانش)
دراین قصه خانم صادقی سعی کرده به کودکان آموزش انتخاب دوست زیر نظر پدر و مادر را به بهترین شکل به این رنج سنی حساس آموزش دهد.
برشی ازکتاب بریم به شهر قصه (۱)
یکی بود یکی نبود.توی یک روستای قشنگ،یه دخترمهربونی بودکه اسمش نرگس بود.نرگس هرروز صبح به مدرسه میرفت وعصرهابعدازاینکه مشق هاشو مینوشت،ازباغچه خونه شون که پرازگل های یاس،سنبل ونسترن بود گلهارامی چید وتوی روستا دورمیزد ومیگفت:آهای آهای کجایین؟خانما؟آقایون؟کجایین؟بیاین که بازبراتون گلهای رنگارنگ آوردم.مردم روستا که نرگس رامی شناختند ودوستش داشتند گلهایش رامیخریدند.نرگس هم پول گلهایش راداخل قلکش می انداخت.اماکسی نمیدانست که نرگس میخواهد باپول هایش چه چیزی رابخرد؟
زمان گذشت و.......
نظرات
0