
سبو بشکست و دل بشکست و جام باده هم بشکست/خدایا درسرای ما،چ بشکن بشکن است امشب.
اخلاق، محورِ ثبات تمام امور جوامع است، هرجا اخلاق رخت بربست شک نکنید، اونجا خاکستر خواهد شد.
قوم ودیاری که اخلاق در آنجا مرده است محکوم بفناست.
در یک جمله: اقوام روزگار به اخلاق زنده اند/قومی که شد فاقــداخلاق مُــردنیست.
نگارنده فقط رخدادهای ورزشی و فوتبال برتر را از قاب تلویزیون نگاه می کنم که ای کاش این را هم نگاه نمی کردم چون بشدت جای خالی(عادل) احساس می شود مردی کاریزما، خوشرو، جنتلمن و با سواد و مسلط بر زبان انگلیسی.
برنامه با دعوت و سخنان علیرضا بیرانوند آغاز شد و به مدت یک ساعت ادامه یافت و سخنانی از زبان این سنگربان شنیدم که به لحاظ مختلف غصه خوردم و حسرت کشیدم و نزدیک بود دِقِ کنم.
گر چه شخصیت فردی بیرانوند را فاقد پختگی لازم ارزیابی می کنم، اما او دست روی خیلی دردهایی نهاد، که هر یکی از آنها خیلی درد آور بود.
در دورهی وانفسای جهل و جعل، افول اخلاق صرفن بدلیل رسوخ بی چون وچرا و انکار ناپذیر ({سیاست}) درساحت پهلوانیِ ورزش و رویداد و رخدادهای اينچنينی امری عادی است.
سیاست هر جا پا نهاده بدلیل مقید نبودن به انگاره های انسانی و اخلاقی و مدنی بلامانع پیروز میدان بوده است.
سیاست اگر در دین دخالت کند اونی که شکست میخورد دین است اگر در اخلاق رفت اونجا اخلاق است که آسیب میبیند.
این یک اصل ثابت شده است و اینکه مصداق آنرا در امــــــــــر ورزش مظلوم بویژه فوتبال برایتان ابراز می کنم.
قاطبه ملت به وضوح میدانند که امروزه اختاپوس سیاست بر پیکر نحیف ورزش فوتبال چنگ انداخته و آنرا از اخلاق و انسانیت و مُروَّت و شرف و رحم و گذشت واحترام، تُــهــــی نموده است.
فاکتورها و آیتم های این ادعا یکی دو تا نیست، اونقدر زیادشده که دیگر انسانهای عاقل و بالغ و دردمند، از نگاه کردن به فوتبال چندششان میگیرد و ترک این تفریح نموده اند آنهایی هم که مجبورن بمانند چون جایگزینی برای اوقات فراغت خود ندارند مانده اند و میبینند وخون دل میخورند.
بیرانوند خیلی دردمندانه و با گلویی پر از بغض در شبکه سه فوتبال بــرتــر به بعضی ناهوادران بی اخلاق گفت: آیا فسخ قرارداد من با پرسپولیس و عقد قرار داد با تراکتور را من امضا کرده ام یا مادر و همسر و دختر بیگناهِ من؟! که شماهاچشم ها بستید و دهان ها باز کردید و
هرچه ناروا برزبانتان آمد بر اونها روا داشتید؟ وآنها تنها جرمشان این بود که آمده بودند تا بازی فرزند و همسر و پدر را ببینند.
این باکدامین خدا و دین و آئین و مرام و مسلک و انسانیت می خواند!
انصافن بعنوان یک مسلمان و ایرانی و یک پرسپولیسی شــرمم آمد، بغضم گرفت و در خود پیچیدم و مچاله شدم و خجالت کشیدم و این هیچ توجیه و دفاعی ندارد. ننگ به هوادرانی که با یــــدک کشیدن واژه (فــرهنگی) به پیشوند باشگاه موردنظرشان و جاهت باشگاه و بازیکن و خانواده ها و اخلاق عمومی را اینگونه جریحه دار می کنند. (ننگ و لعنت و نـفرینتان باد).
کاری به بیراوندو امثال او ندارم، شما به احترام (مادر) وحرمت مادر! حرمت شکنی نمی کردید.
به حرمت فرهنگ به حرمت ادب به حرمت اجتماع از بکاربردن کلمات سخیف و غیر فاخــر خودداری میکردید.
سالهاست اماکن مربوط به ورزش بین المللی با مسئولان کشور بر سر حضور بانوان در رویایی بودند تا اینکه نیم بند حضوربانوان در استادیوم ها عملی شد. دلیل مخالفت اونها دقیقن همین پدیده ایست که عده ای تماشاگر نما ساحت ورزشگاه را جریحه دار کرده و میکنند و بی تعارف این ناهوادران در حق بانوان ستمکاری میکنند.
گـــر چه، بگفته مجری فوتبال برتر که به بیراوند اشاره کرد که میتوانست جدائی اش زیبا تر صورت بگیرد تا باعث این جنجال ها نشود و نمونه اش را مهدی ترابی ذکر کرد که سخن بحقی بود علی بیرو این گفته را پذیرفت و این نشانه خوبی ازوست.
سنگربان ملی پوش ما، گر چه به دردها و زخم های عمیقی در فوتبال اشاره کرد، اما این فراز از گفتارش دیگر نشانه اوج پستی و رذالت و اُفت اَنگاره های کلی اخلاق در ورزش و ورزشکاران بود.
او گفت: بگذریم که بعضی از بازیکنان امور داخلی و محرمانه یا فنی تیم را به بیرون منتقل میکنند. واقعن باشنیدن این جمله تمام آوار زلزله بـــم یکجا بر سرم فرو ریخت.
وقتی می گوییم سیاست بر ســرِ هرجا که رفته چه آورده و میاورد نتیجه اش میشود بازیکنی که عضو تیمی و او از آنجا نــان می خورد به همان نوندون خیانت می کند و نقش جاسوس، خبرچین و مخــــــبر رو ایفا می کند، پدیده زشت و شومی که سالهاست به جون این ملت افتاده و معلوم نیست کی ریشه کن خواهد شد.
اما سخن آخر، دردیست که سالهاست بر دوش ساحت مقدس علم سنگینی می کند و وجاهت آنرا تحت شعاع قرار دادن مسئله (دکتری و دکتراست) و نگارنده اینجا علی بیــرو را اصلن مقصر نمی پندارم و وزارت علوم و شورای انقلاب فرهنگی باید یکبار برای همیشه مسئله این مدارک جعلی و ساختگی و رانتی و سفارسی را روشن کند، قرارنیست هرکس بحق یا ناحق پستی گرفت باید حتمن [{ دکتر}] خطابش کنند که، اگر با دقت بررسی کنی دپیلمشم با تقلب گرفته یهووی، در این فضای بی بـندوبار افسارگسیخته لقب دکتر فلانی میگیرد و این اجحافی بزرگ در ساحت علم و آنانیست که استخوان درخوندن و تحقیق کردن خـــرد نموده اند میباشد.
گر چه خیلی دور شده است اما همین الان میطلبد که مسئولان مسئول، برای برچیدن این بساط شوم اقدام جدی کنید.
نظرات
0