معرفی کتاب وسط ناکجا آباد
آیا میتوان در میانهی طوفانی سهمگین جشن گرفت؟ جولی تی لامانا در کتاب وسط ناکجا آباد داستان دختری را تعریف میکند که مهمترین روز زندگیاش در پیش است: روز تولدش. اما طوفانی هولناک همهی برنامههایش را برهم میریزد. این کتاب الهامبخش نامزد دریافت دو جایزه شده است و تحسین بسیاری از مخاطبان را برانگیخته است.
دربارهی کتاب وسط ناکجا آباد:
دهساله شدن برای هر کس معنایی منحصربهفرد دارد؛ آرمانی کرتیس دهسالگی را سنی میداند که باید در آن عاقلانهتر و مسئولانهتر رفتار کند. وسط ناکجاآباد (Upside Down in the Middle of Nowhere) داستان تولد دهسالگی آرمانی است، تولدی که مطابق انتظارات او پیش نمیرود؛ طوفان کاترینا دنیای آرمانی را از هم میپاشد.
جولی تی لامانا (Julie T. Lamana) در این داستان جذاب و گیرا به ما نشان میدهد که دهساله بودن معنای دیگری نیز دارد، دهسالگی شاید زمانی باشد که باید در آن شجاعت نشان داد و به دیگران کمک کرد. آرمانی، با تجربهای که به دست میآورد، بهجای تولدی که انتظارش را داشت، قدرت امید و عشق را در مواجهه با اتفاقات ناگهانی و تصورناپذیر جشن میگیرد.
کتاب وسط ناکجا آباد برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب را به تمام نوجوانان پیشنهاد میکنیم، نوجوانانی که هر کدام دهسالگیشان را به شیوههای گوناگونی جشن گرفتهاند.
با جولی تی لامانا بیشتر آشنا شویم:
نویسندهی وسط ناکجاآباد معلم بازنشستهای است که اشتیاقش را در ادبیات یافته است. جولی تی لامانا تابهحال دو کتاب نوشته و این نخستین اثر اوست که به فارسی برگردانده شده است.
در بخشی از کتاب وسط ناکجا آباد میخوانیم:
میما شعر مذهبی میخواند. صدایش چشمهایم را خیس کرد. صدایی دوستداشتنی و آشنا بود. میما بهترین آوازهای اینطرفِ میسیسیپی را میخواند.
جیرجیرک روی پایم، بهسختی نفس میکشید و سیلی خودش را به من چسبانده بود. چشمهایم را بستم. کمکم داشت خوابم میبرد
قطرههای باران مثل تیله از آسمان میافتادند و به سقف میخوردند و غرش باد، دیوارها را چنان تکان میداد که انگار از پارچه ساخته شده بودند.
دقیقهها به درازای ساعتها طول میکشیدند و ساعتها به اندازهی روزها.
صدای خردشدن. صدای لهشدن. چیزی آن بیرون داشت خرد و خاکشیر میشد. هر بار نفسم را حبس میکردم، چشمهایم را میبستم و منتظر میماندم صدا تمام شود. زانوهایم را بغل کرده بودم، خودم را تکان میدادم و سعی میکردم به وزش باد و ضربههای باران که همهچیز را نابود میکرد، فکر نکنم. تا به حال، خانهمان را آنقدر کوچک حس نکرده بودم.
کمکم تاریکی رنگ عوض کرد و خاکستری شد. هرچه اتاق روشنتر میشد، دلمان هم بیشتر آرام میگرفت. فقط زمانی توانستم خوب بخوابم که خورشید بالا آمده بود. میدانستم حالا که روز شده و تاریکی از آن جا رفته، همهچیز درست میشود.
اما آن حس امنیت، زیاد دوام نداشت.
فراخوان همکاری
با ما به دنیای نویسندگی بپیوندید!
آیا پس از خواندن این کتاب احساس میکنید که داستانها و تجربیات ارزشمندی برای به اشتراک گذاشتن دارید؟ آیا فکر میکنید میتوانید کتابی مشابه این بنویسید و از طریق آن به دیگران الهام ببخشید؟ ما در انتشارات حوزه مشق مشتاقانه به دنبال نویسندگان جدید و پرانرژی هستیم که داستانهای خود را با جهان به اشتراک بگذارند.
فرصتهای همکاری
ما در انتشارات حوزه مشق به دنبال نویسندگانی هستیم که:
- ایدههای نوآورانه و خلاقانه دارند.
- تجربهها و داستانهای زندگی الهامبخشی برای به اشتراک گذاشتن دارند.
- توانایی نوشتن و ارائه مطالب با کیفیت بالا را دارند.
- مایل به همکاری در یک محیط حرفهای و دوستانه هستند.
چه انتظاری داریم؟
ما به دنبال نوشتههایی هستیم که:
- محتوای ارزشمند و آموزندهای دارند.
- توانایی ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خوانندگان را دارند.
- به اصول و استانداردهای حرفهای نویسندگی پایبند هستند.
چگونه میتوانید همکاری کنید؟
اگر علاقهمند به همکاری با ما هستید، میتوانید از طریق شمارههای زیر با ما تماس بگیرید:
- 09393353009
- 09191570936
همچنین میتوانید نمونه نوشتهها و ایدههای خود را به آدرس ایمیل ما ارسال کنید تا تیم تحریریه ما آنها را بررسی کند.
چرا انتشارات حوزه مشق؟
انتشارات حوزه مشق با سالها تجربه در زمینه نشر کتابهای ارزشمند و الهامبخش، بستری حرفهای و حمایتکننده برای نویسندگان فراهم میکند. ما به شما کمک خواهیم کرد تا نوشتهها و ایدههای خود را به بهترین شکل ممکن به جهان معرفی کنید و با مخاطبان گستردهای ارتباط برقرار کنید.
منتظر تماسها و نوشتههای شما هستیم. با ما به دنیای نویسندگی بپیوندید و داستانهای خود را با جهان به اشتراک بگذارید!
انتشارات حوزه مشق
نظرات
0