ممنون میشم یه بیوگرافی مختصر به ما ومخاطبان گرامی بدهید؟
بنام خدا. سکینه محمدی هستم. دبیر بازنشسته آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرمانشاه. سال ۱۳۹۰ بازنشسته شدم، اما چون از خیلی قبل ترها، عاشق نوشتن و اهل مطالعه بودم. در یک جشنواره داستانی شرکت کردم و اثرم، مورد قبول واقع گردید و توسط آقای عزتی مسئول آفرینش های ادبی بنیاد حفظ آثار و نشر دفاع مقدس، با بنباد و همچنین حوزه هنری آشنا شدم و بطور رسمی وارد کار نوشتن شدم. از طرفی با مجله موفقیت شروع به همکاری کردم و مسئولیت نوشتن بخش معرفی زنان نامدار را عهده دار شدم. اولین زن نامداری که من در باره اش توی مجله موفقیت نوشتم، مرحومه مریم میرزا خانی بود. که بعد از وفاتشون، مجله موفقیت اون مطلب را مجددا چاپ کردند.
لطفا آثار ارزشمندتان را معرفی کنید.
چندین کتاب مستند داستانی از زندگینامه سرداران شهید را نوشته ام به نام:
سوری در آسمان
زنگ پرواز. زندگینامه ۱۷ دانش آموز شهید که مدرسه انها بمباران شده بود.
رویاهای نیلگون.
مستند داستانی زنی فعال در عرصه های مختلف دوران انقلاب و جنگ
زندگینامه سردارشهید منوچهر رضایی زنگنه.
مرزدار دشت آزادگان.
مستند داستانی زندگینامه شهید علیرضا آزمون.
رمان بلند به وقت پروانگی. کتابی کاملا کارشناسی شده در باره عمده مسائل و مشکلات زنان جامعه.
کتابی که انتشارات هزاره ققنوس، بخاطر خوب بودن موضوع و سبک نوشتاری آن، این کتاب را بدون هیچ هزینه ای برای من چاپ کردند و در سال ۱۴۰۱ به چاپ دوم رسید.
مجموعه داستان در سوگ غنچه ها. از انتشارات گروه سیمرغ ،این کتاب با تایید و همراهی استاد فرزانه، استاد یگانه، استاد عزیز، استاد فتاحی به چاپ رسید.چندین داستان کوتاه هم دارم که در کتابهای مختلف مجموعه ادبی سیمرغ به چاپ رسیده است .
این طور که متوجه شدم شما به مستند نویسی و زندگی شهدا علاقمند هستید، میشه توضیح بدید، از میان 213 هزار شهید (اگر اشتباه نکنم) چطور و برحسب چه ویژگی شهید را انتخاب می کنید؟
اگر بخواهم درست بگویم، این من نبودم که شهیدی را انتخاب کنم بلکه آن شهید بود که من را انتخاب می کرد. چونکه حتی بوده من اصلا آمادگی نداشتم یا مایل نبودم اما شرایطی پیش آمده که نوشتن یک زندگینامه ای به من غالب شد. خانم باقری مسئول نوشتن زندگینامه شهداء در بنیاد حفظ آثار بودند و من را می شناختند و می دانستند اهل نوشتن هستم، به من پیشنهاد نوشتن زندگینامه یک شهید را دادند. من به سبک خودم ان زندگینامه را به صورت داستانی نوشتم. اتفاقا این سبک نوشتن زندگینامه شهدا مورد قبول واقع شد و بعد ازآن خانم باقری به همه کسانی که با بنیاد همکاری داشتند و زندگینامه ها را فقط مستند می نوشتند، پیشنهاد دادند که زندگینامه ها را بصورت داستانی بنویسند.
احساس نمی کنید این گزینشی انتخاب کردن شهدا بر حسب مقام ودرجه وچه وچه ظلمی نابخشودنی باشد نسبت به شهدای عزیزی که از روستاهای دور افتاده هستند؟
همانطور که گفتم، من گزینش نمی کردم بلکه توسط شهید ،گزینش می شدم و دیگر اینکه اکثر زندگینامه هایی که خانم باقری نوشتنش را به ما محول می کردند، از افرادی بودند که تا آن زمان گمنام مانده بودند.و من خودم شاهد بودم که حتی شهدایی از دورافتاده ترین روستاهای استان، زندگینامه آنها نوشته شد.
چه نسبتی بین داستان ومستند نویسی وجود دارد؟
در مستند نویسی باید بیشتر به واقعیت یک جریان توجه شود و قضایا کاملا بر اساس واقعیات شکل گرفته، نوشته شوند اما در داستان، قضیه فرق می کند. در داستان، برای جذاب تر شدن شرح وقایع، باید به آنها جان داد و برای این جان دادن به وقایع و اتفاقات، باید از تخیل استفاده کرد. در نتیجه در مستند نویسی، درصد بالایی به وفادار بودن به نوشتن اصل وقایع تعلق دارد و درصد کمی به دخالت راوی و تخیلش. اما در داستان، درصد بالایی به تخیل راوی تعلق دارد.
برخی از دوستان معتقد هستند نوشتن روایت به خاطر اینکه هم باید پایبند به واقعیت روایت راوی بود وهم فردیت خود را حفظ کرد و هم باید توانایی بالای در ادبی کردن روایت داشت، سخت تر از رمان نویسی است؟ چقدر موافق یا مخالف هستید؟
نظر من رمان نویسی شرایط متفاوت وسخت تری نسبت به خاطره نویسی دارد. در خاطره نویسی، ما تکلیفمان روشن است می دانیم باید یک جریانی را روایت کنیم. و تنها وظیفه ما این است که با استفاده از اصول و قواعد نوشتن، آن خاطرات به به شیوه درستی بنویسیم ولی در نوشتن رمان برای کلمه کلمه، حرف حرفی که بصورت دیالوگ قهرمانان رمان ادا می شود، و برای همه حرکات و نمایش های افراد رمان، تفکر و اندیشیدن وجود دارد. خلق هر صحنه ای، ساعت ها تفکر لازم دارد.
آیا بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس از تولید آثار در این عرصه حمایت همه جانبه می کند؟
بله بنیاد حفظ آثار از همه آثار در زمینه شهداء و امور جنگ حمایت همه جانبه دارد.
چرا برعکس تمام کشور های دیگه ما به جای استفاده از واژه جنگ از واژه دفاع مقدس استفاده می کنیم؟
خوب این واژه ای بود که مسئولین ان زمان در باره جنگ به کار بردند. اما یک واقعیتی و نمودی در جامعه پیدا کرد. اولا که مردم از نظر سطح سواد سیاسی و اجتماعی و از ان مهمتر اعتقادی رشد کردند و همین باعث شد همه کسانی که در جنگ شرکت کردند، با همه وجود شرکت کردند. خیلی از شهداء به قصد شهادت، راهی جبهه ها می شدند. آنهایی که توان جنگ داشتند مانند جوانان، در جبهه ها جنگیدند و بقیه که توان جنگ نداشتند، در پشت جبهه، به جبهه ها خدمت می کردند و این عامل باعث قداست بخشیدن به جنگ شد. مردم ایران،با جنگ زندگی می کردند.
بعضی از منتقدها معتقدن، هر جا رد پای آقای احمد محمود به صورت تجربی دیده می شود( شهر سوخته و مدار صفر درجه) در خور اعتناتر و درخشان تر است تا در آثاری که تخیل ورود کرده مانند رمان انجیر معابد. شما چقدر با این مسئله تجربه زیسته برای درخشانی کار موافق هستید؟
در رابطه با احمد محمود، من خودم به شخصه آثار ایشان را دوست دارم و او را ستایش می کنم. اما شاید در نوشتن مستندات بهتر باشد که ما به عنوان نویسنده خیلی اعتقادات و سلایق شخصی خودمان را وارد نکنیم.کاری که احمد محمود در انجیر معابد انجام داده البته اگر بخواهیم مختص خودمان بنویسیم ،خوب دست نویسنده باز است و می تواند محتوای کتابش را بر مبنای اعتقاداتش بنویسد مانند کتاب انجیر معابد.
فرمودید فرهنگی هستید وقطعا با روحیات نسل جدید آگاه با توجه به بازی های کامپیوتری و دنیای مجازی چه توصیه ای برای جذب این گروه حساس به کتاب خوانی دارید؟
خوب نسل جدید، نسلی هستند که با دنیای وسیع انتقال مفاهیم و اطلاعات روبرو هستند. بدون صرف وقت، در کوتاهترین زمان ممکن با یک کلیک، حجم عظیمی اطلاعات در دسترشان قرار می گیرد. همین عامل باعث شده کم حوصله باشند و دیگر دنبال مطالعه مطالب طولانی نباشند و در نتیجه برای ارتباط با این نسل که فقط سرعت را می شناسند، باید مثل خودشان مفاهیم را کوتاه و قابل قبول و جذاب کنیم طوری که دلنشین این نسل عجول باشد.
در رابطه با افرادی که از جنگ و برای جنگ نوشته اند، برایمان بگویید؟
خوب افراد زیادی در این راه قلمفرسایی کرده اند. افرادی مانند دولت آبادی ، شهریار مندنی پور با رمان زیبای دل دلدادگی ، احمد محمود با رمان زمین سوخته، احمد دهقان با رمان سفرای به گرای ۲۷۰ درجه.مجید قیصری و خیلی نویسندگان دیگر که با قلم و سطح آگاهی خوبشون، خوبیها و بدیهای جنگ را به تصویر و تفسیر کشیده اند.
نظرات
0