آخرین اخبار
پاسخی کوتاه به سوالی بزرگ (قسمت اول) - به قلم: مهندس حمیدرضا عباسی (پژوهشگر و کیهان شناس)
هوش برتر( خداوند) یک منبع عظیم فراتر از فضا-زمان است و قبل از آنکه در دایره ی ساخت همه چیز؛ (یعنی چیزی وجود داشته یا بتواند موجود باشد)به دور است و ما انسانهای ساخته شده از بدنه، همان دایره ی چیزهایی هستیم که اصلا نمی توانیم به ماقبل از موجودیت تفکر کنیم چرا که نه فضایی برای وجود و نه زمانی برای شروع شدن بوده و مهم تر اینکه ذهن ما انسانها به گونه ای طراحی شده که نمی توان بیشتر از این به سوالات بنیادی پاسخ داد و تجزیه و تحلیل نمود و ذهنی که مابه اشتباه متصوریم پیشرفته است حاصل تکامل و به طور واضح تر تربیت و پرورش یافته اجباری محیط پیرامون خود بوده است، در نتیجه خداوند مبرا از هر چیزی است که از همه چیز شکل گرفته باشد چرا که اگر او هم عضوی یا بخشی از این همه چیز باشد و او هم مثل ما و دیگر موجودات ساخته شده از همان چیزهایی باشد که ساخته شده ایم در این صورت چه کسی خود خدا را آفریده است؟! که این اینگونه بودن بدون شک در تناقض است.

به نام مقام متعال
عبادت، تنها در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست بلکه عبادت با تفکر و اندیشه در قدرت بی منتهای هوش برتر( خداوند) در امور مختلف است.
 


خیلی وحشتناک در عین حال زیباست وقتی دستی هم اکنون می نویسد که خود نمی داند بلکه فرمانبر ذهنی است که او هم  اصلا نمی تواند بفهمد که وجود دارد!!! 

 

 هیچکدام از میلیاردها  اجزای ساخته شده سلولهای بدن ما حتی خود مغز به تنهایی و بطور قطعیت نمی داند که خود وجود دارد یا نه و این موضوع دقیقا در مورد عالم هستی نیز صدق می کند. پس چطور می توان دنیا را واقعی تصور کرد! 
از طرفی کتاب آسمانی مسلمانان (قرآن کریم ) بطور واضح در سوره عنکبوت آیه ۶۴ به این موضوع پرداخته است که:
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند!

 

خیلی تلخ است برای موجودی با ماهیت انسانی که هنوز به طور کامل درک نمی کند،  خود و جهانی کهدر آن رشد و نمو یافته است و بطوری ناخواسته چنان درگیر خرافات، سنت ها و باورهای اشتباه شده است که هیچ هدفی جز سیر کردن شکم خود و آسایش و رفاه و لذت های دنیوی ندارد. پس چطور می توانیم از این دنیای شبیه سازی شده ماتریکس وار که همواره در آ توسط هوشی برتر به دام افتاده ایم رهایی یابیم؟! 

 

با کمی اندیشه و پژوهش می توان به مرحله ای از آگاهی رسید که
حقیقتا بیان کردنش راحت نیست بلکه فقط باید درک شود  چرا که پیچیده است.

 

هوش برتر( خداوند) یک منبع عظیم فراتر از فضا-زمان است و قبل از آنکه در دایره ی ساخت همه چیز؛ (یعنی چیزی وجود داشته یا بتواند موجود باشد)به دور است و ما انسانهای ساخته شده از بدنه، همان دایره ی چیزهایی هستیم که اصلا نمی توانیم به ماقبل از موجودیت تفکر کنیم چرا که نه فضایی برای وجود و نه زمانی برای شروع شدن بوده و مهم تر اینکه ذهن ما انسانها به گونه ای طراحی شده  که نمی توان بیشتر از این  به سوالات بنیادی پاسخ داد و تجزیه و تحلیل نمود و ذهنی که مابه اشتباه متصوریم پیشرفته است حاصل تکامل و به طور واضح تر تربیت و پرورش یافته اجباری محیط پیرامون خود بوده است، در نتیجه خداوند مبرا از هر چیزی است که از همه چیز شکل گرفته باشد چرا که اگر او هم عضوی یا بخشی از این همه چیز باشد و او هم مثل ما و دیگر موجودات ساخته شده از همان چیزهایی  باشد که ساخته شده ایم  در این صورت چه کسی خود خدا را آفریده است؟! که این اینگونه بودن بدون شک در تناقض است.


اصلا پرسیدن این سوال هم اشتباه هست چرا که ما هیچ وقت نمی توانیم بفهمیم و از فضا- زمان ماقبل خود خارج شویم چونکه ما برمبنای یک چیز و آمیخته ای از فضا و زمان ساخته شده ایم و طراحی ما محدودیت دارد و قبل تراز آن؛  ذهن، علم و هر چیز دیگری هیج وقت نمی توانند و نخواهند توانست پاسخ دهند و کل موجودیت در همان دایره همه چیزمورد اشاره خلاصه می شود که هوشی برتر خلق کرده و عملا ما به بن بست می رسیم و گم هستیم میان این همه چیز!

 

به عقیده من به احتمال ۹۵ درصد در یک فضای سه بعدی و شبیه سازی شده و تنها برای سرگرمی هوش برتری دیگر زیر مجموعه همان خالق همه چیز ، به دام افتاده ایم که پس از مرگ تنها می توانیم در حتلت ۴بعدی و در زمان هم گذر کرد، چرا که علم پایه فیزیک  پیشتر به ما ثابت کرده است که نه چیزی بوجود می آید و نه از بین می رود بلکه از شکلی به شکلی دیگر تغییر ماهیت پیدا می کند.

اما ما انسانها آنقدر درگیر موضوعات ابتدایی و خنده آوری از جمله تامین خوراک، کار، خوابیدن و لذتهای دنیا و نیز غیره شده ایم که در خود گم شده ایم و اصلا نمی توانیم از خود سوالات بزرگ و بنیادین بپرسیم.
در حال حاضر تنها علم می تواند پاسخی دقیق و روشنی به سوال ما دهد که می توان به راحتی گفت به احتمال زیاد ما در حالت خواب هستیم و پس از مرگ بیدار می شویم و از کالبد فیزیکی خود خارج و در ابعاد بالاتر بصورت انرژی سیر می کنیم. 

امروزه به صورت تجربی همه می دانیم که  دنیا با ما یا بدون ما پیش می رود و فرقی برایش نمی کند که کودک باشی، جوان یا پیر و ناتوان در هر حالت بزودی قاتل همه ما می شود و من روزی که به معنای واقعی کلمه توانستم قسمتی از جهان را درک کنم از اعماق وجودم وبه صورت پنهان اشک ریختم و آنموقع بود که نگاهم را نسبت به خود و محیط اطرافم  تغییر دادم.

 

این تازه اول ماجرای ماست، اجازه می خواهم صحبت هایم را اندکی همراه با عشق، حسرت، نفرت و دیگر احساساتی که درون همه ما مشترک و در مواقع لزوم بروز می دهیم شرح دهم و پاسخ محکمی به شما مخاطبان عزیز ارائه دهم که ما توسط همین احساساتی که نوعی انرژی است به مانند دیگر انرژی های پخش شده در طبیعت از راه دور مثل یک ماشین کنترلی مدیریت می شویم!! 

و حالا سطحی تر و با مثالی بیا می کنم که،

گذر هر روزه من از مبدا به مقصد دقیقا از کنار گورستانی(قبرستان ماهرویان) می باشد که اکثریت آنهایی که می شناختم و دوستشان می داشتم و دارم اکنون زیر تلمباری از خاک اسیر شده اند و ...... 

 

این مطلب ادامه دارد....

شناسه خبر : 11326
تاریخ : 1402/7/6 13:39:25
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/VVJOYo
نویسنده خبر :
X

🔶سهیلا سلطانی
🔹 روزنامه نگار | مدرس
🔹 کارشناسی ارشد مدیریت دولتی  دانشگاه هرمزگان
🔹 لیسانس اقتصاد دانشگاه خلیج فارس
🔹 سردبیر  دریاکنار
🔹 کاندیدای ششمین دوره شورای شهر بوشهر
🔹 عضو صندوق هنر وزارت ارشاد
🔹 عضو هیات موسس انجمن خبرنگاران و روزنامه نگاران استان بوشهر

 
 
برچسب ها #حمیدرضا عباسی #پژوهشگر #کیهان شناس

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.