گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
کافه شعر دریاکنار (سهیلا سبزه کار)
بخشی از اشعار سهیلا سبزه کار (فرهیخته فرهنگی)

از تو می گریزم ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

از تو می گریزم

به خیابان های کِش آمده ی شب

که به روز نمی رسند

تکاپویی بی حاصل

در چهار راهی که علائمش را

باد با خود برده است

پشت چراغی که سبز نمی شود

تنهایی ام را 

در پیاده روهای خوابیده ی شهر

پنهان می کنم

میان عابران شب زده 

راه می روم

راه می روم

باید با دست هایم 

گریه ها را سد کنم

پیش از آن که

چراغ ها سبز شوند

خیابان های کِش آمده ی شب را

به روز برسانم


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

در تلاطم لحظه های تردید شبانه ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

در تلاطم لحظه های تردید شبانه

که صبح را 

در بستر خواب رها می کند

دیواره های سترگ اندیشه ام را

تا بی نهایت از تو 

ادامه می دهم

آن جا که واقعیت تنها می شود

من به تکثیر

استعاره ای از تو می نشینم


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

وقت رفتن ...(سهیلا سبزه کار)

 

وقت رفتن

حرفی نزن

بگذار تصویر تو را نقاشی کنم

هیچ چیزی نباید از قلم بیفتد

حتی گرمی لب هایت

یا آن تار موی مست سپید روی شقیقه ات

که عاشقانه می رقصد

وقت رفتن

بگذار آخرین نقاشی چشمانم

تو باشی


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

بیرون می آورم ...(سهیلا سبزه کار)

 

g436756_.jpg

 

بیرون می آورم

پیراهن چهار خانه ای را

که درد در هر خانه اش لانه کرده است

دیگر لباس هایم هم

به تنم زار می زنند

با جا لباسی یکی به دو می کنم

هر چه لباس آویزان کرده ام،

حتی پاپوش هایی که برایم دوخته اند را

پشت در خانه می گذارم

باید خیابانی که

 سر در مغازه هایش نوشته اند:

"لطفا با لبخند وارد شوید"

را پیدا کنم!


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

خیس شده ام ...(سهیلا سبزه کار)

 

k934476_.jpg

 

خیس شده ام 

زیر بارانی

که بر سرم نمی بارد

بیا 

چتر چشم های بارانی ام باش


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

سر به هوا شده اند ...(سهیلا سبزه کار)

 

s821346_.jpg

 

سر به هوا شده اند 

واژه هایم

تو را که می بینند

دست و پایشان را 

گم می کنند

حالا با چشمانم

برایت شعر می گویم

کافیست نگاهم کنی


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

این جا ...(سهیلا سبزه کار)

 

i533323_.jpg

 

این جا ،

 هر روز پاییز است

و زمین 

در انتظار بوسه های باران

تشنه مانده است

این جا فصل ها در برزخی از زمان

هر روز تکرار می شوند

و درختان به امید رهایی

می بارند و می بارند

این جا کسی است

که هر روز

پاییز را 

به انتظار قدم هایت 

بهاری می کند


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

از پشت پرچین های باغ ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

از پشت پرچین های باغ

آن جا که درختان

در پیچ و تاب برگ‌هایشان

جشن گرفته اند ؛

بوی پاییز می آید

بوی باران

بوی عشق

بوی تو 

از پشت پرچین های باغ


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

تو را در گوشه ای از خیالم ...(سهیلا سبزه کار)

 

تو را در گوشه ای از خیالم ،

به دور از همه نگه داشته ام

می دانی ؛

اینجا تنها جایی است 

که می توانم تو را

همیشه داشته باشم!


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

بوسیدمت  همان طور گرم ...(سهیلا سبزه کار)

 

بوسیدمت  همان طور گرم

مثل آن ظهر داغ تابستان

در هیاهوی پیچک های باغ

اما‌ ؛

لب های روی عکست 

طعم تو را نداشت!


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

در دورترین فاصله ها ...(سهیلا سبزه کار)

 

y513701_.jpg

 

در دورترین فاصله ها 

تنهایی محض لحظه های بی تو را

به آغوش کشیده ام

آن جا که ،

 زمان و فاصله ها یکی می شوند

تا حضورت همیشگی باشد

در دورترین جغرافیای زمین ،

من به تو رسیده ام‌


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

دست هایم ...(سهیلا سبزه کار)

 

k881948_.jpg

 

دست هایم ،

بهانه گیر شده اند

روزها می خوابند

و شب ها قدم می زنند

دست هایم ،

بی تو

روز و شب را گم کرده اند


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

طبل ها از صدا افتاده اند ...(سهیلا سبزه کار)

 

a734729_.jpg

 

طبل ها از صدا افتاده اند

دیگر کسی در عزای خود نمی کوبد

ناقوس ها خاموش ،

سکوت تنها بازمانده ای است 

که بر فراز آشیان ها می خواند 

آخرین آواز زندگی را


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

پنجره باز خواهد شد ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

l593230_.jpg

 

پنجره باز خواهد شد

و بهار ،

روی گونه هایم 

گُل های صورتی خواهد کاشت

شکوفه های پیراهنم ،

در باد خواهند رقصید

و دستانت ،

آه دستانت

روی موهایم

به شکوفه خواهند نشست ؛

اگر تو بیایی.....


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

دروغ ‌گوهای ماهری هستند ...(سهیلا سبزه کار)

 

p617612_.jpg

 

دروغ ‌گوهای ماهری هستند ؛

عکس ها

هیچ کس نمی داند 

چرا 

گریه هایشان را ،

لبخند می زنند!


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

در انزوای شعرهایم ...(سهیلا سبزه کار)

 

v209417_.jpg

 

در انزوای شعرهایم ،

سکوت گریه کرد

حالا از لا به لای نوشته هایم

هر روز

باران می بارد!


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

تصویرها ...(سهیلا سبزه کار)

 

i548599_.jpg

 

تصویرها ؛

در آینه قهر کرده اند

نه راه می روند

نه حرفی می زنند

حتی نگاه هم نمی کنند

باید ،

یکی بیاید

 ما را با هم آشتی دهد!


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

گاهی میانِ واژه های شعری نانوشته ...(سهیلا سبزه کار)

 

f973208_.jpg

 

گاهی میانِ واژه های شعری نانوشته ؛

گاهی میانِ کتاب ها ،

زنی پرسه می زند

گاهی راویِ داستانِ زنی خسته ،

گاهی دخترکی که آرزوهایش را می فروشد!

در من زنی ؛

گاهی می خندد

گاهی می گرید

گاهی میانِ زندگی ؛

پرسه می زند!


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

شب هم‌چنان ادامه داشت ...(سهیلا سبزه کار)

 

x831003_.jpg

 

شب هم‌چنان ادامه داشت

واژه های سپیدم را 

بر کاغذهای سیاهی نوشتم،

شاید سپیده از راه برسد!


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

بعد از تو ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

v864062_.jpg

 

بعد از تو ؛

جهان یخ زد

عقربه ها از حرکت ایستادند

و من سرگردان ،

در انجماد لحظه ها

به انتهای زندگی رسیدم!


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

چه فرقی می کند ...(سهیلا‌ سبزه کار)

 

 

v693599_.jpg

 

چه فرقی می کند

خواب باشم یا بیدار

روز باشد یا شب

وقتی با هجوم یادت

افکارم را به اغتشاش می کشی

و درونم 

از شاخه های این انقلاب

به بار نمی نشیند

چه فرقی می کند

دور باشی یا نزدیک

وقتی حضورت 

در من بیداد می کند


((سهیلا‌ سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

از آخرین شاخه ی خشکیده ام ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

d171793_.jpg

 

از آخرین شاخه ی خشکیده ام

شکوفه ای می روید

که ترنم زندگی را ؛

زمزمه می کند

و باد گلبرگ هایش را

می رقصاند

و هوا لبریز از ،

عطرش می شود

از آخرین شاخه ی خشکیده ام...


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

به زندگی ...(سهیلا سبزه کار )

 

d743423_.jpg

 

به زندگی ؛

سلامی دوباره خواهم داد

به دشت های سوخته در باران !

به خورشید نهان در ابر

به کوه های در غُل و زنجیر

به عشق های مُرده در سینه

به زندگی !

سلامی دوباره خواهم داد


((سهیلا سبزه کار)) 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

در من زنی است...(سهیلا سبزه کار)

 

o685891_.png

 

در من زنی است ؛

که دیگر

زیر باران قدم نمی زند

موهایش را

با دست خیال نمی بافد

و چشم به راه‌ آینه ای نیست

در من

زنی ؛

دیگر نیست !!


((سهیلا سبزه کار))

 

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

حالا که رفته ای ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

m908586_.jpg

 

حالا که رفته ای

برگ های پاییزی ،

رد پایت را گُم کرده اند

تنها ،

در خیابان های شهر

گام هایم 

تو را صدا می زنند

کجا رفته ای

که صدای پاهایم را نمی شنوی؟


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

امیدی ...(سهیلا سبزه کار)

 

j404511_.jpg

 

امیدی

به رهایی نیست

من

در عمق نگاه تو

غرق شده ام


((سهیلا سبزه کار))

┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅❅❁❅┅┅┅

گفته بودم ...(سهیلا سبزه کار)

 

 

n794099_.jpg

 

گفته بودم ؛

این بار اگر به ساحل بروم

خستگی ها و دلتنگی هایم را

در دریا غرق خواهم کرد

اما ؛

دریا ، موج‌هایش را به صخره ها کوبید

آسمان از پرواز پرندگان تاریک شد

ابرها باریدند

و ساحل در سکوت فریادهایم گریست


((سهیلا سبزه کار))

 

شناسه خبر : 2441
تاریخ : 1401/4/24 08:29:24
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/2sOWdQ
نویسنده خبر :
X

🔶سهیلا سبزه کار

🔹نویسنده، شاعر

🔹نویسنده مجموعه شعر این بار، نشر گیوا 

🔹دریافت دو لوح تقدیر از انتشارات حوزه مشق

دارای شش کتاب مشترک شعر

برچسب ها #سهیلا سبزه کار #شاعر #فرهیخته فرهنگی

اخبار مرتبط

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.