گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
گوش هایم را می گیرم، وقتی رنگِ پیراهنت جیغ می زند! 
گفت و شنود صمیمانه با جناب ابوالقاسم صلح جو، مهندس راه وساختمان ،مدرس بازنشسته آموزش وپررش ،طراح جدول کلمات متقاطع فکاهی و کاریکلماتورنویس

لطفا بیوگرافی از خودتان برای ما بفرمایید؟ 
ابوالقاسم صلح جو هستم* مهندس راه وساختمان و مدرس بازنشسته آموزش وپررش، درپنج سالگی با چاپ نقاشی ام در مجلهٔ کیهان بچّه ها توسط یکی ازاقوام، با مطبوعات آشنا شدم وتا چهارده سالگی با نقاشی در کیهان بچه ها و داستانهایی که مادر بزرگم شب ها برایم می گفت ،فردا که ازمدرسه می آمدم می نوشتم وآنها را تکمیل می کردم با پایانبندی خوب(چون قسمتی از آخر داستان را خواب رفته بودم)، در پانزده سالگی با توفیق آشنا شدم که بانگارش لطیفه، قطعات طنز وفکاهه، داستانهای فکاهه ومقالات طنز کوتاه وبه ویژه طراحی جدول کلمات متقاطع فکاهی در نشریات طنزو فکاهی، زیر نام های مستعاری چون: الف. صاد.، موج، دست انداز، پیرسوک، پلاچ، بختاله، قرّه تراق، کلوچه مسقطی، چلک مسّه، الف. صاد. کاکو و خرموج نو همکاری داشته ام. 
من در بیست و سوم امردادماه یکهزاروسیصد و سی ازدرِ ورودی این دنیا به شهرراز شیراز وارد شده ام امّا نمی دانم درچه زمانی برای ورود به زندگی حقیقی ازاین دنیای مجازی خارج و دوباره متولّد می شوم، اگر به تناسخ باور داشتم، حتماً برای آمدن دوباره به این دنیای مجازی، جنینی را انتخاب می کردم که بتوانم درزندگی استاد پرویز شاپور را تکرار کنم ، درخرداد ماه سال ۱۳۴۶ که کاریکلماتور مدرن زایش پیدا کرد، من نیز پس از سه دوره خواندن و ازبر کردن کاریکلماتور های استاد شاپور در مجلّهٔ خوشه،کاریکلماتور را به تقلید از استاد شاپور شروع و چاپ کردم وتا امروزه ادامه داده و زنده نگهداشته ام و تا آخرین نفس هم ادامه خواهم داد. 
ازسال ۱۳۴۶ هجری شمسی که شروع به نوشتن وجاپ کاریکلماتور در نشریات آن زمان و ازسال ۱۳۵۰در مجلّه فردوسی ارگان روشنفکری آنزمان وکتاب جدول کتیبه زیرعنوان«موج در تنهایی» وپس آن در مجلّهٔ طنزو فکاهی خورجیم و کاریکاتور در پیش از انقلاب ۵۷ وسپس در نشریاتتوفیفیون و فکاهیون و طنز وکاریکاتور، بجّهٔ مشّد، خط خطی، روزنامه ای کشوری، نشریهٔ نگرش وروزنامه های محلّی استان فارس چون خبر و عصر مردم کردم و سالهاست که در فیسبوک و واتسپ وتلگرام و کاریکلماتور هایم را برای آموزش جوانان علاقمند به اشتراک می گذارم. 
 
 

 از آثار ارزشمندتان بگویید؟ 
نام نخستین کتاب کاریکلماتور من «به پرویزشاپور سنجاق شده ام»که مجموعهٔ کاریکلماتور های سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ است  را حوزهٔ هنری استان فارس  جهت بزرگداشت پنجاهمین سال نوشتن کاریکلماتور و آثار طنز،در ۲۱۷ صفحه با تعداد بیش ازچهارهزار کاریکلماتور و با شمارگان یکهزار جلد منتشر کرد که در مدّتی کمتر از بیست روز نایاب شد و بفروش رسید، که بیش از پنجاه نقد براین کتاب توسط بزرگان و نویسندگان نوشته شده در مطبوعات کشور، دومین کتاب«کوتاه،امّا دنباله دار»و سومین  کتب«پایان ندارد این آغاز»وچهارمین کتاب من«دنبال خود می گردم، مرا جایی ندیده ای؟»توسط نشر ناردان با همّت سرکارخانم نجمه خادم  و ویراستاری خانم متین یحیی زاده به زیور چاپ آراسته شد که  ازطریق انتشاران ناران هم اکنون در اختیار کاریکلماتور دوستان گرامی می باشد، البته من دوکتاب فنّی نیز دیگر در رشته راه و ساختمان دارم، یکی «تونل سازی» درسال ۱۳۲۶۵که دچندین سال در دانشگاهها تدریس می شد ودیگری کتاب«کلمات متقاطع» که مجموعهٔ جدول های کلمات متقاطع۲۱ در ۲۱ است از تمامی آیین نامه ها و مقرّرات ملّی ساختمانی ایران که در جهت شناخت وآموزش مهندسان عضو نظامات مهندسی ایران تدوین گردید و چون حاوی نکات کنکوری مهّم برای آزمون ورود به نظامات مهندسی کشور بود ،توسط نظام مهندسی استان های کشور به تعداد اعضا خریدداری گردید وبین مهندسین توزیع شد(بیش از پانصد هزار جلد)، جز در استان فارس زادگاهم که با بد بینی مسئول آموزش نظا م مهندسی فارس، خریداری و توزیع نشد، ضمناً من چهار کتاب مجازی با دانلود رایگان به نام«کاکتوس تیغه مخملی» یک تا چهار دارم که در سایت«شیرین طنز» و«کتاب سبز»قابل دانلود می باشد.لازم به ذکر است که من تا این زمان ۲۳۶ کتاب صد صحفه ای کاریکلماتور دارم که وصیّت کرده ام پس ازمن، هرهفته یک کتاب را در فضای مجازی به اشتراک بگذارند صلواتی! 
 

 

کاریکلماتور کی و توسط چه کسی به ادبیات ما ورود کرد؟  
کاریکلماتور مدرن در روز بیست ویکم خرداد ماه ۱۳۴۶(نه چهل و هفت که اکثراً نوشته شده است)توسط استادم پرویز شاپور در مجلّهٔ خوشه  به سردبیری استاد احمد شاملو تولّد یافت و این نوع ادبی به ادبیّات ما وارد گردید.نوع قدیمی کاریکلماتور را در سبک هندی می توانید مشاهده و مطالعه بفرمایید. 
 
 
می خواهم سوالی بپرسم که شاپور در جایی گفته:( از ترس پرسیدن این سوال از من شب ها خوابم نمی برد؟)طنز یعنی چه؟

.طنز خواننده را به خنده نمی اندازد، بَل اورا به اندیشه وا می دارد و پس ازدریافت مطلب پنهان درزیر لایهٔ طنز، اورا به نیشخند یا تلخخند وامی دارد. 
 

چرنیشفسکی، محقق روسی، طنز را (بالاترین درجه ی نقد ادبی) می داند. شما چقدر موافق یا مخالف گفته ایشان هستید؟  
من با چرنیشفسکی که نمی شناسم موافقم صددرصد که طنز بالاترین درجه و بهترین مرتبهٔ ادبی است و بسیار سخت است نوشتن آن و حتی گاهی برای فهمیدن هم سخت می باشد. 
 
 
این روزها تعداد زیادی از اصحاب قلم به خلق کاریکلماتور همت می‌گمارند؛ ولی چرا بسیاری از آنها در جذب مخاطب به توفیق چشمگیری نمی‌رسند؟ 

امروزه به سبب کمبود وقت و حوصله به ویژه در نسل پس ازانقلاب، نفرت از مقالات و داستانهای بلند و علاقه به آثار کوتاه خصوصاً کاریکلماتور به شدّت افزوده شده، به همین علّت اکثر نویسندکان و شاعران به این سبک ادبی تمایل پیدا کرده اند، امّا متأسفانه اکثراُ به سبب ندانستن چهارچوب ها و قالب های قدیم و جدید کاریکلماتور، جملاتی بی رابطه با کاریکلماتور را به عنوان کاریکلماتور به اذهان علاقمندان جوان قبولانده اند، بعضی از استادان کاریکلماتور هم ،ستون هایی ما توفیق قدیم را گرفته و به عنوان کاریکلماتور جا انداخته اند به اشتباه، مانند: شاید دایناسور، پدرجدّ مارمولک باشد» ویا«ازماست م 
«ازماست که بر ماست»و..... 
برای جلب مخاطب باید اصول و قوائدو قوالب کاریکلماتور را دانست و به کار بُرد تا مخاطب اندیشمند را جلب کند. 
 
 
 
نام کتاب دنبال خودم می گردم، مرا جایی ندیده ای را با چه معیاری برگزیده اید؟ 
در دو دیداری که در سنین هفده و نوزده سالگی با استادم پرویز شاپور و نیز عمران صلاحی در دفتر مجلّهٔ توفیق داشتم، نصیحت ام  کردند که:«آدم باید قلّهٔ استعدادش را کشف کند و روی قلّه بایستد، ارتفاع مهّم نیست، فتح آن مّهم است، قلّهٔ بعضی ها خیلی بلند است امّا خودشان در دامنه ایستاده اند وقلّهٔ بعضی ها هم کوتاه است، امّا آنها توانسته اند روی قلّه پرچم خود را بکوبند» ومن چون پرنده ای بهار و شکوفه ندیده ازاین شاخه به آن شاخه پریدم و قلّهٔ استعدام را کشف نکردم و روی هیچ قلّهٔ کوتاه یا بلندی نایستادم وهمیشه در دامنه ماندم، نام کتاب«دنبال خودم می گردم، مرا جایی ندیده ای؟»ازاین وضعیت من سرچشمه گرفته و ماندنم در شهرستان، که اگر به پند استادم گوش داده بودم و به تهران مهاجرت کرده بودم ، شاید می توانستم پرویز شاپور را آنطور که خودش به استاد عمران صلاحی گفت که:«این نوجوان مرا تکرار می کند»، توانسته بودم استاد پرویز شاپور را تکرار کنم. 
 
 
توصیه شما به جوانانی که دوستدار خلق کاریکلماتور هستند چیست؟ 
عرض کردم که باید بسیار کاریکلماتور بخوانند تا به قوالب وقوائد کاریکلماتور رابشناسند، البته باید گفت امروزه هرکسی که پول چاپ یک کتاب را داشته، توانسته است دل نوشته ها و جملات معمولی را به نام کاریکلماتور چاپ کند و به خوردخوانندکان بدهد  وآنها را گمراه کند، مرجع یا نهادی هم نیست تا این نوع کتابها را کنترل کنند، ارشادهم که فقط برایش خط قرمزی ها مطرح هست و سانسور، نه خراب کردن و به انحراف بردن این نوع ادبی! 
 
 
 
بزرگان ادبیات ما در گذشته هم به کم و گزیده گوی معتقد بودند، اما امروز یک ضرورت است، چرا؟ 
به سبب کم حوصله بودن نسل های پس از انقلاب و گرفتاری های روزمره و نداشتن وقت اضافه برای خواندن کتاب و مطبوعات کاعذی، که اگر هم وقتی باشد به گذراندن در فضای مجازی می گذرد ومطالبی که به غلط و اشتباه آموزش داده می شوند. 
 
 
 
گروهی از دلواپسان همیشه در صحنه ادبیات، معتقد هستند کاریکاتور یا طنز مطبوعاتی رو با سطحی گرای و ابتذال می رود.نظر شما چیست؟  

بله درست است، همه دارند بدون اینکه حتی اصول اولیّهٔ کاریکلماتور را بدانند، در مطبوعات و فظای مجازی و کتاب ها، نوشته های کوتاهشان را به نام کاریکلماتور حقنّه می کنند که متأسفانه خواننده هم بسیار فراوان دارند چون اصولی و درست نیستند، افرادی هم هستند که در فضای مجازی کاریکلماتور های خوب را  مصادره و تغییر می دهند به دلخواه و بدون نام نویسنده منتشر می کنند و گاهی هم به نام خودشان! 
 
 
 
همانطور که همه می دانیم، نام شاپور گره خورده به فروغ حال به نظر شما چرا محبوبیت کارهای شاپور از شعرهای فروغ کمتر است؟ 
شاپور طنزنویس است و فروغ سلطان شعر و با جرأت ترین شاعر زن و زنانگی، مقایسه آنها باهم فقط بخاطر قوم و خویشی و یا زن وشوهر بودن صحیح نمی باشد، هرکدام در کارو تخصص ادبی خود موّفق و پیروزند و جای خودشان را دارند، من که عاشق هردو هستم.

سخن پایانی شما با علاقه‌مندان آثارتان چیست؟ 
دوستان علاقمند به کاریکلماتور و به ویژه جوانان علاقمند تلاش کنند کتابها و کاریکلماتور های استاد پرویز شاپور و سپس استادان صاحب سبک را مطالعه کنند، وزیاد سیاه مشق کنند و با استاد های کاریکلماتور مشورت کنند و نظرات آنها را مدّ نظر قرار دهند، به امید خواندن کاریکلماتور های خوب جوانان علاقمند، هستم.

 

نمونه کاریکلماتور؟

بااینکه همۀ روزها را می دَوَم، به خانواده ام"نمی رسم"!  

درنمایشگاه جزنقّاش، همه "تابلو"بودند!  

گوش هایم را می گیرم، وقتی رنگِ پیراهنت جیغ می زند! 

"استقلال"فقط در"آزادی"، به"پیروزی"می رسد.

شناسه خبر : 10915
تاریخ : 1402/6/18 06:31:47
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/BmudY7
نویسنده خبر :
X

🔶نرگس جودکی
🔹کارشناسی حقوق
 🔹نویسنده
🔹کسب مقام دوم فراخوان توتم و
داستان برگزیده فراخوان نامه گشوده و در حال چاپ در مجموعه مشترک 
🔹برگزیده دوره اول جشنواره مانا وفراخوان ذکر خیر 
🔹برگزیده پنج مرحله فراخوان مجله موفقیت وکسب مقام اول وچاپ هر پنج داستانک در مجله موفقیت
🔹کسب مقام در جشنواره یوسف
🔹کسب مقام اول داستان انقلابی استان البرز
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی ملک الموت
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی تحریر خیال
🔹کسب مقام اول در جشنواره ملی ذهن زرین
🔹کسب مقام دوم در جشنواره دلنوشته ای به سردار استان البرز واستان مرکزی و رادیو جوان
🔹عضو انجمن ادبی وهیت مدیره عصر جدید هشتگرد
🔹عضو انجمن ادبی سیمرغ و انجمن ادبی البرز
🔹کسب مقام دوم روایت عاشورایی از نهاد کتابخانه ها
🔹کسب مقام در چند نقد داستان کوتاه ودو کتاب ستاره ها می میرند و شهید مسیحی

 
 
برچسب ها #دریاکنار #کاریکلماتور #پرویز شاپور #احمد شاملو #کیهان بچه ها #کلوچه مسقطی

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.