لرستان را از دوران فتحعلی شاه، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه تا دوران پهلوی بررسی میکنیم. فرهنگ عامه لرستان و آداب رسوم مردم لک را میشناسیم. با آدابی همچون نافهبرانه، ازدواج و سوگواری و نیز با فالهای چهل سرود و فال شوشمهکی مختص مردمان لرستان آشنا میشویم و داستان هایی در این مورد میخوانیم. به خداییخان حاکم پیشکوه لرستان میرسیم و با شجرهی اولاد و نوههای ایشان آشنا میشویم.بعد به تاریخچهی ایل حسنوند و خویشاوندی آنان با کریمخان زند میرسیم.
ایلات سه گانه سلسله را مورد بررسی قرار میدهیم و با خاستگاه قوم و ریشهی نام حسنوند آشنا میشویم و با وقایع و رشادتهای دلیر مردان لرستان درطی سالیان آشنا میشویم و داستانهایی از این دلیر مردان میخوانیم.
در قسمت سخن نویسنده با هم میخوانیم:
در خانوادهای بزرگ شدهام که قصه و داستانسرایی جزئی از آداب آنها بوده و هست. پدربزرگ قصه میگفت، مادربزرگ قصه میگفت و پدرم هم قصه میگوید. پدر ماجراها را با طنز درهم میآمیزد تا میهمانی که به خانهاش میآید، برای لحظاتی هرچند کوتاه از دلمشغولیهای زندگیاش فاصله بگیرد.
از همان دوران کودکی بهدلیل شرایط خانواده و شغل پدر و مادرم که بیشتر وقتشان با کشاورزی میگذشت، مجبور بودم ساعاتی از روز را کنار بستر مادربزرگ بیمارم سپری کنم. او هم بیشتر وقتها برایم داستانهایی از کُلخوم و سیمره تعریف میکرد. ولی پدربزرگ همیشه از ایل و مردانش میگفت. از تبعید، از رنجهایی که متحمل شدند و از قهرمانیهای پسران غیور ایل میگفت. پدربزرگ تعریف میکرد و اشک بود که از چشمان ما راهش را میگرفت و میهمان گونههایمان میشد.
از الشتر میگفت و باغهای سرسبزش، از خداییخان و فرزندانش، از آداب و رسوم ایل و تعصب و دلاوریهای مردانش در برابر ظلم و جور حکومتها میگفت. از مهرعلیخان امیرمنظم و رستم لرستان، از مهاجرت حسنخان در زمان قاجار میگفت که چه مسافت زیادی را طی کرد و چه سختیهایی کشید تا به شیراز رسید. از اسبهای الشتر و کهرسواران برایمان داستانها تعریف میکرد و من در تمام لحظات خودم را در آن میادین سوار بر اسب نژدی تصور میکردم و همراه با موسیخان شمشیر میزدم. میهمانان پدربزرگ از نقاط مختلف با پوششهای متفاوت و رنگارنگ برای دیدارش میآمدند.همگی مهربان بودند و با روی باز برایمان شعر لکی میخواندند.
لینک خرید؛
https://idpay.ir/hasanvand1/shop/630188
نظرات
1زنده باد لک و لکستان بزرگ زنده باد ایل فره کَلِنگ لکِ حسنوند من لکم من از تبار عشقم من از نسل شاهانم من فرزند بارانم