گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار

فرهنگی

به گزارش دریاکنار، در پی انجام جشنواره فجر در استان البرز مسعود دهقان هراتی از راهیابی استان البرز به جشنواره فجر در دو بخش فرهنگی و رقابتی خبرداد. وی از این امر اظهار خرسندی نموده و افزود: این جشنواره از تاریخ 12 ال 22 بهمن ادامه داشته واستان البرز نقش پررنگی در آثار راهیافته به این چشنواره را ایفا کرده است که اسامی 16 فیلم منتخب و عوامل آن متعاقبا اعلام خواهد شد..

حضور صنعتگران بوشهری در نمایشگاه ملی صنایع‌دستی

معاون صنایع‌دستی استان بوشهر گفت: صنعتگران بوشهری محصولات خود را در ۸ رشته در سی و پنجمین نمایشگاه ملی صنایع‌دستی به تماشا گذاشته‌اند.

برگزاری جلسه برنامه ریزی ستاد گرامیداشت دهه فجر شهرستان بوشهر

صالح رحیمی فرماندار شهرستان در این جلسه دهه فجر را فرصتی برای تبیین دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی دانست و افزود کلیه دستگاههای اجرایی می بایست در این زمینه اهتمام ویژه داشته باشند.
آشنایی با مرضیه بزرگمهربانوی شاعر البرزی در این خبر قصد داریم با یکی از چهره های فرهنگی استان، سرکار خانم مرضیه بزرگمهر، شاعر، معلم و ادیب آشنا شویم. او تالیفات و اثار متعددی را به گویش کرجی نیز سروده که به تفصیل در ادامه خبر میخوانیم و با وی و آثارش آشنا خواهیم شد
کارگاه های آموزشی ترانه سازی و نویسندگی ناداستان و جستار برگزار شد کارگاه آموزشی ترانه سرایی با تدریس مسعود خدابنده لو ساعت 13 الی 15 و کارگاه آموزشی نویسندگی ناداستان و جستار ساعت 15 الی 17 روز سه شنبه 5 بهمن 1400 برگزار شد
چند اثر از فرشته قربانیان خود را در آیینه دیدم و غریب بودم / سپیدی موهایم  / خبر از احوالی دگر میداد / خط های چهره ام  مسیر زندگی بود / که برای هر قدم  / برگی در دفترم مشق شده بود / بافتم هر آنچه بود 
دو اثر از لیلا خسروی (دیارا) اثار گره خورده ام به تو و پاییز از بانو دیارا: تو دوری و من هر روز با تو زندگی می کنم و هر روز کلمات را کنار هم می چینیم ، از احساس گره خورده ام حرف میزنم و تو خوابی...
شعری از بهاره نوروزی سده مثلا / نشسته باشی گوشه ی اتاق  و فکر کنی به طناب موهایم و بعد فکر کنی  که عاشق شدن  کار ادم.های عاقل نیست 
داستان کوتاه از الناز عباسپور  در سال ۱۳۸۲ شمسی خانه‌ای وجود داشت واقع در شهرِ خیال، میدان رهایی،خیابان رویا،بن‌بستِ من... خانه جان داشت گویی روحِ یک نفر در تمام اشیای آن خانه رخنه کرده بود. 
شعری از علیرضا سکاکی ویران شود آن خانه‌ای که در ندارد/ تنها شود مردی که یک دختر ندارد / بعد از تو فهمیدم که در دنیا غریبم چیزی ندارد آن که چشم تر ندارد