کتاب مکتوف اثر جدید معصومه باقری از نشر شانی منتشر شد.
مکتوف شامل ۱۰ داستان کوتاه است:
«سَتّار مکتوفی فرزندِ انور»
«مردی که پلوتو را کُشت»
«هیچ جای دنیا»
«خانهی عقرب»
«مَکتوف»
«همهی چشمهای بسته خواب نیستند»
«اوپالرو»
«همسفر»
«دندان نیش»
«مصلحت»
در داستانهای باقری، زمینه به صورتِ نامشخّص و مبهم نیست؛ بلکه همیشه زمان و مکان و لوکیشن داستان کاملا مشخص و واقعی است.
عنصر مونولوگ در داستانهای باقری پُررنگ است و برخی داستانها بیشتر از مونولوگ تشکیل شدهاند. یک شخصیت موضوعی اساسی را با مونولوگ شروع میکند و هرچقدر جلوتر میرود و حقایقِ دیگری را آشکار میسازد، داستان تنش بیشتری به خود میگیرد.
احساسِ خواندن داستانهای کوتاه معصومه باقری، درست شبیه این است که شخصی همراهِ دوستانش به تفریح رفته و حینِ نوشیدنِ قهوه یا همزدنِ نبات در فنجانِ چایاش، داستانی را میخواند و رازهایی را تجربه میکند.
برخی تجربهها در سرنوشتِ شخصیتهای قصه، بسیار کوتاه اما پرتنش هستند و به شکلی بیوقفه و یکباره و تاثیرگذار خوانده میشوند.
این ۱۰ داستان کوتاه مجزا و بهشکلی بندزده و پازلوار درهم تنیدهاند. موضوعِ اصلی و شخصیتِ برخی قصهها یکیست، اما داستان کاملا فرق میکند و بهنوعی داستانِ بعدی، داستانِ قبلی را تکمیل میکند.
این نوع جانبخشیدن در پیرنگ داستان؛ مفهومی پویا از واژهی مکتوف است. در واقع نویسنده داستانها و شخصیتهایش را هم مکتوف کرده است.
نظرات
0