به گزارش دریاکنار به نقل از عصر ایران - امروز مرکز تجاری اپال را در تهران پلمب کردند و روی در ورودی آن نوشتند که دلیلش کشف حجاب بوده است. همچنین چند مغازه و رستوران دیگر هم در روزها و هفته های اخیر به دلیل مشابهی پلمب شده اند.
قبل از این که وارد بحث شویم برای این که افراد بدبین و بیمارمغز ما را متهم به دفاع از بی حجابی و این قبیل حرف ها نکنند تصریح می کنیم که حجاب را قطعاً جزو فرائض دینی می دانیم.
اما بعد:
کسانی که برخورد با بی حجابی را توصیه می کنند، چنین استدلال می کنند که چون حجاب یک امر قانونی است، همه باید بدان پایبند باشند، حتی اگر کسی بدان اعتقاد دینی نداشته باشد.
اشاره آنها به تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی است که می گوید: "زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر انظار عمومی ظاهر می شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا جریمه نقدی از پنجاه تا پانصد هزار ریال محکوم خواهند شد."
در این تبصره، عدم رعایت حجاب شرعی جرم انگاری شده است.
حال از پلمب کنندگان واحدهای تجاری یک سوال را مطرح می کنیم:
شما که در برخورد با بی حجابی، به قانون استناد می کنید، بفرمایید مستندتان در پلمب کردن مغازه های مردم کدام ماده و تبصره از کدام قانون است؟!
نمی شود که برای اجرای یک قانون (حجاب) از روشی غیر قانونی (پلمب مغازه ها) استفاده کرد. اگر بی حجابی غیر قانونی است (که تبصره ماده 638 می گوید هست)، پلمب کردن محل کسب مردم نیز غیر قانونی است و اگر آن کار غیر قانونی مستوجب برخورد این، این یکی هم هست.
از نظام حقوقی اسلام گرفته تا سکولارترین نظامات حقوقی، کسی را به جرم دیگری مجازات نمی کنند. واقعاً چگونه می توان پذیرفت خانمی حجابش را رعایت نکند و به این دلیل مغازه شخص دیگری را ببندند و او و خانواده اش را از نان خوردن بیندازند؟!
گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر زدند گردن مسگری!
در بدو خدمت نظام وظیفه به سربازان می گویند که قاعده پادگان این است که اگر یکی خطا کند، کل گروه تنبیه می شود. جامعه اما پادگان نیست که چوب خطای یکی را همه بخورند.
گذشته از این ها ، نه در اسلام و نه در قوانین کشوری آموزه ای نداریم مبنی بر این که فروش کالا به افراد فاقد حجاب شرعی ممنوع است و در صورت فروش، باید مغازه پلمب شود.
اگر بخواهند هر مغازه ای را که به خانم های فاقد حجاب شرعی کالا می فروشد، ببندند باید قریب به اتفاق مغازه های کشور را پلمب کنند چون هر روز خانم هایی ولو با روسری ولی بدون حجاب کامل شرعی از آنها خرید می کنند.
واقعاً در این وانفسای اقتصادی که انواع و اقسام فشارها بر روی مردم سنگینی می کند، با چه هدفی تضییقات معیشتی جدیدی بر مردم تحمیل می کنند؟ کجای این کارها با "تدبیر المُدُن" که به قول آقای رئیسی باید جزو صفات وزیر کشور باشد، می خواند؟
مجازات عدم رعایت حجاب شرعی در قانون مشخص است؛ اگر واقعاً می خواهند قانون را اجرا کنند، همان که در قانون آمده را انجام دهند؛ چرا مجازات های دیگری برای افراد دیگر تعیین و اعمال می کنند و باعث رنجش دیگران و توسعه تصاعدی نارضایتی می شوند؟
وانگهی این خانم های بی حجاب یا بدحجاب که از طریق تونل های مخفی زیر زمینی از خانه به این مراکز خرید نرفته اند بلکه از همین کوچه ها و خیابان ها و بزرگراه ها و میدان هایی عبور کرده اند که کنترلش در اختیار پلیس است.
چگونه پلیس با آن همه اقتدار و امکانات نمی تواند مانع از بی حجابی آنها شود ولی از یک مغازه دار که در این ماجرا نه سر پیاز است و نه ته پیاز و فقط در صدد کسب روزی خود و خانواده اش است، انتظار دارند با مشتری ها برخورد کند و آنها را از مغازه بیرون براند؟ و اساساً مگر شرعاً و قانوناً چنین وظیفه ای دارد؟
نه برای دفاع از بی حجابی که اتفاقا در دفاع از اصل حجاب تصریح می کنیم که این روش ها، فقط به افزایش سطح تنش می انجامد و با افزودن ابعاد معیشتی و اقتصادی به موضوع فرهنگی حجاب، دامنه تقابل را تشدید می کند و ای بسا باعث انفجاری دیگر با ابعادی نامشخص شود و نهایتاً نه تنها به گسترش حجاب منجر نشود که هزینه هایی فراتر نیز داشته باشد.
ماجرای درگذشت مهسا امینی فارع از همه ابعادش، بسیار عبرت آموز بود ولی گویا حسرت مولا علی علیه السلام همچنان پا برجاست که پدرانه و دردمندانه فرمود: مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ ( چه بسیارند عبرت ها و چه اندک است عبرت پذیری!).
نظرات
3سلام حجاب واجب الهی ست و رعایت آن در جامعه اسلامی و اجب است پس هم کار فرهنگی و برخورد مطابق قانون باید صورت گیرد.
مطابق ماده ۱۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری: «جلوگیری از فعالیت تمام یا بخشی از امور خدماتی یا تولیدی از قبیل امور تجارتی، کشاورزی، فعالیت کارگاه ها، کارخانه ها و شرکتهای تجارتی و تعاونی ها و مانند آن ممنوع است مگر در مواردی که حسب قرائن معقول و ادله مثبته، ادامه این فعالیت متضمن ارتکاب اعمال مجرمانه ای باشد که مضر به سلامت، مخل امنیت جامعه و یا نظم عمومیباشد که در این صورت، بازپرس مکلف است با اطلاع دادستان، حسب مورد از آن بخش از فعالیت مذکور جلوگیری و ادله یاد شده را در تصمیم خود قید کند.
کاملا درست می فرمایید متاسفانه گوش مسیولین بدهکار حرف حساب نیست مگر شما نوعی که دستی در نوشتن و جایی برای به اشتراک گذاری هشدار دهید موفق باشید