
هدیه شرکت نفت وگاز غرب به ایلامی ها
۵۰کارگر نگهبان خط انتقال ۴۸اینجی گاز صادراتی از کار بیکار شدند.
📝علی اصغر اسدی
شاید یکی از دلایلی که ما ایلامی ها را مجاب کرده است که استقرار دفتر نفت وگاز در استان را فریاد بکشیم ،بخاطر منابع سرشار نفت وگازیست که از استان ما خارج تا چرخ اقتصاد دیگران بچرخد!
ما خواهان این هستیم که متناسب با بهره مندی دیگر استان ها از منابعی که از زیر پای ما ایلامی کشیده می شود ،تاثیر آن را در زندگیمان لمس کنیم .
خواه می خواهد این تاثیرگذاری از طریق اشتغال فرزندانمان در کارگاههای استخراج،بهره برداری و فرآوری باشد و خواه اینکه با استقرار این دفتر طرح های نفت و گاز استان سرعت بگیرند تا مواهب آن نصیب مردم استان بشود.
یا اینکه همانگونه که استاندارمان آن را طلب می کنند ،شرکت های فعال در حوزه های نفت ،گاز و پتروشیمی ،طبق قانون به مسیولیت اجتماعی خود در قبال مردم ما عمل کنند.
حق مسیولیت اجتماعی ما مردم ایلام از اینجا نشات می گیرد ،به واسطه آلودگی هایی که زیست انسانی و محیط به مخاطره می افتد ،صدای غرش دستگاهها و دود فلرها خواب و خوراک ما را حرام کرده اند ،این شرکت ها باید بخشی از درآمد خود را صرف امور رفاهی، فرهنگی و خدماتی ما بکنند.
حال که این تحقق نیافته است ،بماند!
اینکه فرزندان ما برای روی آوردن شغل های کاذب آواره حاشیه شهرها شده اند هم بماند !
اما حداقل انتطار ما این است که انانیکه با گذر از هفت خوان رستم به شغلی دست چندمی در شرکت های نفت و گاز دست یافته اند ،امنیت شغلیشان تامین شود .
اما این هم رعایت نمی شود!
گواه ما ،اخراج قریب به پنجاه نفر از جوانان استان ایلام از سوی شرکت نفت وگاز غرب است .
جوانانیکه نزدیک به ده سال پیش بدلیل عبور خط گاز ۴۸اینچی صادراتی از میان اراضی کشاورزیشان بعنوان نگهبان ایستگاههای انتقال بعنوان نگهبان مشغول به کار شدند
اما حال که خر مراد شرکت از پل عبور کرده است و ثانیه ای هزاران فوت گاز از کشور صادر و معلوم نیست به کجا می رود ،به دستور شرکت نفت وگاز غرب از کار بیکار شده و شغل آنان در اختیار دیگران قرار داده شده است .
حال مردم ما هم باید در غم از دست رفتن زمین های کشاورزی خود زانوی غم در بغل بگیرند ،هم غصه بیکاری فرزندانشان آنان را از پای در آورد و هم اینکه دود بخورند و زبان در کام بگیرند.
همه هم باید ساکت بنشینیم که مبادا تندیمان به لای قبای کسی بخورد!!!
حال ساعت هاست درب خانه ملت چمبره زده اند شاید به کسی رحم آید و ناله اشان را بشنود
آنهم اگر بخت یارشان باشد ،کلاه که سرشان رفت حداقل به جرم دیگری ،گونی سرشان نرود!!
استغفر الله....
نظرات
0