
به احترام بانویی که صدا شد، شجاعت شد، ایران شد...
درود بر سحر امامی
در تاریخ هر ملتی، لحظاتی وجود دارد که نه در هیاهوی سیاست میگنجد، نه در سطرهای رسمی تاریخ؛ بلکه در دل مردم مینشیند، در حافظه جمعی یک ملت ثبت میشود و تا ابد مایه افتخار نسلها باقی میماند. آنچه امروز بر صفحه تلویزیون ملی ما نقش بست، نه فقط یک اجرای خبری، بلکه تجلی واقعی غیرت، شجاعت و مسئولیتپذیری یک زن ایرانی بود. بانویی از تبار شیرزنان وطن، که نامش تا همیشه در قلب ملت حک خواهد شد: سحر امامی.
در روزی که رژیم کودککش صهیونیستی، در حرکتی بزدلانه، به ساختمان رسانه ملی ایران حمله کرد، جهان در انتظار سکوت، ترس و فرار بود. آنها گمان میکردند با ایجاد رعب، میتوانند صدای ایران را خاموش کنند. اما نمیدانستند که در دل این خاک، زنانی رشد کردهاند که اگر دشمن به آسمان تیر بزند، آنها بر زمین ریشه میزنند؛ اگر به دیوارها شلیک کند، آنها پشت میکروفن میایستند و صدای ایستادگی میشوند.
سحر امامی، مجری شبکه خبر، در آن لحظه تاریخی، نه تنها صحنه را ترک نکرد، بلکه آن را به سنگری برای فریاد زدن عزت ایران تبدیل کرد. با چهرهای آرام، صدایی محکم و قامتی افراشته، او به جهانیان نشان داد که در ایران، زن بودن یعنی تجلی صبر و قدرت، یعنی آمادگی برای فدا شدن در راه حقیقت، یعنی ایستادن، حتی وقتی زمین و زمان در حال لرزیدن است.
شاید کسانی که در آن لحظه او را تماشا میکردند، فقط یک اجرای خبری دیدند. اما ما، مردمی که با پوست و خونمان جنگ و تجاوز را لمس کردهایم، دیدیم که او چگونه مظهر ایمان، امید و اراده یک ملت شد. دیدیم که چگونه واژهها را چون تیرهای آتشین به قلب دشمن پرتاب کرد. دیدیم که رسانه را به اسلحهای برای دفاع از وطن بدل کرد.
سحر امامی امروز نه فقط یک مجری، که یک پیام بود.
پیامی روشن برای همه جهانیان که این خاک، زاینده شیرزنانی است که اگر روزی نیز گلولهای راهشان را ببندد، صدایشان از ویرانهها خواهد گذشت.
در فرهنگی که گاه تلاش میشود زن را به حاشیه ببرند، یا ارزشهای او را با معیارهای پوشالی غربی بسنجند، سحر امامی، یادآور شیرزنانی چون زینب کبری، آمنه، رباب، ایراندخت و همسران و مادران شهدای وطن است؛ زنانی که هم دل دارند، هم قدرت، هم ایمان، هم فریاد.
بهعنوان نویسنده، پژوهشگر و مدیر مسئول یکی از بزرگترین نهادهای فرهنگی مستقل کشور، بر خود واجب میدانم که این حرکت را نه تنها بهعنوان یک لحظه احساسی، بلکه بهعنوان یک واقعه ملی تحلیل کنم. خانم امامی، با اقدام شجاعانهاش، چند پیام مهم را به همگان منتقل کرد:
نخست آنکه رسانه در ایران مرده نیست؛ زنده و بیدار و مقاوم است. این رسانه اگر همزمان مورد هجوم موشکهای دشمن و شبههافکنیهای داخلی قرار گیرد، باز هم از درونش صدای حقیقت بیرون خواهد آمد.
دوم آنکه زن ایرانی، امروز دیگر پشت پرده نیست، بلکه در خط مقدم است. نه خط مقدم در جنگ صرف، بلکه در میدان اندیشه، روایت، آگاهیبخشی و دفاع از حق و وطن.
سوم آنکه دشمن هیچگاه نخواهد توانست صدای ما را خاموش کند، چون این صدا از گلوی انسانهایی بیرون میآید که با ایمان زندگی میکنند، نه با ترس. با شجاعت حرف میزنند، نه با تردید. با عشق به وطن مینویسند، نه با دیکته بیگانگان.
چه زیباست که نام سحر، بهمعنای روشنی، باطن و امید است و امروز، او معنای نام خود را کامل کرد. سحر امامی در ظلمت جنگ روانی دشمن، سحری بود برای صبح روشن ایران. او، با لبخند استواریاش، با کلام قاطعاش، و با حضور بیوقفهاش بر آنتن زنده، نشان داد که ایران هنوز بانوانی دارد که جایشان نه پشت دیوارها، که بر صحنههای تاریخساز است.
اکنون نوبت ماست؛ نوبت رسانهها، نویسندگان، شاعران، فعالان اجتماعی و مسئولان فرهنگی، تا قدردان چنین شیرزنانی باشیم. باید صدای سحر امامی را تقویت کنیم، او را به عنوان الگوی رسانهای و فرهنگی معرفی کنیم و از چنین رفتارهایی الگوبرداری کنیم. چرا که ایران برای بقا در میدان جنگ نرم، به هزاران "سحر امامی" نیاز دارد.
من از جایگاه فرهنگی خود، با صدایی بلند اعلام میکنم که از این پس، هر کتابی، هر مقالهای، هر مستندی، و هر اثر ادبی که بر پایه صداقت، میهندوستی و شجاعت باشد، در انتشارات بینالمللی حوزه مشق جایی خواهد داشت. راهی که سحر امامی آغاز کرد، باید با قلمهای آگاه، نگاههای بیدار و دلهای عاشق وطن ادامه یابد.
ایران، همچنان میدرخشد. چون در دل این سرزمین، زنانی ایستادهاند که حتی زیر باران موشک، خبر از مقاومت میدهند.
درود بر تو سحر امامی.
درود بر شیرزنان ایران.
درود بر وطن.
با احترام
دکتر فردین احمدی
نویسنده، پژوهشگر، فعال رسانه
مدیرمسئول انتشارات بینالمللی حوزه مشق
نظرات
2ماشالله ماداشتیم نگاه میکردیم واقعا شجاعانه ادامه دادن
صدای رسانه خاموش نخواهد شد درود بر بانو سحر