
اگر به جایگاه معلم در کشورهای مختلف دنیا نگاه کنیم، درمییابیم که در بسیاری از جوامع، منزلت معلم در سطحی بالا و شایسته قرار دارد. از ژاپن و آلمان گرفته تا آمریکا، که نامه تاریخی ابراهام لینکلن به معلم فرزندش گواهی است بر توجه و احترام عمیق به مقام معلم.
اما در ایران، با وجود پیشینه فرهنگی و ادعای دیرینه در تکریم اهل علم، متأسفانه شأن و حرمت معلم گاه تابعی از نگاههای سیاسی، مدیریتی و اداری شده است. شاهد آن، اظهارنظرهای تأملبرانگیز برخی مسئولان است که گاه معلمان را قشری "کمبازده" یا "کمکار" معرفی میکنند. حتی برخی در جایگاه وزارت، به جای دفاع از این قشر فرهنگی، به تقلیل جایگاه آنان در رسانه ملی میپردازند، که بیتردید نه به نفع نظام آموزشی است و نه به سود آیندهسازان کشور.
آیا میتوان تحقیرآمیزتر از این دید که معلم، تنها به دلیل ضعف معیشتی، بعد از مدرسه راهی خیابانها شود تا در آژانس، رستوران، فروشگاه یا اسنپ، امرار معاش کند؟
آیا باید افتخارآمیزترین شغل، به چنین سرنوشتی تن دهد؟
در این سالها داستانهای زیادی از فداکاری و ایثار معلمان شنیدهایم؛ مانند معلم فیزیک کوهنانی در لرستان که تنها یکی از هزاران نمونه فداکاری است. با اینحال، در روایتهای رسمی، این ایثارها گاه به گوشهای رانده میشود و در عوض، معیارهای کلیشهای و سلیقهای برای انتخاب معلم نمونه غالب میشود.
در استان فرهنگی بوشهر، با آن همه معلمان باسابقه، متخصص و فهیم، انتخاب یکیدو نفر به عنوان معلم نمونه بر اساس شاخصهایی مبهم و گاه ناعادلانه، جای پرسش دارد. سیمای استان نیز گاه به جای پرداختن به دغدغهها و واقعیتهای حرفه معلمی، ترجیح میدهد چهرهای رسمی و از پیشتعیینشده ارائه دهد.
این یادداشت نافی تلاشها یا شایستگیهای فرد خاصی نیست، بلکه تلاشی است برای بیان دغدغهای عمومی.
در سالهای اخیر، تعدادی از معلمان بدون گرایشهای سیاسی و در فضایی آرام و محترمانه، صرفاً صدای مشکلات معیشتی خود را بلند کردند. برخوردهایی که با برخی از این عزیزان شد، بهویژه موردی چون معلم محترم «اردشیر صیادی» که رفتار نامناسب با وی در حافظه جمعی باقیمانده، نهتنها موجب دلسردی معلمان شد، بلکه چهرهای نامطلوب از مدیریت فرهنگی را نیز رقم زد.
آیا نباید چنین معلمان دغدغهمندی را هم به گفتوگو دعوت کرد؟ از خواستههایشان شنید و راهی برای همدلی و اصلاح گشود؟
یا همچنان باید ملاکها به ساعات ضمنخدمت، سوابق جبهه یا عضویت در نهادها محدود شود؟
نگارنده، با سی سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش، افتخار میکنم که شاگردانی پرشور، آگاه، پرسشگر و آشنا به حقوق خود را تربیت کردهام که امروز در سطوح بالای علمی و اداری کشور خدمت میکنند. آنها مرا دوست دارند و من نیز پدرانه به آنها عشق میورزم و از رشدشان سربلندم.
✍️ حسین روئینتن ـ حر مهاجر
با افتخار، معـــلم
نظرات
0