گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
کلمات زنده هستند و صاحب انرژی پس هرگز از بین نمی روند.
گَپ و گُفت با سرکار خانم، هما ایران پور، نویسنده، شاعر، طنز پرداز، منتقد، مدرس و داور ادبی.

در آغاز ضمن تشکر، به عنوان مدخل گفتگو شمه ای از زندگی فرهنگی خود را بیان نمایید؟ 
نون و القلم،بنام خدای خالق خلاق،در ابتدا کلمه بود و دیگر هیچ
ضمن تشکر از شما و روز نامه دریا کنار.اهل شیرازم ،روزگارم الهی شکر بد نیست.از کودکی علاقه به نوشتن داشتم، از همان وقت ها که توسط معلم کلاس با شنیدن متنی از من استعدادم کشف شد و با مرکز آفرینش های ادبی به شکل مکاتبه ای و غیر حضوری شروع به نوشتن کردم. اما بیشتر تمرکزم را روی درس و مدرسه گذاشتم .با گرفتن دیپلم و مخالفت پدرم برای ادامه تحصیل در رشته کارگردانی فراغتی حاصل شد تا به شکل جدی تری علاقه ام را دنبال کنم، با سینمای جوان آشنا شدم. دوره دو ساله آن را با موفقیت گذراندم. سینمای جوان ترکیبی از بیشتر هنر ها بود،کارگردانی، فیلمنامه نویس، عکاسی، طراحی، نقد فیلم، داستان نویسی با استاتید کشوری همچون شهریار مندنی پور، عباس رافعی، مرحوم علامه دهر، استاد واردی و عباس بیات.خیلی وقت ها آقای عباس بیات که ریاست سینمای جوان را به عهده داشت فیلم نامه هایم را به بقیه پیشنهاد می داد تا در صورت تمایل بسازند.یاد همگی بخیر و روح استاد علامه دهر که بازیگر خوب اهل شیراز هم بود شاد.
آقای دوولو، منتقد فیلم و سینما، نگار چالاک، رویا تقی بور از هم دوره ای های بودند که به یاد دارم، هر جا هستند سلامت باشند. نقدی برآثار هیچکاک در نشریه خصوصی از من چاپ شد.بعد از پایان دوره با تمایل والدین و دیگر بزرگترها با یکی از بستگان ازدواج کردم.حاصل این ازدواج دو دختر و یک پسر است که به وجودشان افتخار می کنم.بخاطر بدنیا آمدن فرزندانم با فاصله سنی کم و اهمیت وجودشان کمی از فضای فعالیت هنری فاصله گرفتم، بچه ها که از آب و گل در آمدند باز هنر به سراغم آمد. طی این مدت متن و اشعار سپیدم در نشریه بعضی ادارات و شهر و استانم به چاپ می رسیدند، روز نامه خبر جنوب به دبیری مجری توانمند شیرازی آقای همایون یزدان پور.بعد از فراقت از تحصیل شروع به چاپ داستان در کتاب مشترکی کردم، سپس اولین کتاب کودک مستقلم بنام شوت بنفش به چاپ رسید.موفقیتها یکی یکی از راه رسیدند و مرا به ادامه دادن  راه تشویق کردند بنا براین به فعالیت های هنری دیگری در راستای کتاب و کتاب خوانی  پرداختم.
مروج فرهنگی با برگزاری جلسات متعدد با  عناوین متفاوت.در ایام کرونا با وجود چند جراحی حیاتی، به شکل مجازی آموزش های رایگان و متنوعی را با ارگان های متعدد فرهنگی و موسسات خصوصی برگزار کردم چرا که وظیفه خود می دانستم برای انسان ها کاری ولو اندک انجام دهم، در این مسیر به تعداد دوستان مجازی در کل کشور و حتی در خارج از آن افزوده شد.در این راستا بر نامه های زنده ای در اینستا و به شکل زنده برگزار شد.
 بطور مثال برگزاری جلسات نقد فیلم و داستان با یکی از دانشگاه های اهواز در واتس اپ.
 قبل از کرونا موسس انجمن ادبی بودم اما بدلیل فعالیت های فردی گسترده تر انجمن ادبی دیگری به نام قرن نو تشکیل داده تا برنامه های حضوری و مجازی فرهنگی بیشتری را مدیریت و اجرا شود.دوره های مانند آموزش قصه گویی، نوشتن و قصه درمانی را با علاقمندان پی می گرفتم.مدارک زیادی  در این ایام کسب شد از جمله، مدرک بین المللی گویندگی که به تدرس فن بیان هم می پردازم.تا کنون صاحب  بیست اثر مشترک و مستقل  شامل انواع داستان، ناداستان، داستان کوچک، خاطره، داستان بلند و شعر هستم.سه کتاب کودک مستقل بنام شوت بنفش، جوراب و جارو، کره جادویی که داستانش متعلق به رتبه  اول داستان نوجوان جشنواره ملی آب شهر من اصفهان است و توسط شهر داری اصفهان به چاپ رسیده و دو مجموعه داستان نوجوان و بزرگسال که در ایام کرونا و بیشتر با موضوع کرونا به چاپ رسید.برای چاپ یک مجموعه داستان و کتاب کودک دیگر و مجموعه مشترکی با انتشاراتی در تهران اقدام شده.داستان و اشعاری هم در روزنامه های مختلف حتی الکترونیک دارم. صاحب رتبه های متعدد از اول تا چهارم، برگزیده و شایسته تقدیر در جشنواره های متعدد کشوری هستم اخرین آن ها برگزیدگی یکی ازآثار در جشنواره نگین سرخ در مورد چشم انتظاری مادری  که در این انتظار پیر می شود و بعد از سال ها به وصال استخوان هایی از او می رسد.این داستان سال ها قبل به فیلمنامه تبدیل و برگزیده چشنواره ملی چهل چراغ  و دستمایه فیلم کوتاهی که دیدن اتفاقی آن خوشحالم کرد.

 

 

لطفا بفرمایید چه شد که به نویسندگی روی آوردید و اولین تالیف شما چه بود؟ 
شاید علاقه به هنر ذاتی باشد چرا که از کودکی تخیل قویی داشتم و به شنیدن قصه ها  علاقمند و شاهد رگه هایی از آن را در خانواده و فامیل بوده و هستم. هر چند با نمودهای متفاوت و متنوع.پدرم به سرودن شعر علاقه نشان می داد و مادرم به هنرهای زنانه. خواهرانم به فعالیت های فرهنگی و هنری در راستای شغل خود پرداخته و برادرانم علاقمند به نواختن سازهای سنتی.همانطور که در سوال اول اشاره شد دو داستان بزرگسال با رویکرد زن در کتابی مشترک و سپس کتاب کودک مستقل شوت بنفش.

 

 

در مورد مروج کتاب و کتابخوانی برایمان بگویید و بفرمایید از چه زمانی مشغول این کار فرهنگی هستید؟ 
تشویق اطرافیان به خواندن کتاب و مطالعه همیشه با من بوده.یادم می آید در نوجوانی یک سال به خانواده و بعضی از فامیل با پس انداز پول توجیبی اندکم کتاب هدیه دادم.مثلا روز پدر به پدرم که عاشق مطالعه و عشق کتاب است ،کتاب هدیه دادم.مدتی پیش مادرم دچار کم خوابی شبانه شده بود به او کتاب خواندن را توصیه کرده و کتاب هدیه دادم.به کودکان هم  بیشتر کتاب هدیه می دهم.کتاب های خودم که به واسطه هدیه دادن به کودک و بزگسال تا انگلیس، آلمان و کانادا هم سفر کرده اند.بنابراین این ترویج همیشه و همواره با من بوده و هست.اجرای برنامه های فرهنگی هم در راستای کتاب و کتابخوانی است بطور مثال صحبت در مورد شاهنامه و معرفی بیشتر آن به والدین و نسل نو. اجرای برنامه ها در کتابخانه و موسسات فرهنگی هم در راستای کتاب است و البته با تنوع در اجرا.

 

 

از کدام یک از تالیفات شما بیشترین استقبال شده است؟ 
جهان پر از کتاب است و کتاب ها در صف انتظار برای، خوانده شدن. پس مهم خواندن و لذت بردن از آن است و کتاب های من هم قطره ای در این دریای بزرگ.کتاب های کودکم را کودکان می پسندند و بزرگترها بعد از خواندنش می پرسند چطور این ایدها به ذهنت می آید.

 

 

چه قشری از کتاب های شما، بیشتر استقبال می کنند؟

همه و البته طبیعی است که بیشتر کتابخوان ها.

 

 

شما جوان‌ها را تشویق می‌کنید که در زندگی نوشتن را جدی‌تر بگیرند؟‌
بله چون نوشتن در وجود همه هست، فقط نیاز به شکوفا شدن و جدی گرفته شدن دارد، نوشتن آرامش می آورد چون به تخلیه روحی و ذهنی و هیجانی کمک می کند.

 

 

<<ادبیاتی که ما صدها سال است می‌شناسیم، دیگر منسوخ شده و دوره داستان به دلیل ظهور سرگرمی‌های الکترونیکی تمام می‌شود.>> به نظر شما این سخن درست است؟

چون معتقدم کلمات زنده هستند و صاحب انرژی پس هرگز از بین نمی روند فقط شکل استفاده از آن ها تغییر می کند.کتاب ها الکترونیک می شوند و داستان ها صوتی یا کوچک اما از بین نمی روند چون نیاز به گفتگو هرگز از بین نمی رود.حتی سرگرمی های جدید هم نیاز به قصه ای برای ساخته شدن و خلق دارند.
افسانه ها و اسطوره ها نه تمام می شوند نه فراموش.هر فردی و هر حرکت و فعالیتی قصه ای در درونش دارد، زندگی هر انسانی قصه اوست پس قصه ها از بین نمی روند.

 

 

درباره داستان برگزیده شده در جشنواره، نگین سرخ و جشنواره کشوری یوسف قدری توضیح دهید؟ 
نگین سرخ و یوسف دو جشنواره مجزا هستند، یوسف سابقه طولانی تری دارد. داستانی که در این فراخوان مقام چهارم را کسب کرد در کتاب مجموعه آثار جشنواره  به چاپ رسید.در فراخوان نگین سرخ داستان بوی بهار نارنج که چشم انتظاری مادری برای برگشتن پسرش از جنگ را به تصویر کشیده برگزیده شد.

 

 

اگر به گذشته برگردید باز هم نویسندگی را انتخاب می کنید؟
سوالی با جواب خیلی سخت، اگر به علاقه ام فکر کنم بله اما اگر به راه سخت، زحمات بسیار، موانع زیادی که برایت می تراشند، دل ازردگی هایی که برایت پیش می آورند و مافیای نشر و نویسندگی و چاپ خیر. لازمه نویسنده شدن درز گرفتن از خواب و خوراک و تفریح معمول مردم عادی است.

 

 

هنگام کارکردن روی شخصیت‌ها آیا به تماشای مردم هم می‌پردازید یا رویاپردازی می‌کنید؟

بله، در داستان های رئال که بدیهی است، حتی داستان های فانتزی، سور آل هم  پایی در واقعیت دارند.دقت به اطراف و اطرافیان لازمه کار داستان نویسی است.

 

 

یک روز عادی کاری‌تان را توصیف کنید. آیا عادات نوشتاری خاصی دارید؟

درسبک زندگی و نوشتن نویسنده ها تفاوت زیاد است اما اشتراک همه پشتکار در نوشتن است.برای من با وجود شغل و مسولیت زندگی وفعالیت های ادبی و فرهنگی در طول روز کمتر فرصت نوشتن پبش می آید بنابراین بیشتر مواقع شب ها بعد از انجام دادن آخرین کارهای منزل و قبل از خواب می نویسم تا وقتی که توان آن باشد سپس دو سه ساعتی خوابیده و نیمه های شب، سحر یا صبح زود بدون زنگ ساعت بیدار شده و به نوشتن ادامه می دهم.

 

 

چه نویسند‌هایی، کتاب‌هایی یا ایده‌هایی بر شما تاثیر گذاشته‌اند؟

شازده کوچولو کتابی است که می پسندم. ایده های ریچارد براتیگان هم، با داستان های ساده و روان  هوشنگ مرادی کرمانی هم خاطره دارم، ایده کتاب گرافالو هم دوست داشتنی است،از خیال بازی رولد دال که نگو و نپرس و بسیاری دیگر که فرصت نام بردنشان نیست.

 

 

کتاب و شخصیت مورد علاقه‌تان چه بود؟
شازده کوچولو، راوی داستان که خلبان بود


 

 

اگر مجبور بودید نام کتابی را که باعث شده امروز شما به این موقعیت برسید نام ببرید، آن کتاب چه نام داشت؟

روی پای خودت بایست

 

 

آیا تابه‌حال مجبور به سفر برای جمع آوری اطلاعات در مورد مکان یا شخصیتی داستانی شدید؟

امری عادی است البته اگر نیاز به تحقیق میدانی یا نیاز به درک حس مکانی برای استفاده در فضا یا صحنه داستانی  باشد.جز این را می توان از تحقیق کتابخانه ای استفاده کرد.اخیرآ برای تحقیق در مورد شخصیت تاریخی حماسی داستانی، تحقیق مجازی و کتابخانه ای راضی کننده نبود، جالب است بدانید درشهر خودم زیاد گشتم تا مقبره ای مربوط به وی را پیدا کنم، بقایای قبرستانی تاریخی که اکثر شهروندان از وجودش بی اطلاعند .

 

 

جیمز اسکات بل می گوید:(عاشقانه بنویس، مسئولانه ویرایش کن.) به عنوان یک نویسنده، چقدر موافق یا مخالف  ایشون هستید؟
کاملا موافقم در اولین بار نوشتن راحت بنویسید و مدتی متن را کنار بگذارید اما در باز نویسی  انقدر ویرایش کنید که داستانی در خشان داشته باشید چرا که نویسنده مسوول ارائه اثر نهایی خودش است.

 

شناسه خبر : 9754
تاریخ : 1402/5/2 09:35:16
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/f6KHuG
نویسنده خبر :
X

🔶نرگس جودکی
🔹کارشناسی حقوق
 🔹نویسنده
🔹کسب مقام دوم فراخوان توتم و
داستان برگزیده فراخوان نامه گشوده و در حال چاپ در مجموعه مشترک 
🔹برگزیده دوره اول جشنواره مانا وفراخوان ذکر خیر 
🔹برگزیده پنج مرحله فراخوان مجله موفقیت وکسب مقام اول وچاپ هر پنج داستانک در مجله موفقیت
🔹کسب مقام در جشنواره یوسف
🔹کسب مقام اول داستان انقلابی استان البرز
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی ملک الموت
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی تحریر خیال
🔹کسب مقام اول در جشنواره ملی ذهن زرین
🔹کسب مقام دوم در جشنواره دلنوشته ای به سردار استان البرز واستان مرکزی و رادیو جوان
🔹عضو انجمن ادبی وهیت مدیره عصر جدید هشتگرد
🔹عضو انجمن ادبی سیمرغ و انجمن ادبی البرز
🔹کسب مقام دوم روایت عاشورایی از نهاد کتابخانه ها
🔹کسب مقام در چند نقد داستان کوتاه ودو کتاب ستاره ها می میرند و شهید مسیحی

 
 
برچسب ها #دریاکنار #مروج کتابخوانی #داور جشنواره ها #نویسنده

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.