گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
مصاحبه
هنر اگر چه نان ندارد اما شراب زندگی است
گَپ‌وگُفت دوستانه با سمیه کاظمی حسنوند

لطفاً خودتان را معرفی کنید.

من سمیه کاظمی حسنوند هستم. متولد دهه شصت. تحصیلات من کارشناسی ارشد مدیریت و برنامه­‌ریزی آموزشی است. رشته­ای که هیچ‌وقت به طور جدی دنبال نکردم. در واقع به نوعی جبر و تصادف باعث شد این رشته را در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بخوانم. در شهر کوچکی متولد شدم که حتی یک کتاب­فروشی نداشت  و من کتابهایی را ازکتابخانه شهر به امانت می­‌گرفتم. از سال نود و چهار به طور حرفه­ای وارد دنیای داستان­‌نویسی شدم. سال نود و هفت اولین مجموعه داستانم به نام "یاس امین­ الدوله" منتشر شد. سال نود و نه مجموعه داستانی را با عنوان "کاپستان و دوشنبه" با انتشارات آوند دانش منتشر کردم. سال هزار و چهارصد رمانی با عنوان "جان­‌های شعله­ ور" با انتشارات روزگار و سال چهارصد و یک هم مجموعه داستانی با عنوان "یک اسب در کوله­ پشتی من گریه می­ کند" باز هم با انتشارات روزگار منتشر شد و امسال هم رمانی با عنوان "آواز آن پرنده آتشین" از انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شد.

از فعالیت های علمی و هنری خودتان بگویید.

از وقتی یادم می‌­آید همیشه آرزوی نوشتن در حیطه ادبیات و ... را داشتم. نوشتن داستان، مقاله، شعر و... را دوست داشتم و دارم و این به من آرامش می­‌دهد. با مجلات و روزنامه­‌های زیادی همکاری داشته و دارم و از من داستان­‌ها و یادداشت­‌های زیادی در مجلات داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده است. همکاری با مجلاتی مانند همشهری داستان، کرگدن، کتاب هفته، آزما، لیراو، بارثاوا و... را در کارنامه خودم دارم. با روزنامه­‌هایی مانند سازندگی، آرمان ملی، اعتماد، بهار، فرهیختگان و... هم کار کرده‌ام. 

علاقه به ادبیات از کجا شکل گرفته است؟ نقش خانواده در شکل گیری این علاقه چه بوده است؟

بزرگترین شانس من در زندگی داشتن مادربزرگ­‌هایی قصه­‌گو بوده است. جهان داستانی که آنها برایم تصور می­‌کردند دنیای عجیب و شگفت­انگیزی بود. دنیای درخشان و رنگارنگی که پر از قصه بود و این قصه­‌ها من را با خودش به سرزمین جادویی می‌­برد. جهان خارق­ العاده­ای با کاراکترهای حیوانی و انسانی که برایم لذت­بخش بود. آن­هم برای دخترکی که نمی­‌توانست مثل بقیه دختربچه­‌ها باشد و با آنها فرق داشت. من قصه­‌ها را باور می­‌کردم و به آنها ایمان داشتم. غول چراغ جادو وجود داشت و این یعنی همه چیز برای من.

متاسفانه نسل ما با پدرمادرهای کمال­گرایی روبرو بود. پدیده­ای مانند هنر برایشان یک سرگرمی بود نه چیز مهم و لازمی. این نگاه صرفا سرگرمی به هنر باعث شد که خیلی­ها از علایق هنریشان فاصله بگیرند و به کارهایی بپردازند که به هیچ وجه برایشان لذت­بخش نیست و این باعث می­شود که ملال زندگی چند برابر شود. هنر اگر چه نان ندارد اما شراب زندگی است.

اولین و آخرین کتابی که خواندید چه بود؟

پدرم یک صندوقچه پر از کتاب داشت. وقتی پانزده سالم بود به طور تصادفی یک کتاب جیبی با کاغذ کاهی از ان صندوقچه  برداشتم. کتاب "حاجی­ آقا" نوشته صادق هدایت بود. جهانی که تصویر کرده بود برایم عجیب بود. تصویرسازی­ها به قدری زنده بودند که من حاجی آقا را می­دیدم که گوشه اتاق نشسته و پلو می­‌خورد و روغن پلو از لای انگشت­های حنا زده اش بیرون می­‌زند. من با خواندن این کتاب شگفت­‌زده شده بودم. راستش آنجا فهمیدم که باید چطور نوشت.

آخرین کتابی که خوانده­‌ام هم کتابی با عنوان ترکان، مغولان و گسترش فرهنگ ایران، نوشته دکتر محمدتقی امامی خوئی است. کتابی درباره هجوم مغولان به ایران و تاثیر دو سویه ایرانیان بر مغولان و... بر تاریخ و تمدن ایرانی.

نویسنده  و مکتب ادبی مورد علاقه شما کدام است؟

من نویسندگان زیادی را دوست دارم. تولستوی، داستایوفسکی، فاکنر و... از نویسندگان مورد علاقه­‌ام هستند. ارنست همینگوی را به خاطر نبوغی که در نوشتن دارد ستایش می­‌کنم. جایی خواندم که طبق یک تحقیق خزانه لغات استفاده شده در داستانهای همینگوی حدود هفتصد لغت است. چیزی حدود دایره لغت یک نوجوان دبیرستانی در آمریکا. اما این سادگی و خزانه لغات باعث به وجود آمدن داستان­های شگفت­ انگیزی شده که در ادبیات داستانی جهان، قابل تامل هستند.مکتب رئالیسم اجتماعی را دوست دارم. پرداختن به دنیایی که آدم­ها در آن به دنیا می­‌آیند، در آن زندگی می­‌کنند و در آن می‌­میرند. داستان­های فانتزی را هم دوست دارم. جهانی که با تخیل پیوند دارد چرا که اگر از انسان، تخیل را بگیرند برایش چیز چندانی برایش باقی نمی­‌ماند.

بین آثار ارزشمند‌تان کدام از اقبال بیشتری برخوردار شد؟

معمولا کتاب­‌هایی که نوشته‌­ا‌‌م از اقبال خوبی برخوردار شده­‌اند. عده­‌ای داستان­های من را دوست دارند و این برایم خیلی مهم است چون اگر نویسنده­ای مخاطب نداشته باشد دچار یاس و اندوه می­‌شود. اما کتاب اولم یعنی یاس امین­ الدوله برایم خیلی مهم بود. مهم از این بابت که اولین مواجهه من با مخاطب داستان بسیار پر شور بود. کتاب دست به دست می­‌گشت، بازخورد می­‌گرفت و بعضی­ها از یک حضور قدرتمند می­‌گفتند که البته به من لطف داشته و دارند.

بزرگترین دغدغه و چالش ذهنی شما به عنوان نویسنده چیست؟

متاسفانه ما با نوجوان­ها و جوانانی مواجه هستیم که قربانی فضای مجازی شده­‌ا‌ند. آنها بسیار باهوشند اما فضای مجازی این هوش و استعداد سرشار را حرام کرده است. ما به عنوان یک انسان، به لحاظ روحی و جسمی توان محدودی داریم. فقط یک مدیریت خوب و سازنده می­‌تواند ما را تبدیل به یک انسان مفید و موثر کند. فکرش را بکنید وقتی که باید برای مطالعه، هنر، ورزش، خواب و ارتباط سازنده با انسان‌های دیگر داریم را فدای وب­گردی، اینستاگرام و... می­‌کنیم آن­هم در زمان طلایی که در چشم­برهم زدنی از دست می­‌رود. خب برون­داد چیست؟ به وجود آمدن نسلی که نمی‌تواند یک جمله درست فارسی بنویسد. بد خط است، از ادبیات مادری خودش چیزی نمی­‌داند، نمی­‌تواند یک بند انشا بنویسد، وسعتش مثل اقیانوسی است که فقط یک سانتی­متر عمق دارد. واقعیت این است که ما به لحاظ فرهنگی در دنیا حرف برای گفتن داریم و دنیا به فرهنگ و تمدن ما احترام می­‌گذارد اما چرا باید چنین نسلی را تربیت کنیم؟ این چالش بزرگی برای متولیان امر فرهنگی و آموزش و پروش ماست.

چرا باید آثارکهن و کلاسیک را بخوانیم؟

سال­ها است که ما با واژه­هایی مانند از خودبیگانکی، بی­هویتی و... مواجه هستیم. متاسفانه عده­‌ای بی­‌هویتی را فقط در بها دادن به ارزش­های غربی می­‌دانند اما ابدا این­طور نیست. هر چیزی که به­‌غیر از تمدن و فرهنگ ایرانی باشد از مصادیق بی­‌هویتی است. مطالعه آثار کهن و کلاسیک از آن جهت که در شکل­گیری هویت ایرانی که از آن صحبت شد، مهم است. یک نکته مهم این است که آن جوان انگلیسی ­زبانی که در هاروارد تحصیل می­‌کند شکسپیر را می­‌شناسد و به آن افتخار می­‌کند. آیا زمانی که جوان ایرانی و خارجی با هم روبرو می­‌شوند، جوان ایرانی، سعدی؛ حافظ، هزار و یک­شب، تذکره­‌الاولیا را می­‌تواند به او معرفی کند؟ می­‌تواند سفیر فرهنگی خوبی برای مملکتی با غنا و قدمت ایران باشد؟ این نکته مهمی است. چیزی که در لابلای کلاس کنکورهای رنگارنگ، تب منحوس پزشکی، درآمدهای کلان و هزار و یک معزل دیگر گم شده است.

چرا در مدارس آنطور که شایسته است ادبیات و تاریخ آموزش داده نمی شود؟

واقعیت این است که سیاست­‌های کلان در وزارتخانه­‌هایی مانند آموزش و پرورش را کسانی طرح و اولویت­‌بندی می­‌کنند که دغدغه تاریخ و ادبیات را ندارند. تخصص و دانش کافی در این زمینه بسیار مهم است. از خود وزارتخانه آموزش و پرورش تا معلم­ها و کادر آموزشی نگاه پوچی به ادبیات، هنر، تاریخ و علوم انسانی دارند. برای همین هم معمولا زنگ انشا را به معلم ریاضی می­‌دهند چون فکر می­‌کنند ریاضی درس مهم­تری است. در نگاه اول شاید چندان مهم نباشد اما زمانی که عمیق­تر به مساله نگاه می‌­کنیم متوجه فاجعه­‌ای که رخ می­دهد، می‌­شویم. در دنیا با علوم ­انسانی جوامع را اداره می­‌کنند و در کشور ما فکر می­‌کنند علوم انسانی مخصوص بچه­ تنبل­‌هاست. هر چند تبعات این نگاه سطح پایین را در مباحثی مانند اقتصاد ورشکسته، معزل­های اجتماعی، سیاست، تورم کمرشکن و... می­بینیم. حالا به عنوان یک انسان متفکر ما به پزشک بیشتر نیاز داریم یا فارغ­ التحصیلان کاربلد علوم انسانی؟ قصد من به هیچ­وجه بی­ احترامی به جامعه پزشکی نیست اما متاسفانه حقیقت ترسناکی است که ما با آن مواجه‌ایم. پدرمادرها به هیچ وجه حاضر نیستند فرزندانشان علوم انسانی بخوانند اما مگر کشور ما اقتصاددان، جامعه‌­شناس، تاریخ­دان، نقاش و... نمی­‌خواهد و فقط به پزشک نیاز داریم؟

مرز ادبیات کجاست؟

به عقیده من ادبیات خاصیت بزرگی دارد و آن اینکه بین تمام مردم مشترک است. مثل موسیقی، نقاشی و... از این بابت که ما با پدیده­ای عمومی و همه­‌گیر روبرو هستیم. وقتی مخاطب، رمانی می­‌خواند و با آن ارتباط خوبی برقرار می­‌کند، ضمیر ناخودآگاهش گسترش می‌­یابد. جهان­بینی­ اش تغییر می­‌کند و  دیگر جهان را از زاویه تنگ و تاریکی نگاه نمی­‌کند، افق دیدش تغییر می­‌کند و این جادوی ادبیات است. مرز ادبیات در واقع به نوعی بی­‌مرزی است چون خاصیت جهان­‌شمولی دارد. شما وقتی رمان سرود کریسمس چارلز دیکنز را می­‌خوانید از اسکروچ بدتان می­‌آید و دوست دارید مثل او نباشید . او به شدت بی­رحم و خسیس است.  و این یعنی خاصیت انسان­‌سازی ادبیات.

خطراتی که امروزه زبان مادری ما را تهدید می کند چیست؟

در سطور بالا هم اشاره کردم که  نسل جدید از تاریخ، فرهنگ و ادبیاتش جدا افتاده است. شما درختی را در نظر بگیرید که خودش تنه خودش را اره کند. این فرهنگ، زبان و تاریخ ماحصل هزاران سال تمدن است. چیزی که به دست ما رسیده از مصائب زیادی جان سالم به در برده است، حمله اجنبی­ها، مغول، اعراب و... هیچ­کدام نتوانسته است این تمدن فرهنگی را خدشه­‌دار کند. وقتی اعراب مهاجم به ایران حمله می­‌کنند ما دین خودمان را با دین اسلام عوض می­‌کنیم اما به هیچ­وجه زبانمان را از دست نمی­‌دهیم. اتفاقی که در کشورهایی مانند مصر افتاد و در واقع آنها عرب نیستند و عرب شده هستند. نهادهای متولی امر فرهنگی، وزارت آموزش و پرورش، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و... همه این وظیفه مهم را دارند به خاطر ادای دین به فرهنگ و تمدن باشکوه ایرانی.

ایده‌های داستانی خانم کاظمی حسنوند  از کجا می‌آیند؟

برخی ایده­‌های داستانی من از بین جامعه به وجود می­‌آیند. بعضی کاراکترها در دنیای واقعی و اطراف ما یک کاراکتر داستانی هستند و گاهی آنها را انتخاب می­‌کنم. موضوعاتی مانند جنگ، فقر، مسائل حوزه زنان، محیط زیست و... را دوست دارم و سعی می­‌کنم درباره آنها داستان بنویسم. من علاقه زیادی به اسطوره، افسانه و مطالعه کتب مقدس دارم و گاهی در داستان­هایم رد پای آنها دیده می­‌شود. در مجموع به عنوان یک نویسنده دوست دارم همیشه جهان زیبایی خلق کنم تا مخاطب برای لحظه­ای فارغ از هیاهوی جهان ، به خودش، انسان­های دیگر، اخلاق و... فکر کند.

کتاب یاس امین الدوله با اقبال خوبی مواجه شد. در این کتاب به چه موضوعاتی پرداخته­‌اید؟

این مجموعه داستان مشتمل بر ده داستان کوتاه است. داستان­ها حول محور موضوعاتی مانند تنهایی، خرافات، جهل، روابط بین انسانی و موضوعاتی از این قبیل می­‌گذرد. برای نمونه داستانی مانند "چلچله­‌ای با بال­های ابریشمی" روایت زندگی مردی است که با تنهایی دست و پنجه نرم می­‌کند. این تنهایی تبدیل به یک خلا بزرگ شده و برایش بسیار سنگین است. داستان دیگری در این مجموعه است با عنوان "سنجد و تاتوره" که داستان به روایت زندگی زنی می­‌پردازد که برای به دست آوردن علاقه و محبت همسرش دست به دامن دعانویس می­‌شود و به شوهرش انواع طلسم­ها و معجون­ها را می­‌خوراند و...

تقابل سنت و مدرنیته و از همه مهمتر جامعه ما که ظاهری مدرن پیدا کرده اما هنوز هم هسته سنتی و... آن تصمیم گیرنده نهایی است؛ از دیگر مضامین این کتاب است.

نقد در ادبیات امروز ما چه جایگاهی دارد؟

ما منتقدان با سوادی داریم. انسان­هایی که دانش و تسلط زیادی در حوزه نقد و ادبیات دارند اما نکته مهم این است سیستم آن­طور که باید و شاید از این پتانسیل استفاده نمی‌­کند. چرا؟ عوامل زیادی در این نکته دخیل هستند و یکی از مهمترین این دلائل عدم انگیزه است. در کشور ما نوشتن داستان، نقد و... یک کار تمام وقت است اما بدون هیچ دستمزدی! اگر هم دستمزدی باشد آن­قدر کم است که کفاف زندگی کسی را نمی­دهد. در صورتی که در کشورهای دیگر این­طور نیست و نوشتن یک کار حرفه­‌ای است که از طریق آن می­‌توانند امرار معاش کنند. قطعا نویسنده یا منتقدی که به کار دیگری برای امرار معاش می­‌پردازد نمی‌تواند حرفه­ای کاری مانند نوشتن و... را  انجام دهد.

به تازگی رمانی از شما منتشر شده با عنوان "آواز آن پرنده آتشین". کمی درباره این کتاب بگویید.

آواز آن پرنده آتشین رمانی است که اردیبهشت امسال توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. موضوع کتاب به جنگ هشت ساله می­پردازد. البته پرداخت به جنگ نه در خط مقدم بلکه پشت جبهه. اتفاقاتی که در شهرها، روستاها، بمباران­ها، مهاجرت و... افتاده و ما چندان به آن نپرداخته­‌ایم. در واقع روایت نه از نگاه مسلط به ادبیات جنگ است بلکه نگاه از زاویه­ای است  که به دنبال چیستی و چرایی جنگ است. شخصیت­‌های داستان عمدتا پر از اندوه، اضطراب و رنج هستند. صدای هواپیماها، خانه­‌های ویران، پنجره­ه‌ای شکسته، خون، دست و پاهای قطع­ شده و... همه و همه این انسان را رنج می­‌دهند.در داستان به برخی نمادها، افسانه‌­ها مانند سیمرغ، شاهنامه، تابلوهایی با مضمون داستان­های شاهنامه و... پرداخته شده است. جایی در تابلوهای قهوه­‌خانه به نبرد رستم و سهراب اشاره می­‌کند، اسب­ها، سربازها، آرایش جنگی و... همه به جنگ ایران و عراق اشاره دارند.

شناسه خبر : 17879
تاریخ : 1403/7/23 14:36:19
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/kSuip8
نویسنده خبر :
X

🔶نرگس جودکی
🔹کارشناسی حقوق
 🔹نویسنده
🔹کسب مقام دوم فراخوان توتم و
داستان برگزیده فراخوان نامه گشوده و در حال چاپ در مجموعه مشترک 
🔹برگزیده دوره اول جشنواره مانا وفراخوان ذکر خیر 
🔹برگزیده پنج مرحله فراخوان مجله موفقیت وکسب مقام اول وچاپ هر پنج داستانک در مجله موفقیت
🔹کسب مقام در جشنواره یوسف
🔹کسب مقام اول داستان انقلابی استان البرز
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی ملک الموت
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی تحریر خیال
🔹کسب مقام اول در جشنواره ملی ذهن زرین
🔹کسب مقام دوم در جشنواره دلنوشته ای به سردار استان البرز واستان مرکزی و رادیو جوان
🔹عضو انجمن ادبی وهیت مدیره عصر جدید هشتگرد
🔹عضو انجمن ادبی سیمرغ و انجمن ادبی البرز
🔹کسب مقام دوم روایت عاشورایی از نهاد کتابخانه ها
🔹کسب مقام در چند نقد داستان کوتاه ودو کتاب ستاره ها می میرند و شهید مسیحی

 
 
برچسب ها #دریاکنار #انتشارات روزگار #آواز آن پرنده آتشین

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.