(جناب آقای حسین وفاپور (عضوشورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه ها)، مطلبی بسیار شیوا و پرمحتوا نوشته بود که این قلم در راستای آن این 👇👇نگاشت.
✍️ کاش می شد و مُیَسَّر بود تا دسترسی داشته باشی تا دست صاحبان این کِلک ها و قلم ها را از صمیم قلب بوسید.
حـــر مهاجر
شک ندارم حسین وفاپور پور وفادار به این مرز و بوم و خاک و سرزمین است.
قلم هایی که در سطر سطر نوشتارشان آدم جز تعهد، جز دلسوزی، جز وفاداری، جز حقیقت گویی و واقعت خواهی چیزی احساس نمی کند، چقدر قلم های مثل قلم مهرداد خدیرها، احسان محمدی ها و صدها اهل قلم دیگر که ذوق و قریحه نوشتن و نوشتار داشتند اما از ترس انگِ بَنگ و شُرب شراب غلاف شدند و بایگانی گشتند و به زندان افتادند و بقیه از ترس عقوبت ها، افسار کاروان قدیس سازان قدیس پرور و بله قربان گویان اختلاس محور، و توشه جمع کنندگان کانادا مقصد را بر دوشش انداختند و در خانه نشستند و صخره دل باسنگ صبوری سُفتند و
(جوانانه پیر) شدند و موی در جویِ جَوی سپید کردند که آبش از چشمه های متعفن جزم اندیشی و دگم گرایی می آمد.
درود خدا برچنین قلم هایی که برای رضای خدا و خلق تراوش و تراکنش می کنند رنگ انگ و ننگ را برخود می مالند اما اما مردمشان را اینگونه تنویر می کنند.
بفرموده ی حسین وفاپور پور با وفای ایران زمین وفاق ملی اینگونه نیست که مسئولان در انتهای کوچه ای بن بست به ناچار توقف کنند، با مَکری مکرر مفرهایی بگزینند که مردم باوفای به مُلک و مِلک را برای مشروعیت بخشیدنشان پای کار بیاورند وقتی که مردم خِشم از چشم برگرفتند و با آمدنشان مِهر به مُهر ِرای زدند، آنگاه که خَرِ مراد از پل رداندند، دور هم بنشینند و با نام وفاق مِلیِّ مَیلی، به اعتماد مردم سیخول بزنند.
جناب آقای طبیب جمهور، ملت ایران بخاطر دو آیتم بگردت جمع آمدند و یاری ات دادند که اول صادق و صدوق نمودی و از نوع دیگری نشون دادی دو اینکه پس از۴۵ سال نَهجِ بلاغ بلیغ علی ع را احیاء و متذکر و رونمایی کردی و مردم از علی شان این سراغ دارند که برای اجرای عدالت بعد از وقت اداری هم در کِپَری که زده بود بداد از دور آمدگان میرسید و آنگاه که کار تمام میشد بیلش را بر دوش می نهاد، وروانه صحرای بصره برای پرورش نخیلاتی میشد که میکاشت و میداشت تا مردم و خلق الله ازش بهره مند شوند وگاه آنرا به یتیمان برساند.
جناب پزشکیان محبوب فعلی؛
وفاق ملی این نسیت که شما خواسته های مقام داران و جایگاه داران و قدرت محوران
را در محور قدرت و پُست و میز و کرسی و صندلی و چهارپایه فراهم آوری بعدش این را (وفاق ملی) نام نهی و دوست داشته باشی یا فکر کنی مردم باید بپذیدند و یا پذیرفته اند.
این وفاق وفاق دولتیان و سهام خواهان وقَدر قدرتان و اعلاحضرتان است.
وفاق ملی اینجا معنا میابد، اینک که مقام معزز رهبری اراده فرموده برخلاف منوال ماضی، امور جریان پیدا کند این است که باران رحمت الهی را بر پهندست تفتیده و خشکیده کویر لوت دلها ببارانید، تا مردم آمایش و آسایشی پس از چهاردهه تجربه کنند.
طبیب حاذق مردم، جناب پزشکیان.
زخم ناسور ملت سالهاست به دَملِ چرکینی تبدیل شده که شکاف بین بهبودی و مرگ را غیر قابل انکار کرده و این را خوب می دانند و می دانید.
مردم هیچ خصومتی با این نظام ندارند، مردم هیچ مشکلی جز شماها ندارند و این در شعارهای فرهنگیانشان و بازنشستگانش موج میزند که:
وعده وعید کافیه/سفره ی ما خالیه
جناب مسئول
سفره ها خالی، شکم ها گرسنه، دست ها خالی، سبدها تهی، سرمایه ها به یغما رفته و هیچ کورسوی امیدی هویدا نیست.
مختصر میکنم، تنها راه نجات این ملت رنج کشیده شهیدداده جبهه رفته، صبر کرده، قناعت نموده عمر از دست داده، تعامل با جهان پیرامونی است ولاغیر.
مگر میشود درجهانی که چون مویرگ های یک پیکر، کشورهایش بهم متصلند ساز مخالف نواخت.
ملت زمانی به آسایش خواهند رسید که دروازه کشورش بر روی تمامی جهان البته باحفظ منافع ملی و احترام به ادیان و آئین همگانی گشوده گردد ولاغیر
پیش بسوی تعامل پیش بسوی انجام ftaf و سایر امور دارای مقبولیت های جهانی