جهاندار در این یادداشت به ماجرایی اشاره میکند که در طی یک کوهنوردی با دوستانش رخ داده است. در این ماجرا، سگ گلهای که به نظر میرسید با غریبهها مشکلی ندارد، به محض نزدیک شدن دوستان او شروع به پارس کردن و تعقیبشان کرده است. این رفتار عجیب سگ، باعث تعجب و خنده دوستان شده و بهانهای شده برای شوخی و کنایه زدن به همدیگر.
نویسنده در ادامه، این اتفاق را اینگونه بیان میکند:
سگهای ولات ما معمولا با خودمان عوعو میکنن نه غریبه ها!!
روزانه اتفاقات و حوادث زیادی دور و بر ما اتفاق میافتد که معمولا بسادگی از کنار آنان میگذریم اما بعضی از اتفاقات در ذهن ما میماند و نوعی خاطره میشوند.
این اتفاقات هر کدام به نوعی درسی به ما میآموزند.
عبید زاکانی در کتاب کلیله و دمنه با این روش شیوا و طنز گونه از رفتار حیوانات و بیان حوادث رابطه ای دو جانبه با مخاطب برقرار می نماید...
اما حکایت سگهای ولات ما
پیرار سال یکی از دوستان بنام آقا افشین که به کوه و طبیعت علاقه دارد تماس گرفتند و گفتند اگر تو باغ هستی میخواهیم بیاییم پیشت و خوشحال شدم، ایشان به همراه یکی دیگر از دوستانش آمدند پیشم، کلی صحبت کردیم و تو باغ و کوه گشتیم و نزدیک ظهر روانه ولات شدیم تو مسیر تنگ گشی چشمه ای هست که چوپانان با گوسفندهای شان آنجا استراحت میکنند (معمولا همراه گله همیشه سگ هم هست) و اون مسیر کوهنوردان و افراد زیادی عبور میکردند و چند نفر غریبه و آدم بالاسونی به اصطلاح هم جلوتر از ما رد شدند و سگ غلی آرام خوابیده بود اما ما سه نفر که به محل استراحت چوپانان رسیدیم سگ آنها شروع کرد به عوعو و افتادن دنبال ما و این سگ بدجوری به ما پیله کرده بود و ول نمیکرد من با صدای بلند گفتم چوخ چوخ، تو هم ول نمیکنی خو، ده نفر غریبه رد شد هیچی نگفتی ما که مال ولات و آشنا هستیم ول نمیکنی که بچه ها خیلی خندیدند و آقا افشین گفت بله علی درست گفتی سگ شما هم خودت و ما که میشناسه ول نمیکنه و میخواد بگیره ولی کار غریبه ها نداشت.
تقریبا دو سال از آن اتفاق گذشته و هروقت که افشین میبینم اون حرف و اون حادثه را یادآوری می کنه و کلی می خندیم، میگه بله تو بومی ستیزی سگهای گشی بی نظیرند.
سگ گله، حافظه خوبی برای چهرههای آشنا داشت، مخصوصاً چهرههای آشنایی که باید گاز گرفته میشدند!
مدتها بود ماجرای سگ عامو غلی چوپون می خواستم بنویسم و فراموشم میشد حتی یه بار هم یه سگ گازم گرفت تا اینکه دو سه روز قبل سگ اسمیل خرم رم داد و خر ترسید و محکم کوبیدم زمین و این عادت بد در سگ اسمیل هم دیدم و کمردرد و ناراحتیم از سگهای ولات انگیزه ای شد برای نوشتن این عادت بد!
نظرات
0