دکتر بسم الله شریفی، در گفتوگو با نشریه دریاکنار
سوال: بیوگرافی تان را بنویسید؟
جواب: بسم الله شریفی هستم، پدر مرحومم حاجی محمد شریف نام دارد، به قول مادرم در سال ۱۳۶۳ مصادف با روزولادت پیامبر اعظم(ص) در ایام مهاجرت های داخلی در شهر پروان زمینی شده ام، اما بنابر روایت شناسنامه، متولد ۹ میزان/ مهر ۱۳۶۳ در بغلان مرکزی میباشم.
از رشته شرعیات کارشناسی(لیسانس) دارم، آویزه کارشناسی ارشدم را از بخش حقوق بین الملل عمومی بدست آورده ام و اکنون در پایان مقطع دکتری قرار دارم.
نزدیک به ده سال مسوولیت ریاست های اطلاعات و فرهنگ ولایات: بغلان، غور، غزنی، پکتیکا، سرپل و روزنامه دولتی اصلاح را به عهده داشتم.
افتخار تأسیس و همکاری نهادهای زیر به یاری دوستان گران ارج نصیبم شده است:
مؤسس و مدیر مسئول نشریهی کاروان بیان، مؤسس و مدیر مسئول ماهنامهی ندای پامیر، مؤسس و مدیر مسئول هفته نامهی عقاب، سردبیر هفتهنامهی اتحاد، سردبیر هفتهنامهی طلوع غور، مؤسس و رئیس نهاد فرهنگی و اجتماعی مردم روشن ضمیر میهن، بنیانگذارکتابخانهی معرفت در بغلان، مؤسس و مسئول خبرگزاری عقاب، بنیانگذار فرهنگسرای آویژه در کابل، مؤسس و رئیس انستیتیوت تعلیمات تکنیکی و مسلکی سبزمنش، مؤسس و رئیس مکتب خصوصی سبزمنش، سردبیر ماهنامهی آیینه سرپل، مؤسس و مدیرمسئول هفتهنامهی سبزمنش، بنیانگذار جشنواره سالانه گل لاله در بغلان، نامگذاری شهر بغلان بنام(شهر بلورین) مؤسس و دبیرکل اجرایی بنیاد جهانی سبزمنش.
در کنفرانس های بزرگ ملی و بین المللی افتخار اشتراک را داشتم و از مراجع مختلف حدود 100 تحسین نامه، نشان، تندیس ولوح سپاس دریافت نموده ام.
از زندگی نامه و فعالیت های ناچیزم نویسندههای(مصری، افغانستانی و ایرانی) سه جلد کتاب تدوین و منتشر نموده اند و در 61 کتاب، نام و نشان از برادر کوچک شما ثبت اوراق زرین شده است.
سوال: از چند سال بدین¬سو شعر میسرایید؟
جواب: سال 1383 اولین جرقه های شعر در ذهنم رقم خورد و تا اکنون با شعر، فرهنگ، ادبیات، آموزش و رسانه زندگی میکنم.
سوال: وقتی به اولین بار قلم بدست گرفتید کی را الگوی خود قراردادید؟
جواب: الگوی خاصی نداشتم، درد اجتماع و مردم مرا به این راه کشاند و با عشق تمام تا هنوز نفس زنان در این راه با قامت استوار گام میگذارم.
سوال: چی اندازه سرودن یک شعر با روح انسان در ارتباط است همو حالت الهام شده را که باعث میشود یک شعر خلق شود بیان کنید؟
جواب: هر شعری که سروده میشود حقیقتا از ضمیر، روح و روان شاعر پا به عرصهعالم وجود مینهد و انگیزهای باعث پدید آمدنش میشود. گاه این انگیزه مشخّص بوده و همان هنگامِ سرودنِ شعر، ظهورش را موجب شده و گاه شاعر، ذهنیّت¬هایی از قبل در ضمیر ناخودآگاه خود داشته و پس از چندی، آن ذهنیّت¬ها، طبع شاعر را تحت تأثیر قرار می هد و باعث به وجود آمدن شعر میشود. حالات مختلف روحی باعث خلق شعر میشود و نقطه عطف شعر وشاعری ذهن آرام است. باید گفت اشعار من جوششی است، نه کوششی.
سوال: تا حال چند کتاب تان به چاپ رسیده است؟
جواب: تألیفات پرعیب و نقص بنده این¬ها اند:
"طلسم دهر"، "سکولاریسم از دیدگاه اسلام"، "مهر و جهیزیه زن در اسلام"، "یادداشتهای قرآنی"، "شعر جوان غزنه"(۲ جلد)، "غزنه در آیینه شعر"(۲ جلد)، "شاخههای گل (شناسنامهی مختصر شاعران معاصر غزنه با نمونهی شعرشان)"، "یک چمن تخیل (شناسنامهی مختصر داستاننویسان معاصر غزنه با نمونهی داستانشان)"، "تاجدار شرق"، "معرفی مختصر آبدات و اماکن تاریخی غزنه به چهار زبان (فارسی، پشتو، عربی و انگلیسی)"، "شهر بلورین (بغلان در آیینهی شعر)"، "راویان نور(يادداشتها و گفت و شنود با تازه مسلمان شدگان)"، "تقویم سبز"، "حمایت از میراث فرهنگی در قوانین افغانستان و اسناد بین الملل"، "روایتی ازنور(زندگی نامه، جهاد، سخاوت، مردم داری... الحاج محمد شریف رَحِمَهُ الله)"، "سبزمنش؛ پیشینه، موسسین و اهداف آن"، "بیاکه همدلی را بازخوانیم"، "هوشنگ؛ ابتهاجی که سایه شد" و "شعر؛ یک تجویز تکراری¬ست".
سوال: بیشتر اثار کدام نویسنده گان را دوست دارید مطالعه کنید؟
جواب: مطالعه پراکنده دارم، هر کتاب ارزش یک بار دیدن را دارد ولی نمیشود گفت هر کتاب را باید خواند. چون رشته های تحصیلی و فعالیت های متفاوت دارم، نگاه مطالعاتی ام هم متفاوت است، شعر و کتاب خوب از هرکس باشد برایم اهمیت دارد و ارزشمند است. گاهی برای دریافت یک کتاب صدها کتابفروشی را رفته ام و به کتابخانه ها سر زده ام. به کتاب عشق دارم وخدا را شکر تا حال سه باب کتابخانه و فرهنگسرا تاسیس نموده ام.
سوال: روزانه چند ساعت مطالعه میکنید؟
جواب: بستگی به شرایط و فرصت دارد، گاهی روز نیم ساعت هم نمیتوانم کتاب بخوانم، اما گاهی ساعت ها سرگرم و غرق مطالعه میشوم و مطالعه برایم یک عشق است؛ اما باید اعتراف کنم که کم مطالعه شده ام و کارهای روزمره بنیاد جهانی سبزمنش مرا از مطالعه و خیلی چیزهای دیگر دور ساخته است.
سوال: نویسنده همه اثار اش را دوست دارد، اگر یکی را انتخاب کنید کدام اثر شعری تان خواهد بود؟
جواب: همه نوشته هایم را دوست دارم، برای شان گاهی عرق و گاهی اشک ریخته ام، ولی اگر مشخص¬تر بگویم باید از دو کتاب یادآوری کنم؛ کتابی که در مورد پدر مرحومم نوشتم و آخرین گزینه شعری ام:
"روایتی ازنور(زندگی نامه، جهاد، سخاوت، مردم داری... الحاج محمد شریف رَحِمَهُ الله)"، و "شعر؛ یک تجویز تکراری¬ست".
سوال: راجع به بنیاد جهانی سبزمنش هم بگویید چی باعث شد به فکر تاسیس چنین بنیادی بی افتید؟ در کدام سال تاسس شد و چی فعالیت های ارایه میکنید؟
جواب: مبرهن است که داشتن عزم، اراده، روحیه عالی و بلند پروازی توام با جهانبینی وسیع، انسان با عزم را از دایرههای کوچک محیطی، قومی، مذهبی و کشوری بیرون میکند و راه جهانی اندیشی را با در نظرداشت افزایش کمی و کیفی ارتباطات میسر میسازد.
البته بلندپروازی، جهانی اندیشیدن و عمل کردن گاهی ممکن است فرد و یا افراد را به موفقیتهای چشمگیری برساند و گاهی هم فرد را دچار شکست کند، در واقع اگر بلندپروازی و کار بزرگ و جهان شمول کردن با قدرت و کنترل درونی فرد با باور و ایمان کامل همگام باشد بهطوری که اگر فرد در طی مسیر با شکست، کندی در کار و برنامه روبهرو شد، افسرده و پشیمان نشود، بد نیست و باید ادامه داد.
اواخر سال 1394 کارهای مقدماتی بنیاد جهانی سبزمنش را با ایجاد لیسه، انستیتوت و انجمن ادبی سبزمنش در بغلان شروع کردم، سال 1395 هفته نامه سبزمنش منشتر شد، اواخر 1399 طرح جهانی شدن آن با ایجاد سایت سبزمنش نهایی گردید و اکنون بنیاد جهانی سبزمنش از 27 کشور دنیا اعضا و شورای مؤسسان دارد.
زیر مجموعه های بنیاد جهانی سبزمنش:
1- سایت سبزمنش www.sabzmanesh.net
2- هفته نامه سبزمنش؛
3- لیسه خصوصی سبزمنش؛
4- انستیتوت تعلیمات عالی سبزمنش؛
5- کتابخانه سبزمنش؛
6- واحد انتشاراتی سبزمنش؛
7- رادیو و تلویزون انترنتی سبزمنش( به زودی)
8- کلاس های آموزشی آنلاین سبزمنش؛
از اهداف سبزمنش:
- پاسداری، شناسانیدن و گسترش زبان و ادبیات فارسی/ دری/ تاجیکی (هر سه یک زبان) بهعنوان زبان دوم اسلام و یکی از زبانهای کلاسیک، علمی، معتبر، عرفانی، غنی و پُرکاربرد جهان؛
- انسجام روابط فرهنگی، ادبی، پژوهشی و هنری میان گویش¬وران، ادیبان، شاعران، پژوهشگران و هنرمندان پارسی زبان و تحکیم روابط با شخصیت¬های فرهنگی سایر زبان¬ها در سراسر جهان؛
- ایجاد و تقویت رابطه¬ی تفاهم و همدلی میان فارسی زبانان و گویندگان سایر زبان¬های جهان از راه گسترشِ ارزشهای مشترک انسانی و همگرایی فرهنگی برای زدودن تعصبات بیجای زبانی و...؛
سوال: بهترین کتابی که دوست دارید نام ببرید؟
جواب: کتاب ها همه دوست داشتنی اند، اما من بیشتر انس با قرآن و کتاب های ارزشی دارم.
سوال: علاقه مندان و مخاطبان تان کتابهایی تان را از کجا میتوانند بدست بیاورند؟
جواب: تعدادی از کتاب های من در کتابخانه معرفت و سبزمنش در بغلان و فرهنگسرای آویژه در کابل موجود است و تعدادی را هم میتوانند در سایت سبزمنش دوستان دانلود نموده، بخوانند.
سوال: شما در بخش های رسانه ای مثل بعضی هفته نامه ها هم فعالیت داشتید بیشتر معلومات دهید؟
جواب: از سال 1383 با ایجاد اولین نشریه بنام کاروان بیان وارد حوزه رسانه شدم و تا اکنون مسوولیت چندین رسانه چاپی و سایت را عهده دار بودم که نام های بخشی از آنها در جواب سوال اول شما بیان شده است.
سوال: یک خاطره تان قصه کنید؟
جواب: در زندگی پر فراز و نشیب من و تمام شهروندان افغانستان هزاران خاطره نهفته است که من اینجا بخشی از یک خاطره را خدمت شما یادآورمیشوم: جزء سی و یک قرآن...
شهادت استاد برهان الدین ربانی(رییس شورای عالی صلح) سبب شده، مقام ولایت(منشی صاحب عبدالمجید) جهت عزاداری به کابل برود و من مسوولیت برگزاری جلسات سه روزه سوگواری را به عنوان رییس اطلاعات و فرهنگ بغلان، از جانب ولایت داشته باشم.
عصر همان روز در تالار مقام ولایت با حضور همه مقامات و شخصیت های مطرح، جلسه برگزار نمودیم تا ضمن دعا خوانی و تسلیت گویی با مشوره هم، تدابیر خواندن نماز جنازه غیابی و فاتحه خوانی و... به احترام شخصیت شهید صلح را به وجه احسن داشته باشیم.
جلسه رسما برگزار شد، یکی از مقامات که مسوولیت یک اداره شهری و مردمی را داشت به جایگاه تشریف برد و آیات شریف:
(رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي) را با ده ها اغلاط، قراأت کرد... در حالیکه از قران خواندن این رییس مسلمان متحیر شده بودم به رییس دیگر که در کنارم نشسته بود، تعجب کنان گفتم: جناب رییس صاحب! من سی جزء قرآن را خوب بلدم، اما این آیات را که این آدم خواند ممکن در جزء سی و یک باشد که من نفهمیدم... گفت: رییس صاحب شاید از جزء سی و یک خوانده باشد، گفتمش قرآن مگر جزء سی و یک هم دارد گفت چرا ندارد، قرآن کلان است...
سوال: نقش جوانان در ترویج فرهنگ مطالعه چیست؟
جواب: جوانِ که مطالعه نکند در حقیقت زندگی خود را تلف نموده است، جوانان باید در بخش ترویج فرهنگ مطالعه نسبت به همه پیشگام باشند و خود در تقویت مطالعه و افزوده های بیشترعلمی از پیش کوشاتر باشند.
سوال: پیام تان برای جوانان چیست؟
جواب: هرچند خود را در مقام توصیه به دیگران نمی¬بینم و خودم توصیه پذیرم، اما نکاتی را از باب تذکر یادآوری خواهم کرد:
1- زیر بنای زندگی، اعتقاد راسخ است؛ باید با توکل بر خدا(ج) و تلاش¬های همیشه¬گی؛ تقوای سیاسی و تعهد اجتماعی را به عنوان یک اصل پذیرفت و در زندگی عملی ساخت.
2- فعال باشید نه منفعل؛ سعى کنید خوب درس بخوانید، با خوش فکری معرفت تان را بالا ببرید. با عرفان و معنویت، رابطه با خدا(ج) را جدى بگیرید. در مجموعهی پیرامونى خود در ابعاد مختلف زندگی با صفادلی و استحکامِ رابطه¬ی مؤثر و پایدار؛ تاثیرگذار باشید.
3- زندگی فراز و فرود دارد؛ در هر حالت مأیوس نشوید و در صحنه حضور مؤثر و فعال داشته باشید. از هر شرایط برای خودسازی و تکمیل نواقص استفاده کنید.
4- با تجربه اندوزی، مهارت¬های خود را بالا ببرید؛ مسوولیت پذیر باشید، کار محوله را با عشق و ایمانداری انجام دهید، نه از روی وقت¬گذرانی؛ جاهایی بروید که مورد توجه واقع شوید، نه مورد تحمل؛
5- نه ظالم شوید و نه ظلم پذیر؛ از دروغ، اتهام و هرزگی بپرهیزید که مبنای خیلی از بدبختی همین¬هاست.
6- از شکست نترسید؛ به قول انیشتین: «راه حل صحیح موفقیت این است که اشتیاق شما به پیروزی بیشتر از ترس شما از شکست باشد»
7- با سلاح عقل، علم، تلاش، راستی، صبر، دوستی و ترحم مجهز باشید؛ اگر این¬ها را داشتید، در حقیقت پَر های مطمئن برای پرواز بلند تا افق¬های بیکران دارید.
8- باید جوانان ما در همه ابعاد زندگی(تعادل پسند) باشند و این را در کتاب دوبیتیهایم سرودهام:
در سیاست ما تعادل پیشهایم
در حراست، صاحب اندیشهایم
چون برای وصل مردم آمـدیم
اصل کشور را اساس و ریشهایم
راه ما گـشــته تعادل ای رفیق!
در حصارِ دوستیهای عمیــق
من برایت میکَشم یک راه سـبز
تا بیایی در مســیــر ما دقیـق
نمونه های شعر:
اهل نیرنگ
صاف و سـاده، تند و تیزیم اهل نیرنگی نهایم
چاپلوس و شبپرست و کیفِ هر بنگی نهایم
اهل عرفان و سجود و خرقهایم ای دوست ما
اهـل شعریم و شـرافت لات و الدنگی نهایم
جهد و اخـلاص و عـمل، گشته رفیقِ ناز ما
صلح میجـوییم، اما؛ مثل خـرچـنگی نهایم
با کتـاب و با قلم، رسمِ شهادت سهم ماست
انزوا ما را نزیـــبد، ما که شبــرنگی نهایم
همســفر با «بلخیایم» و همنوا با «پیرطوس»
محوِ«خیَامایم» و لنــگِ شعـرِ بیرنگی نهایم
از بخـارا تا به شیــراز از بدخـشان تا هِرَی
اهـل علم و دانشیــم و جمعِ بیننگی نهایم
دل نغز
دل نغـزم زلال و شـور یک دریاست باور کن
نـگاهم ســوژهی امروز و فرداهاست باور کن
به چشمم گر بخـوانی واژهها با رقص میآیند
وجودت کلبهی عشـق مرا معنـاست باور کن
مرا صفحه به صفحه در تمامِ زندگی گــشتی
و روحت در تمام جسم من پیداست باور کن
بیا که لانهی عشـــقم ترا فریاد خواهــد زد
درون قلب من عطرِ خوشِ گلهاست باور کن
شب شعر و غزلخوانــی، بیا بانو کنارم باش!
دگر پنهـان نخواهد ماند پُرافشـاست باور کن
نظرات
1این آثار با افتخار در انجمن جلوه نایین در جمع شاعران شرق استان اصفهان با پیگیری بنده رونمایی شد