بررسی جنگ رسانه و قدرت در آمریکای لاتین در پادکستی با حضور کارین زیسیس ، یان آلبرت هوتسن و نیل برندولد
آمریکای لاتین، بهعنوان منطقهای که خانه باندهای جنایتکار و سیاستمداران فاسد و اقتدارگرا است، شناخته شده است. روزنامهنگاران در برخی کشورهای آمریکای لاتین همواره اولین قربانیان هستند. چراکه آنها حقیقت را روایت میکنند و سیاستمداران فاسد و باندهای جنایتکار از حقیقت گریزان هستند. در برخی از کشورهای آمریکای لاتین، سوءقصد بهجان روزنامهنگاران و یا تهدید آنها امری روزمره و عادی است. اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در یکی از اپیزودهای پادکست خود این موضوع را به حضور سه روزنامهنگار فعال در آمریکای لاتین به بحث گذاشته است. کارین زیسیس، سردبیر مجله آنلاین AS/COA Online است. یان آلبرت هوتسن، روزنامهنگار اهل مکزیک است که برای مجلات معتبری نظیر نیوزویک مینویسد و در نهایت نیل برندولد، عکاس و فیلمبردار است که تجربههای زیادی از کار روزنامهنگاری در سراسر آمریکای لاتین دارد.
گابریل سیرا: به نظر شما رابطه سالم بین دولت و روزنامهنگاری چیست؟ زیرا به نظر میرسد یک تضاد طبیعی بین دولت و روزنامهنگاری وجود دارد، اما چه زمانی است که میگوییم این رابطه ناسالم میشود؟
کارین زیسیس: وقتی میبینیم افرادی در سطوح بالای دولتی به روزنامهنگاران حمله میکنند، وضعیت ناسالم میشود. زیرا اگر افرادی در سطوح بسیار بالای حکومتی شروع به انتقاد از مطبوعات کنند، روزنامهنگاران و روزنامهنگاری را زیر سوال ببرند، این رویه در سطوح دیگر حکومت نیز معمول شده و به یک امر عادی تبدیل میشود. معمولا این رویه با شک کردن، سوال کردن، انتقاد کردن و حمله به روزنامهنگاران شروع میشود و سپس منجر به اعمال خشونت واقعی علیه روزنامهنگاران میشود. سپس این رویه به بخشی از کنترل اقتدارگرایانه تبدیل میشود، زیرا قدرت، از زیر سوال بردن آنچه دولت انجام میدهد، جلوگیری میکند. این رویه، واقعاً نقطه شروعی برای زوال دموکراسی است.
یان آلبرت هوتسن: من معتقدم که هم در مکزیک و هم فراتر از آن، در سراسر جهان، روزنامهنگاری خطرناکتر شده است. در سطح جهانی تمایلی وجود دارد که بهطور فزایندهای هر کسی که اقدام به انتشار اطلاعاتی که منافع بازیگران بسیار قدرتمند را به خطر میاندازد میکند، هدف قرار گیرد. این بازیگران قدرت، ممکن است دولتی باشند یا غیردولتی. اما بهطور کلی، روزنامهنگاران و مدافعان حقوق بشر در حال تبدیل شدن به اهداف مشروع برای دولتها هستند. ما همچنین با واقعیتی به نام تغییر فناوریها و افزایش نظارتهای اغلب غیرقانونی و شبهجاسوسی، در قبال خبرنگاران سر و کار داریم و من فکر میکنم که این موضوع هم برای روزنامهنگاران و هم برای منابع خبری، اوضاع را خطرناکتر میکند. من فکر میکنم آنچه میبینیم نتیجه بسیار منطقی، اگر نگوییم تاسفآور، یک چشمانداز رسانهای است که با سرعت بسیار سرسامآوری در حال تغییر است. در بیست تا سی سال گذشته، با ورود اینترنت و رسانههای اجتماعی، با نوع جدیدی از پوپولیسم در میان سیاستمداران که تا حد زیادی جذابیت خود را از این راههای جدید ارتباطی میگیرند، روبهرو شدهایم و این مسئله روزنامهنگاری را در معرض نوع جدیدی از خطرها قرار داده که قبلا وجود نداشتند. مکزیک همیشه کشوری با شرایط سخت برای مطبوعات بوده است. این کشور تقریباً 70 سال بهعنوان یک دولت تکحزبی اداره شد. بنابراین مطبوعات در طول آن 70 سال فقط یک انتخاب داشتند. آنها یا باید بخشی از آن ساختار سیاسی میشدند، آنهم بهگونهای که ساختار سیاسی میخواست، یعنی اساساً بلندگوی حزب حاکم میشدند و یا اینکه مستقل میشدند و با آزاد و مستقل بودن، خود را در معرض انواع تهدیدها و فشارها قرار میدادند. وقتی مکزیک در سال 2000 به یک دموکراسی یا حداقل یک شبهدموکراسی تبدیل شد، انفجاری در روزنامهنگاری و رسانههای مستقل رخ داد که متأسفانه به زودی با دو واقعیت مواجه شد. یکی از آنها واقعیت اقتصادی بود. مکزیک کشوری است که در آن زنده ماندن یک رسانه خبری کار بسیار دشواری است، زیرا اگر مستقل باشید، تبلیغات دولتی زیادی دریافت نخواهید کرد. جنبه دیگری که روزنامهنگاری را بهطور فزایندهای دشوار میکند، خشونت شدید علیه خبرنگاران است که از دهه 1990 افزایش یافت و زمانی که مکزیک بهطور غیررسمی «جنگ علیه مواد مخدر» را آغاز کرد، بسیار بیشتر شد.
کارین زیسیس: بهرغم اینکه سیستم مکزیک یک دموکراسی است و با وجود اینکه کشوری است که در حال حاضر در حال جنگ نیست، اما خطرناکترین کشور جهان برای خبرنگاران است. اگر واقعاً به اعداد و ارقام نگاه کنیم، این افزایش خشونت علیه روزنامهنگاران با شروع تهاجم مکزیک به کارتلها آغاز شد. از آن زمان تاکنون، بیش از 125 روزنامهنگار جان خود را از دست دادهاند. انتخابات بسیار مهمی در سال 2018 برگزار شد که در آن آندرس مانوئل لوپز اوبرادور به ریاستجمهوری رسید. او با قاطعیت پیروز شد و در طول زمان محبوبیت خود را حفظ کرد و در عین حال، پیروزی او با زیر سوال بردن نهادهای دموکراتیک همزمان شد. مطبوعات یکی از قربانیان اصلی بودند. حالا مشکل بدتر شده است. سال 2022 مرگبارترین سال برای روزنامهنگاران در مکزیک بود. ما شاهد این افزایش خشونت علیه روزنامهنگاران از زمان آغاز به کار دولت لوپز اوبرادور بودهایم. این خشونت بهتدریج و مدام افزایش یافته است. خشونت به حدی رسیده است که رئیسجمهور هر روز را با یک کنفرانس مطبوعاتی دوساعته شروع میکند. در این کنفرانس مطبوعاتی بخشی تعبیهشده به نام «چه کسی دروغ میگوید» در طول این بخش، تصاویری از ستوننویسان، روزنامهنگاران و منتقدان دولت روی یک صفحه نمایش بزرگ نشان داده میشود و سعی میشود نظرات و گزارشهای آنها یا پوششهای خبری و ستونهای آنها را بیاعتبار کنند. این کار یعنی درست کردن یک لیست سیاه از روزنامهنگاران؛ اتفاقی که میافتد این است که به همان روزنامهنگارانی که نام و تصویرشان نمایش داده شد، حمله میشود. این تهدیدها و حملات واقعا ترسناک هستند. گاهی وقتها تعقیبشان میکنند. همه نوع داستانی وجود داشته است. واقعاً بسیار ترسناک است. در ماه دسامبر حملهای به یک روزنامهنگار بسیار برجسته در مکزیک به نام چیرو گومز لیوا صورت گرفت. وقتی این اتفاق برای کسی میافتد که بسیار شناختهشده است، در واقع پیامی برای خبرنگاران سراسر کشور ارسال میکند که میگوید ممکن است این اتفاق برای شما هم بیافتد. چیرو کسی بود که نامش توسط دولت اوبرادور برده شده بود. واکنش دولت این بود که شاید این حمله فقط برای بد جلوه دادن دولت انجام شده باشد و شاید هم این حمله ساختگی باشد. دولت حتی در این خصوص هم روایات درست و نادرست ایجاد کرد. سعی کرد خطوط را محو کند تا افکار عمومی گیج شوند. فکر میکنم توجه به وضعیت روزنامهنگاری در مکزیک از این جهت مهم است که میتواند بهعنوان یک هشدار عمل کند. میتواند توضیح دهد که در صورت حمله و تهدید روزنامهنگاران از سوی اصحاب قدرت و دولتها، چه اتفاقی خواهد افتاد. مطمئنا مکزیک دموکراسی جوانتری است. نهادهای دموکراتیک ضعیفتری دارد و وقتی شما این نهادهای جوان و نحیف از جمله مطبوعات را تضعیف میکنید، چه اتفاقی میافتد؟ باید در این خصوص هشدار داد. آزادی مطبوعات بخش کلیدی دموکراسی است.
گابریل سیرا: بنابراین، شما میگویید که این یک هشدار است. آیا شباهتهای مکزیک را در ایالات متحده هم میبینید؟
کارین زیسیس: من فکر میکنم چیزی که در سالهای اخیر در ایالات متحده دیدهایم، زیر سوال بردن مطبوعات است. ما چیزهایی میشنویم از این قبیل «رسانههای جریان اصلی چنین میکنند و چنان میکنند» و ما شاهد بودهایم که مقامات بلندپایه دولتی، از جمله دونالد ترامپ، در حمله به مطبوعات و تعقیب و تهدید روزنامهنگاران بسیار فعال بودهاند. این نوعی تحقیر مطبوعات به روشی جدید است. ادبیات برخی از این تهدیدها واقعاً یادآور نوع تهدیدهایی است که علیه مطبوعات در کشورهای دیگر میشنوید.
گابریل سیرا: بسیار خوب، پس ما در اینجا یک معضل بینالمللی میبینیم، اما با تمرکز بر روی مکزیک. آیا چیزی منحصربهفرد وجود دارد که ما در مکزیک میبینیم و در کشورهای دیگر وجود ندارد؟ آیا شکل این مسئله با آنچه در بقیه آمریکای لاتین میبینید، متفاوت است؟
کارین زیسیس: مکزیک برخی از همان چالشهایی را دارد که در سایر بخشهای آمریکای لاتین میبینیم، زیرا این تاریخ مشترک در آمریکای لاتین وجود داشته است. بهویژه زمانی که مکزیک واقعاً دموکراسی نبود. در آن زمان روزنامهنگاران گاهی اوقات حقوقبگیر قدرت بودند. در آن زمان سیستمی برقرار بود که در آن، روزنامهنگاران بهنوعی بخشی از سیستم و حافظ وضعیت نیمهاستبدادی بودند. ما شباهتهایی در سایر نقاط آمریکای لاتین میبینیم، اما مشکل این واقعیت است که دولت فعلی اکنون سعی میکند همان شرایط را دوباره ایجاد کند. در مکزیک هستند روزنامهنگارانی که برده قدرت میشوند. مقامات آنها را خریداری میکنند یا به آنها رشوه میدهند. من فکر میکنم آنچه که ما شاهد آن هستیم، افزایش کلی حملات در آمریکای لاتین به خبرنگاران است. متأسفانه این بدان معناست که این مدل از حملات لفظی و فیزیکی به خبرنگاران که در مکزیک دیدهایم، چیزی است که میتواند به کشورهای دیگر منتقل شود و بهکشورهای دیگر نیز منتقل شده است.
یان آلبرت هوتسن: همه چیزهایی که امروز در مکزیک اتفاق میافتد، خواه اقتصادی باشد، خواه با خشونت مواد مخدر و خواه مربوط به سیاست باشد، به شکلی، با دنیای خارج مرتبط است. این قاعده درباره آزادی مطبوعات هم صدق میکند. آزادی مطبوعات در یک کشور، در خلأ به وجود نمیآید. آزادی مطبوعات بخشی از یک روند توسعه منطقهای یا حتی جهانی است. ما در مورد پوپولیسم صحبت کردیم. در مورد نحوه برخورد سیاستمداران با سیاستمداران در سراسر جهان صحبت کردیم. آنها، از هم تقلید میکنند و از هم یاد میگیرند. روش برخورد با روزنامهنگاران را هم از هم یاد میگیرند. من فکر میکنم یک مثال خوب در آمریکای لاتین،
نایب بوکله، رئیسجمهور السالوادور است. رئیسجمهوری بسیار محبوب که بهشدت هم مستبد است و البته که به صورت دموکراتیک انتخاب شده است، اما اکنون در تلاش است تا دموکراسی را در کشورش از بین ببرد. او این کار را با کپیبرداری از چهرههایی نظیر دونالد ترامپ، لوپز اوبرادور، و دیگر سیاستمداران جاهل و سپس تبدیل رویه آنها به سیاق و رویه خودش در السالوادور انجام میدهد. بنابراین هیچیک از برخوردها در خلأ به وجود نمیآیند و به همین دلیل است که برای همه بسیار مهم است که بدانند آنچه در کشور شما اتفاق میافتد در کشورهای دیگر نیز رخ خواهد داد. سیاستمداران، مردم، رسانهها و همه ما، به یکدیگر نگاه میکنیم. ما همه چیز را از یکدیگر کپی میکنیم و به همین دلیل درک زمینه محلی و زمینه جهانی فشار برمطبوعات مهم است.
نیل برندولد: در حال حاضر در السالوادور اوضاع مطبوعات خیلی ترسناک است. قبل از ظهور بوکله در قدرت، ترس اکثر ما درباره گزارش دادن در مورد باندهای جنایتکار و کشتارها در قلمرو تحت کنترل این باندها بود، اما شکل ترس تغییر کرد. اکنون بهجای ترس از باندهای جنایتکار، ترس از پیامدهای برخورد دولت به میان آمده است. بوکله دادگاه عالی را منحل کرده و قضات خود را به کار گرفته است. او کل پارلمان را در اختیار خود دارد و قانون اساسی را تغییر میدهد. اکنون ما 10 ماه است که در السالوادور در وضعیت حکومت نظامی هستیم که اگر شما در مورد باندهای جنایتکار گزارش دهید و دولت اینطور تفسیر کند که شما سخنگوی این باندها هستید،
به 10 یا 15 سال زندان محکوم میشوید. بوکله محوبیت بسیار زیادی دارد. مردم به آنچه او میگوید باور دارند. بنابراین عموم مردم واقعاً به ما بیاعتماد هستند. این وضعیت ترکیبی از بیاعتمادی و همچنین ترس از تهدیدات دولت است. بنابراین وقتی برای گزارش و تهیه آن بیرون میرویم، دسترسی ما اغلب محدود است، زیرا مردم میترسند علیه دولت در تلویزیون صحبت کنند. بنابراین اگر میخواهید تصوری از وضعیت بدی که در السالوادور حاکم است، داشته باشید، با روزنامهنگارانی صحبت کنید که از کشور گریختهاند. اکثریت آنها به مکزیک گریختهاند، که از لحاظ تاریخی یکی از خطرناکترین مکانها برای روزنامهنگاری بوده است و از مکزیک در مورد السالوادور گزارش میدهند زیرا از عواقب تهدیدات دولت میترسند.
بوکله با هیچ روزنامه و رسانه داخلی مصاحبه نمیکند. تنها مصاحبهای که او از زمانی که قدرت را به دست گرفته، انجام داده، با تاکر کارلسون در فاکسنیوز بوده است. بخشی از کاری که میکند ایجاد محدودیت دسترسی است. بخشی دیگر نیز شیطانسازی از رسانهها در رسانههای اجتماعی است. او از طریق توئیتر بسیار تهاجمی عمل میکند. بوکله در توئیتر بهطور مداوم به روزنامهنگاران حمله میکند تا جایی که روزنامهنگاران را «اعضای یک باند جنایتکار» خطاب میکند و آنها را آزار میدهد و میترساند. یکی از چیزهایی که در السالوادور جالب است، این است که اکثر مردم به اخباری که از رسانههای دولتی منتشر میشوند، اعتماد میکنند، زیرا این رسانهها تنها رسانههایی هستند که به جوامع روستایی یا افرادی که دسترسی به اخبار ندارند، دسترسی دارند. بنابراین، تنها چیزی که آنها میشنوند همان چیزی است که دولت به آنها میگوید و از آنها میخواهد که باور داشته باشند. در مرحله بعد دولت چهرهای شیطانی از همه صداهای مخالف تصویر میکند. من فکر میکنم بسیاری از مردم جهان هرگز نمیتوانند درک کنند که وضعیت السالوادور تحت تسلط باندهای جنایتکار چقدر بود. خشونت بسیار زیاد بود. السالوادور بعد از سوریه، برای سالها بالاترین میزان قتل در جهان را داشت. آنها فقط به طرزی باورنکردنی خشن بودند. مردم به طرز وحشتناکی رنج میبرند. من سالها صحنههای جنایت را با ضرب و شتم و قتل پوشش دادم. شبها بیرون میرفتم و از این صحنه قتل به آن صحنه قتل، میرفتم. قتلها حقیقتا وحشتناک بودند. وقتی بوکله به قدرت رسید گفت که باندهای جنایتکار را متلاشی میکند. گفت به حقوق بشر اهمیتی نمیدهد و دستور داد همه را به زندان بیاندازند. مردم هم برایش کف زدند. در 10 ماه گذشته، او 60 هزار نفر را دستگیر کرده است. 60 هزار نفر که هیچ دسترسی به وکیل ندارند. حق ملاقات با قاضی را هم ندارند. فکر میکنم عموم مردم آنقدر از زندگی تحت ظلم اعضای باندهای واقعا خشن خسته شدهاند که میگویند بگذارید بوکله هر کاری میخواهد با این جنایتکارها بکند. وقتی هم که شما بهعنوان روزنامهنگار با مردم صحبت میکنید به شما میگویند که بوکله باندهای جنایتکار را متلاشی کرده که تا حد زیادی هم درست است. در بیشتر موارد، باندهای جنایتکار دیگر مانند گذشته آزادی عمل ندارند. بوکله بهطور غیرقانونی و برخلاف قانون اساسی برای یک انتخابات مجدد نامزد شده است و احتمالاً با اکثریت رای بسیار زیاد پیروز خواهد شد. وقتی به دموکراسی در السالوادور نگاه میکنید، میبینید که دوره بسیار کوتاهی داشته است. جنگ داخلی در دهه 90 به پایان رسید. ما از تاریخ 30ساله دموکراسی صحبت میکنیم. در طول این سالها دولتهای شکستخورده بسیاری آمدند و رفتند. هر حزبی که به قدرت رسید بسیار فاسد بود. حالا مردم فقط یک چیز میگویند؛ میگویند «ما امنیت میخواهیم». بنابراین دولتها فقط یاد گرفتهاند روزنامهها را ببندند و در خیابانها به روزنامهنگاران حمله کنند. احساس اینکه شما بهعنوان روزنامهنگار در حال ایجاد تغییر هستید، بسیار دشوار است زیرا افراد عادی در السالوادور نمیخواهند حرف ما را بشنوند.
گابریل سیرا: میتوانید کمی بیشتر در مورد اینکه بوکله خبررسانی را برای شما و سایر روزنامهنگاران سخت کرده است، به من بگویید؟
برندولد: قبل از بوکله دسترسی به اخبار و منابع خیلی بهتر بود. منظورم این است که ما ماهها به زندانها سر میزدیم. من به تیمهای پزشکی قانونی دسترسی داشتم، که در اینجا واقعاً مهم است که بتوانم تعداد قتلها را بدانم و اطلاعات کسب کنم. قبل از اینکه بوکله رئیسجمهور شود، بارها در کمپین انتخاباتیاش با او مصاحبه کردم و بسیار آدم خوشبرخوردی بود. بهعنوان روزنامهنگار، همه ما میدانستیم که با به قدرت رسیدن او همه چیز تغییر خواهد کرد و خیلی سریع هم تغییر کردند. از دسترسی تقریبا خیلی خوب که میتوانستیم با تیم پزشکی قانونی صحبت کنیم یا با پلیس به ماموریت برویم یا به زندان برویم، حالا به دسترسی صفر رسیدهایم. هیچ اطلاعات و دسترسیای به ما نمیدهند. بعد هم متوجه شدیم که تلفنهای خبرنگاران همگی هک شده است. از نرمافزار پگاسوس استفاده کردند. تلفن بیش از 30 خبرنگار در اینجا به پگاسوس آلوده شده است. ما میدانیم که السالوادور این نرمافزارها را از یک شرکت اسرائیلی خریداری کرده است. آنها اساساً به همه چیز در تلفن شما دسترسی دارند. بنابراین میدانند که شما کجا میروید و میتوانند راحت به شما دسترسی داشته باشند. آنها به تمام عکسهای شما، مخاطبین، میکروفون، دوربین و همه چیز شما دسترسی دارند. دسترسی کامل دارند.
سیرا: این خیلی ترسناک است.
برندولد: بله. بسیار ترسناک است. اما ما میدانیم که این تنها بخش کوچکی از حجم نرمافزارهای جاسوسی و تواناییهای هک است که دولت قادر به انجام آن است. منظورم این است که میزان تدابیر امنیتی که ما بهعنوان روزنامهنگار در السالوادور باید انجام دهیم، بهتازگی افزایش یافته است. استفاده از برنامههای مختلف برای اسکن تلفنهایمان برای مشاهده آلوده بودن آن.
هوتسن: نکته دیگری که در اینجا ذکر آن بسیار مهم است این است که پگاسوس تنها یک نوع جاسوسافزار است. این نرمافزار تنها یکی از دهها موردی است که میدانیم توسط دولتها در سراسر جهان استفاده میشود. ما تقریباً تحقیقات درباره پگاسوس را تمام نکردهایم و در این بین، چند نوع جاسوسافزار دیگر که شناسایی آنها بسیار سختتر است، ممکن است قبلاً توسط دولت مکزیک و سایر دولتها در آمریکای لاتین خریداری شده باشد؟
زیسیس: باید بگویم که فکر کردن به روزنامهنگارانی که بهرغم همه این تهدیدها میخواهند گزارش بنویسند، فوقالعاده الهامبخش است، بهویژه به این دلیل که اگر بخواهیم در سطح محلی پیش برویم، میدانیم که آنها حقوق و مزایای خوبی هم ندارند. آنها ممکن است زندگی خود را به خطر بیندازند، ممکن است خودشان و یا خانوادهشان تهدید شوند. مواردی را دیدهایم که روزنامهنگاران در مقابل چشمان اعضای خانواده مورد حمله قرار گرفته یا کشته شدهاند. واقعاً ترسناک است. چگونه شرایطی را ایجاد میکنید که مردم بخواهند روزنامهنگار شوند؟ و مشکل این است که این دقیقاً همان چیزی است که دموکراسی را در کشور تضعیف میکند، زیرا مردم نمیخواهند روزنامهنگار شوند. میپرسند چرا این کار را میکنید؟ چرا خودتان را در معرض خطر قرار میدهید؟ این موضوع برای کسانی که به تلاش برای گزارش دادن ادامه میدهند و سعی میکنند مستقل گزارش دهند، الهامبخشتر میشود. اما در بسیاری از نقاط کشور شرایطی حاکم است که طی آن خبرنگاران با تهدیدات گوناگون از سوی مقامات محلی، پلیس محلی و گروههای جنایتکار محلی مواجه میشوند، زیرا تهدیدها از همه طرفها میآیند که ما اطلاعات کمی دربارهشان داریم. ما در مورد آنچه در حال وقوع است، اطلاعات کافی نداریم. اما همین روزنامهنگاران دولتی را به پاسخگویی وادار میکنند که شاید از هیچ راه دیگری نتوان پاسخگویش کرد.
هوتسن: من در واقع از این نظر خوشبین هستم. اگر خوشبین نبودم، نمیتوانستم کارم را انجام دهم. من فکر میکنم مردم هنوز خواهان مطبوعات انتقادی هستند و هر روزنامهنگار تحقیقی و واقعاً خوبی فوراً با یک استقبال بزرگ روبهرو میشود، این نوع روزنامهنگاری هم در رسانههای اجتماعی و هم فراتر از آن با واکنشهای زیادی روبهرو میشود. این مسئله به من میگوید که وقتی روزنامهنگاری اینگونه از بین برود، مردم جای خالیاش را حس خواهند کرد. نوعی عطش تشنه برای مطبوعات وجود دارد. نوعی عطش برای روزنامهنگاری خوب وجود دارد و در بین عموم مردم این حس خوب وجود دارد که آزادی مطبوعات چیزی است که باید از آن محافظت شود. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ارزش دفاع دارند و همچنان از آنها دفاع خواهد شد.
نظرات
0