
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت اول)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت دوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت سوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت چهارم)
ادامه:
اگر پدر یا مادر از فرزند جدا باشد كم كم او را فراموش ميكند و حتي در مواردي والدین تصميم ميگرند كه بعد از طلاق در جایي دیگر و به دور از همسر مثلا در كشوري یا شهري دیگر زندگي كنند كه این موضوع باعث ميشود ارتباط یكي از والدین به حداقل برسد.
در بسياري از مواقع خشم والدین در مورد طرف مقابل حتي به فرزند هم رجوع ميكند در حدي كه وقتي مادري مدام در مورد همسرش جلوي فرزندش بد گویي كنند و او را مسبب تمام مشكلات بداند آن فرزند از پدر خود متنفر خواهد شد و حتي اگر شرایطي هم مهيا باشد باز خودش نميخواهد كه پدرش را ملاقات كند. منتها پدران یا مادران نميدانند با بدگویي در مورد طرف مقابل چه ضربه اي به فرزندشان وارد ميكنند،زیرا بار مسئوليت به
جاي اینكه تقسيم شود و فرزند هم از نعمت پدر و هم از نعمت مادر برخوردار باشد فقط یكي از طرفين را خواهد داشت و اینكه فرد باید به تنهایي با تمام مشكلات فرزند كنار بياید .
2- از دیگر مشكلات در خصوص طلاق براي كساني كه فرزند دارند این است كه احترام فرزندان نسبت به والدینشان از بين خواهد رفت:
یک طلاق تلخ باعث ميشود كه فرزندان از نطر رواني آسيب ببينند و در خيلي از موارد متوجه كاري كه ميكنند نباشند و حتي صرفا عملي را كه انجام ميدهند به این خاطر است كه از پدر و مادر خود در بحث ها الگو برداري كرده اند. فرزندان طلاق در بسياري از موارد والدین خود را افرادي خودخواه ميبينند به دليل اینكه احساس ميكنند انقدر علاقه شان نسبت به خود فرزند كم بوده كه از یكدیگر طلاق گرفته اند. و این درک نكردن ها در هر سني از فرزندان متفاوت تر است عموما فرزنداني كه سن بالاتري دارند این مسئله را درک ميكنند كه ادامه زندگي امكان پذیر نبوده،منتها فرزنداني كه آنقدر عقلشان رشد نكرده و هنوز هم وابستگي هایي در وجودشان هست پس والدین خود را بابت تمام اتفاقات مقصر ميدانند و قصد دارند با بي احترامي این موضوع را گوشزدكنند .
وقتي كه فرزندان ببينند كه مادرشان درگير مشكلات است و پدرشان هم حضور ندارند افسرده ميشوند و حتي ممكن است كه پرخاشگر شوند. وقتي كه فرزندان در جامعه هر یک از والدین همراه انها نباشند،مثلا در تولدها،جشن ها،جلسات مربوط به مدرسه بيشتر ناراحت ميشوند و اینكه در بعضي از موارد زندگي خود را با دوستان و همسن و سالان مقایسه ميكنند. این امكان وجود دارد كه شما بخواهيد مجددا ازدواج كنيد پس باید این را بدانيد كه فرزندان قلبا با این امر راضي نبوده و اینكه احترامي براي فرد مقابلي كه شما با او ازدواج ميكنيد قائل نخواهند بود،كه این امري طبيعي است و با صحبت كردن امكان رفعش وجود دارد.
3- فرزندان وقتي طلاق پدر و مادر خود را مشاهده ميكنند دیگر احترامي براي ازدواج قائل نخواهند بود:
لزوما كودک، حضانت دریافت از والدین براي یكي تعيين براي اعطاي سرپرستي یا مشخص سني تعيين ممكن نيست اما ميتوان با جایگزین سازيها و در نظر داشتن یک الگوي جانشين مناسب تا حد زیادي ميزان آسيب به كودک را كنترل كرد. چنانچه مادر از كودک پسر مراقبت كند و مهمانيهاي زنانه به طور مداوم در خانه آنان برگزار شود، هرآنچه این كودک ميشوند و ميبيند از جمله صحبتها، رفتارها و لباسها زنانه هستند و به تدریج این احتمال وجود دارد كه كودک دچار آسيب هویت جنسي شده و هویت او زنانه شود. در صورت طلاق والدین، آنان باید به هویت جنسي فرزند خود توجه كنند تا كودک پسر رفتار، اخلاق و منش پسرانه و كودک دختر رفتار، اخلاق و منش دخترانه داشته باشد
الگوپذیري از شيوه هاي اثرگذار تربيتي بوده و بر جان و دل فرزندان مي نشيند. كودک در سال هاي نخست زندگي، به طور همزمان از پدر و مادر، خویشان و هم بازي هاي خود الگوبرداري مي كند. از این رو، لازم است
پدر و مادر رفتار درست و سازنده اي را در برابر دیدگان كودک و نوجوان به نمایش گذاشته و الگوسازي مناسبي داشته باشند . پایدارترین و خوشایندترین یادگيري ها، یادگيري غيرمستقيم یا مشاهده اي است. كودكان در
مورد رفتار الگوهاي دلخواهشان، دل بستگي و كنجكاوي ژرفي دارند. ویل دورانت مي گوید: «نخست خود را تربيت كنيد، سپس به تربيت كودكان خود بپردازید»
یكي از نيازهاي اساسي پدر و مادر در امر تربيت و پرورش اخلاقي كودكان، برقراري ارتباط سالم با آنهاست.
ارتباط صحيح بين پدر و مادر و كودكان، نخستين و مهم ترین زمينه رشد و پرورش اخلاقي نونهالان است. راه مناسب آغاز دوستي با كودكان، كم كردن انتقاد از آنها و نيز به حداقل رساندن صحبت هاي منفي در مورد
كارهاي آنهاست. براي ایجاد ارتباط سالم با كودكان، فراهم آوردن زمان و فرصت هاي برنامه ریزي از مهم ترین شيوه ها به شمار مي آید
نخستين بذر رشد فردي و بناي شخصيت انسان، در بستر خانواده پاشيده مي شود. كودک در خانواده، سخن گفتن را مي آموزد، با ارزش هاي اخلاقي آشنا مي شود و چگونگي برقراري رابطه اجتماعي با دیگران را فرا مي گيرد .خانواده، زیربنایي براي باورها، ارزش ها و نگرش هاي فرهنگي جامعه به شمار مي آید و هر خانواده، آنها را به شيوه اي ویژه به كودک نشان مي دهد . بي تردید شخصيت پدر و مادر، نگرش ها، طبقه اجتماعي و اقتصادي، مذهب، ویژگي هاي اعتقادي و خانوادگي، و نيز تحصيلاتي آنها، بر فرزندان تأثير فراوان بر جاي خواهد گذاشت . یكي از حقوق مسلم كودک كه اوليا و مربيان در برابر آن مكلف و مسئول اند، برخوردار ساختن كودک از مزایاي آموختن و كشاندن او به سوي ارزش هاي پاک در پرتو اهداف عالي انساني است .
كودكان آنگونه ميشوند كه والدینشان هستند. آنچه كه در جلوي كودک انجام ميدهيد یا ميگویيد بر تفكر و رفتار او اثر ميگذارد چون شما الگوهاي كودک محسوب ميشوید. كودكان از طریق تقليد كردن یاد ميگيرند.
پتانسيل كودک براي مشاهده و تقليد كيفيت شگفت انگيزي است. دانشمندان به این ویژگي كودک الگوپذیري ميگویند. كودكان حرف زدن را از طریق مشاهده و تقليد كردن یاد ميگيرند. همچنين نگرشها، ارزشها، ترجيحات شخصي و حتي برخي از عادات را از این طریق ميآموزند. بنابراین والدین بر یادگيري كودكان نفوذ زیادي دارند و لازم است كه در مورد رفتار خود به دقت فكر كنند.
نظرات
0