لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟
نازیلا نوبهاری، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی هستم.متولد یک فروردین ۱۳۵۰ در شهر اهواز و ساکن جزیره زیبای کیش، کارشناس زبان و ادبیات فارسی .مدت ۲۰ سال در پست های مدیریتی در بخشهای اداری، مالی، تجاری و پیمانکاری فعالیتهای موثری داشتم و پس از کناره گیری از چرخه کار اداری تمام وقتم را به شعر و ادبیات و مطالعه اختصاص دادم.
لطفا در مورد فعالیت های ادبی و فرهنگی خودتان توضیح بدهید؟
فعالیت های ادبی را به طور جدی و حرفه ای از سال ۱۳۸۳ آغاز کردم.عضو انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان هستم .آثارم برای دو سال پی در پی در کتاب روزنمای ادبیات امروز ایران در کنار اسامی ۱۴۷۰ شاعر و داستان نویس ایران چاپ شده است.در سال ۹۴ جزو پنج نفر برگزیده سوگواره شعر عاشورایی بودم.چهار اثرم در بخش کتاب کودک برگزیده کتاب سال استان هرمزگان در سال ۹۷ بوده که مورد تقدیر جشنواره خلیج فارس و وزارت ارشاد قرار گرفته است.داستانک "غربت" در مرحله نخست جشنواره لیراو (جشنواره داستانک ) منتخب شد و داستان کوتاه "وقتی لولو آمد" منتخب دور اول جشنواره داستان کوتاه حیرت بوده است.شعر درد جنوب را کسی نمی فهمد، منتخب جشنواره فاخته در سال ۹۸ بوده و در کتابی به نام چهرزاد چاپ شده.منتخب جشنواره کشوری بانوی طلایی در سال ۹۷ استان زنجان. بعنوان بانوی طلایی فرهنگ و ادب بودم.منتخب کتاب سال استان هرمزگان در سال ۱۴۰۰ ، ( با رمان روی آسفالت داغ).عضو هیات موسس انجمن نویسندگان کیش هستم.رمان های چاپ شده توسط نشر روزگار و نشر ابراهیم :(یک فنجان قهوه تلخ، شب ققنوس، دوشیزه مهتاب، پیاده روهای ناهموار، روی آسفالت داغ.)کتابهای کودک توسط نشر روزگار و نشر ابراهیم : (غرغروخان، ماجرای کره اسب کوچولو، مروارید صورتی، پرنده عجیب، دزدان دریایی، یک اتفاق ساده، فیل کوچولو و خرطوم عجیبش).مجموعه کتاب های شعر چاپ شده توسط انتشارات روزگار و نشر آثار برتر :(رها بخواه مرا چون باد، سکوت شب بوها، رویای پیچک ها، تنهایی آه ).داستان های کوتاه چاپ شده در کتاب گروهی توسط انتشارات قدیانی و نشر گویا :(ریحانه، فرکانس سکوت، وقتی لولو آمد، چهارپایه).مجموعه نقد چاپ شده توسط نشر روزگار :آ(نیمای متن)
خودتان را بیشتر نویسنده می دانید یا شاعر؟
شروع کار من با نویسندگی بوده و در بخش ادبیات داستانی فعالیت بیشتری داشتم.
نوشتن برای کودک سخت تر است یا مخاطب بزرگسال؟ چرا؟
نوشتن و نویسنده بودن کار سختیه، فرقی هم ندارد برای کودک بنویسید یا برای بزرگسال.
با توجه به اینکه اکثر کتاب های که در حوزه کودک تالیف کرده و برگزیده شده اند، بفرمایید راز موفقیتتان در این حوزه چیست؟
واقعیتش اینه که نوشتن برای من یک کارجدیه که با تحقیق و مطالعه انجام میدم. سعی می کنم به مخاطبان علاوه بر لذت خواندن چیز بیشتری هدیه بدم .
در مورد فعالیت های ادبی نویسندگان کیش کمی توضیح بفرمایید؟
در کیش از سالها قبل کارگاه های ادبی ، نشست های نقد و شبهای شعر برپا بوده و هست . هر چند که به دلیل تغییرات مدام در ریاست سازمان منطقه آزاد و تغییر دیدگاهها در معاونت فرهنگی این نشست ها و جلسات با افت و خیزهای فراوان همراه بوده اما خوشبختانه در جزیره کیش شاعران خوبی داریم که آثار زیادی از ایشان به چاپ رسیده و چندنفری هم از دوستان نویسنده حضور دارند ولی تنها نویسنده ای که برای کیش هم در حوزه کودک و هم رمان بزرگسال اثر چاپ شده دارد من هستم .
اگر به گذشته برگردید باز هم نویسندگی را انتخاب می کنید؟
بله و سعی می کردم زودتر شروع به نوشتن کنم و البته با تغییراتی در نحوه نوشتن، مذاکره با ناشر و خیلی ریزه کاری های دیگر که گفتنش خارج از حوصله شما خواهد بود ...
نظر شما در مورد برگزاری و شرکت در جشنواره های ادبی چیست؟
حقیقت اینه که برگزاری جشنواره ها در کل جنبه نمایشی و تبلیغاتی داره. نمیشه خیلی روی اونها حساب باز کرد . دبیران و داوران جشنواره ها معمولا افراد مشخصی هستند و سیاست خاصی را دنبال می کنند و خیلی از آثار خوب و قابل توجه اصلا فرصت حضور و دیده شدن در این جشنواره ها را ندارند. اما بالاخره بودن شان بهتر از نبودن است. ما عادت کردیم با حداقل ها بسازیم!
امروزه اگر وظیفه ای بتوان برای ادبیات قائل شد، آن وظیفه چیست؟
البته که ادبیات وظیفه بزرگی بر عهده داره. هویت و فرهنگ هر جامعه در ادبیات حماسی، اسطوره ای و قهرمانی اون جامعه زنده می ماند و از نسلی به نسل بعد منتقل می شود. اصلا بدون ادبیات ملت ها و اقوام چه خواهند داشت ؟! فرهنگ عامه ، لالایی ها، قصه ، افسانه ها ، ضرب المثل ها، رسم و رسومات ، تاریخ، اخلاقیات و طیف وسیعی از زندگی هر قوم و ملیتی به وسیله ادبیات حفظ و ثبت میشه .
جایگاه نقد در ادبیات امروز ما چگونه است؟
خیلی بد . وجود منتقد کارشناس و آگاه در تمام جوانب جامعه لازم و ضروریه. اگر منتقدی وجود نداشته باشه رشد و تعالی اتفاق نمی افته. اما این مقوله هم در کشور ما مورد بی مهری واقع شده. منتقد خوب می تونه باعث پیشرفت و بهتر شدن هر چیزی بشه. اما تعداد منتقدان کاربلد در کشور ما بسیار اندک و انگشت شمار است . و متاسفانه خیلی ها از نقد شدن هراس دارند و اصلا ترجیح می دهند کارشان در هیچ جمعی مورد بررسی قرار نگیرد. .
دیدگاه تان درباره جایگاه زنان در عرصه شعر امروز چیست؟
خب جواب مشخصه مثل هر جای دیگه که سعی شده نقش زنان نادیده گرفته بشه ، زنان شاعر هم در ایران به جایگاهی که لایقش بودند نرسیدند، اما حضور و تلاش بانوان ستودنیه و حتما این پایداری در آینده به نتیجه مطلوب خواهد رسید .
خانم ویرجینیا وولف می گوید:(اگر دلت می خواهد کتابخانه را قفل کن! اما با هیچ دری ، با هیچ قفلی و با هیچ زنجیری نمی توانی ذهن مرا به بند بکشی!...) با ایشون چقدر موافق هستید؟
دقیقا همینه. ذهن یک نویسنده دائم در حال تولید فکر و داستان پردازی است . یک نویسنده حتی وقتی نمی نویسد در ظاهر و از نگاه دیگران این طور بنظر می رسد. در حالی که بیشترین بخش داستانها در طول روزهای عادی وقتی مشغول روزمرگی های زندگی و رفع مشکلات هستیم در ذهن مان نقش میبندد با مشاهده و تجربه کردن است که در زمان مناسب وقت نوشتن و ثبت جملات روی کاغذ فرا می رسد .
چرا بعضی ها نویسندگی رو شغل نمی دونن؟
در کشور ما اینطوره. چون به هنر و هنرمند بها و شایستگی که لایق آن هستند داده نمی شود . در هر کشور دیگری نویسندگی یک شغل است که اتفاقا درآمد خوبی هم دارد و از این راه امرار معاش می کنند . اما در ایران آن قدر همه چیز تحت تاثیر عوامل نامتعارف است که اصلا هیچکس در جایگاه واقعی خود نیست .معمولا حق تالیف پرداختی به نویسندگان در کشور ما آنقدر ناچیز است که باعث خنده است و البته دردآور!..برای همین شاید تنها نویسندگانی که خودشان صاحب امتیاز انتشارات هستند و یا معدود نویسندگانی که کارهای سفارشی انجام می دهند بتوانند صرفا با نوشتن دستمزد مناسبی دریافت کنند.
خانم نازیلا دنیا را چه رنگی می بیند؟
تمام رنگ ها در دنیای من جاری هستند. زندگی با تمام سختی ها و رنج هاش برام مقدسه، زندگی یک هدیه ست که باید از لحظه به لحظه اش لذت برد چرا که زمان ما بسیار محدوده .
نظرتان به آفتی به نام سانسور چیست؟
دیگه دست به دلم نذارید که !!!.... هنر با سانسور مثل جن و بسم الله ست . واقعا سانسور آفت هنره، و باعث دلزدگی و ناامیدیه.
کدام آثارتان را بیشتر دوست می دارید؟
مثل اینه که از یک مادر بپرسید کدام بچه تان را بیشتر دوست دارید ! ما در طی سالها با آثارمان رشد می کنیم و بزرگ می شویم . رمانی که من در سال ۱۳۸۶ نوشتم در آن زمان بهترین کار من بوده و دوستش داشتم، و رمانی که ده سال بعد نوشتم باز هم بهترین کار من بوده و دوستش داشتم.
چرا باید آثارکهن و کلاسیک بخوانیم؟
این سوال مثل اینه که بپرسیم برای رفتن به دانشگاه چرا باید بریم مدرسه. اصلا کسی که اسم خودش را نویسنده میذاره باید و حتما آثار کهن و کلاسیک را بخواند. اینها ستون ادبیات هستند و بهتر از هر کارگاه ادبی، یا دانشگاهی اهمیت دارند.
خطراتی که امروزه زبان مادری ما را تهدید می کند؟
زبان مادری همیشه در حال تغییر و دگرگونی بوده . نه تنها در زبان فارسی، این یک پدیده جهانیه . شکستن کلمات و تغییر لحن در بیان روزمره در طی زمان اتفاق می افته . اما فراموش نکنیم که یکی از وظایف هنرمندان شاعر و نویسنده اینه که درست بنویسند و زبان معیار را نادیده نگیرند و گویش های محلی را دقیق و کامل به کار ببرند.
نویسنده برای متعهد بودن به وظیفه ادبیات در قبال جامعه باید چه کند؟
صحیح بنویسند و با خواننده صادق باشند. یکی از آفت های ادبیات ، سفارشی نوشتن و قهرمان سازی های کاذب است. کتابهایی که از ما برای نسل های بعد باقی می ماند باید تصویر درست و واقعی از روزگار امروز ما باشد.
نظر شما در مورد رمان و داستان کوتاه های نوشته شده سال های اخیر چیست؟
کارهای خوب زیادی نوشته شده که متاسفانه دیده و خوانده نشده . در عوض عده ی زیادی که اندک توانایی در نوشتن داشتند و با صرف هزینه های زیاد انبوهی از کتاب های زرد و بی محتوا چاپ کردند و روانه پیشخوان کتابفروشی ها کردند . مثلاً شخصی زندگی اش را نوشته بدون اینکه سواد و علم نوشتن داشته باشد . نویسنده شدن هم مثل هر کار دیگر نیاز به تجربه ، آموزش و مطالعه دارد. شتابزدگی در چاپ کتاب و عدم نظارت بر کیفیت و گزینش ادبی و هنری باعث جاری شدن سیلی از کتابهای بدرد نخور به بازار کتاب شده است .
سخن آخر؟
آرزوی حال خوب برای مردم ایران دارم. آرزوی حضور افراد توانمند، آگاه و اندیشمند در تمام عرصه ها را دارم. و تاکید می کنم نوشتن یک علم است که باید آن را آموخت. وقت مخاطب شما ارزشمند است. پس برای چاپ نوشته هایتان شتاب نکنید.
نظرات
0