گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
" عشق آمدنی بود، نه آموختنی "
گفتگو با سرکار خانم هاتفی ،شاعر و فرهیخته ادبی ساکن رشت که معتقد است«شعر کوششی است برای جوشش»

1.به عنوان اولین سوال، لطفا خودتان را معرفی کنید؟

سایه هاتفی . متولد گرم ترین ماه سال . زمانی که درختان در اوج استقامت خود، فصل ِ رنگ را انتظار می کشند . گویا بدنیا آمدم تا دنیا را با عاشقی تجربه کنم در تمنای دلم . در عشق به خانواده ام ، مردمم، سرزمینم، و ادب و هنر و سُنَّتَم .

 

2.مختصری از کارنامه کاریتان بفرمایید؟

کودکی را با آوای غورباقه ها در شبهای شالیزار و چشم انداز زیبای باغهای چای لاهیجان سپری کردم . دوران دانشگاه، شعر را شایسته تر آموختم و در رشته ی تحصیلیم، زبان و ادبیات فارسی از راهنماییهای استادان ازجمله دکترقدمعلی سرایی بهره بردم . و اشعارم در نشریات زنجان به چاپ می رسید . شتاب زندگی، گاه وقفه ای در روند عاشقی ایجاد می کند اما عشق، چون رود است که هیچ مانعی را در راه، بر نمی تابد ... اگر، مقصد دریا باشد . این بود که دوبار به خویش برگشتم، و روحِ شعر را در کالبدِ تشنه ام جاری کردم . در دو کتاب مشترک نیز اشعاری از من به چاپ رسیده است .

 

3. استعداد نوشتن وشعر سرایی را در چه سنی کشف کردید؟

شعر معروفی هست که می گوید : " عشق آمدنی بود، نه آموختنی " . شعر، نهرِ باریکی است که از بلندیها جاری می شود و در مسیری که می پیماید، از نهرهای کوچک ِ دیگر بهره می گیرد و در انتها به رودی خروشان تبدیل می شود که مقصدش دریاست . آغاز این سفر، آنگاه است که، خودت را می شناسی . فارغ از سن و سال، و فارغ از زمان . به پندار ِ من، سنّ ِ شروع ِ شعر  نمی‌تواند ملاک باشد اگر به نتیجه نرسد. بلکه بلوغ ِ شاعر است که اهمیت دارد و آن، وقتی است که شعرش مقبول مردم واقع شود .

 

4.بنظر شما شعر، جوشش است یا کوشش؟

به گمان من، و . در پاسخ ِ پیش، اشاره کردم که شعر، نهری است که به رود تبدیل می شود . اما بدون شک،  این تکامل منوط است به سعی ِ شاعر . و شرط آنست که در مسیر، اسیر ِ چاله ها و  مرداب‌های کمین کرده ، نشود . شعر، جلوه ای از عاشقی است که در نهاد هر کسی، نهاده شده . در بعضی، بیش و در بعضی دیگر، کمی کمتر . این کوشش ِ شاعر است که جوشش ِ موجود را از قوه به فعل در می آورد . و با کنار هم چیدن ِ عاشقانه ی کلمه های خشک، به آنها روح می دمد و جمله ها را خواستنی می کند .

 

5.آیا شما تعریفی خاص از شعر دارید؟

تعاریف زیادی تاکنون از شعر شده است . اندیشمندان، فلاسفه، و فرهیختگان، ... هرکدام به فراخور، و آنچنان که در یافته اند. بی گمان، اینکه شعر را کلام موزون بدانیم ، بی مهری است در حق شعر . چون روح شعر را در نظر نگرفته ایم . وزن و قافیه و ردیف، فقط یک وجه از شعر است . وجوه دیگر ِ آن، چنان است که از هر چمن، گُلی را به ودیعه گرفته است  تا گلزار را معنا کند : عشق یک واژه ست، معنی صد هزار صد هزار است معنی ِ گل در بهار ... شعر انتقالِ عاشقانه ی مفهوم است به لحنی منظوم، آنچنان که به دل نشیند. 

 

6.تا به حال برایتان پیش آمده بیتی  بگویید و بعد متوجه بشوید قبلا در شعری سروده شده؟

بحث توارد در شعر، پیشینه ای طولانی دارد و بسیاری از شاعران با آن درگیر بوده اند . ظاهرا این مسئله واقعه ای اجتناب ناپذیر است . هیچ بعید نیست اگر امروز شعری بخوانیم و نگارشی از آن در ناکجای ذهنمان جا خوش کند و زمانی دیگر (حتی دور)، در لابلای شعری از ما ظاهر شود .‌ این مسلما به معنای سرقت ادبی نیست چون تعمدی در آن نبوده است . البته تا کنون چنین موردی برای شخص من پیش نیامده است اما _شاید هم_ اجتناب ناپذیر باشد .

 

7.در میان شاعران ونویسندگان گذشته و معاصر با کدامشان بیشتر ارتباط برقرار می کنید؟

سرزمین ما سرشار از شاعرانی است که روح را جلا می دهند . من همیشه برای این سعادت که نصیبمان شده شکرگزار هستم . نظامی، مولانا، صائب، فردوسی، سعدی، و البته حافظ ... و از معاصران  فروغ، سهراب، شاملو، شهریار، ابتهاج، ... از شاعران بسیاری، می آموزم و با اشعارشان زندگی می کنم .

 

8. شعر اولویت چندم خانم سایه است؟

ببینید، من با اولویت بندی ِ هنر، موافق نیستم . شعر، بخشی از زندگی ُ من است . و بخش بزرگی نیز هست آنگونه که تاثیرش بر تمام زندگیم، اجتناب ناپذیر است . بدون تعارف باید بگویم که متاسفانه در کشور ما جایگاه ِ شایسته ای برای هنر در نظر گرفته نشده است . و با توجه به سنگهای انبوهی که در پیش پای هنرمندان قرار دارد، گاه فعالیت هنری با سختی و مرارتهای بسیار انجام می شود . آری، به گمان من هم شعر باید اولویت اول ِ شاعر باشد . اما آیا در واقعیت  این امکان پذیر است ؟

 

9.موقع نوشتن چه چیز برای شما چالش برانگیز است؟

چالش، برای شاعر همیشه وجود دارد . و بخصوص امروزه، شاعر مجبور است که هنگام نوشتن حواسش به خیلی چیزها باشد . همیشه اشعاری که روشنگرانه تر و انتقادی تر باشند، چالشهای بیشتری را هم بر می انگیزند . و این نکته ایست که عرصه را بر شاعران بسیارتنگ می کند . شاعر ، برای هر شعری می تواند به چالش کشیده شود . پس مجبور است که چالشهای احتمالی ِ آینده را، پیش بینی کند . و همانطور که گفتم این، کار را بسیار سخت می کند .

 

10.از  دغدغه‌ها ی ذهنی و احساسات حین شعر سرودن برایمان بگویید؟

دغدغه و احساس، دو مقوله ی جداگانه هستند . نگرانی از نوشتن، بر می گردد به همان پاسخی که در سوال پیشین _البته بسیار مختصر_ پاسخ داده شده . و این دغدغه ها همیشه وجود دارند . اما احساسات، البته بستگی دارد به همان شعری که می نویسید . شک نیست که برای یک شاعر، تا حسّی برانگیخته نشود، هیچ مضمونی، به مفهوم تبدیل نمی شود . پس نَمی که بر چشمان شاعر می نشیند، هنگام ِ نوشتن ِ بعضی از مفاهیم، یا بغض به هنگام‌ خواندن، اصلا عجیب نخواهد بود .‌

 

11. درمورد سبک تان مختصر توضیحی می فرمایید ؟

تمایل من به اشعار سپید است . این قالب را با درونم، یگانه تر احساس می کنم . شاید سبک های جدید راحت تر مرا به واکنش تحریک می کنند . علیرغم آنکه روح تشنه ام برای سیراب شدن، به سختی های قواعد، معتقد نیست، اما از اشعار متقدمان بسیار بهره میبرم . تا کنون خود را به سبک خاصی مقید نکرده ام . در قالب‌های نو، غیر از سپید، به چامک، هایکو، و سپکو هم عرض ارادت داشته ام .

 

12 . ابزار کار شاعر چیست؟

چشم ِ بینا،  ذهن ِ جستجوگر،  و دل عاشق ...

 

13.رابطه شعر وجهان امروزی ما چیست؟ آیا شعر می تواند تاثیری در جهان ما ایجاد کند؟

شعر، در هر برهه ای از زمان، با جهان خود مرتبط است .اصلا شعری که نتواند بر جهان پیرامون خود تاثیری بگذارد، شک نکنید که پایدار نخواهد بود . امروزه اشعار مختلفی را در زمینه های متفاوت می خوانیم .شعر، هیچ حد و مرزی را برای خود متصور نیست . از فصل‌های زیبای سال، تا طبیعت در حال انقراض.  از چشم و زلف یار، تا دستهای پینه خورده ی کودکانِ کار . از رفاه ِ افسانه ای ِ گروهی انگشت شمار، تا تلاش بی وقفه ی مردان بی قرار .... شعر در جهان امروز، وظیفه ی سختی بر دوش دارد  .

 

14. برای حسن ختام ما را به چند بیت مهمان می کنید؟

در من  زنی قدم میزند

که هر صبح

با سبدی از گل های سپید

به استقبال خورشید

می‌رود

موهایش را شانه می‌کند

ومی سپارد به باد

تا پروانه ها

از رایحه اش عاشق شوند

بال بگسترانند

و حصار دلتنگی ها را

دور بزنند

***

 آنقدر نیامدی

که علف  زیر پایم  سبز شد

مانده ام تا،

با وعده های  سرخرمنت

کی بتوانم محصول اشتیاقم را

برداشت کنم .

شناسه خبر : 7332
تاریخ : 1402/2/5 08:52:32
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/5lDP2g
نویسنده خبر :
X

🔶نرگس جودکی
🔹کارشناسی حقوق
 🔹نویسنده
🔹کسب مقام دوم فراخوان توتم و
داستان برگزیده فراخوان نامه گشوده و در حال چاپ در مجموعه مشترک 
🔹برگزیده دوره اول جشنواره مانا وفراخوان ذکر خیر 
🔹برگزیده پنج مرحله فراخوان مجله موفقیت وکسب مقام اول وچاپ هر پنج داستانک در مجله موفقیت
🔹کسب مقام در جشنواره یوسف
🔹کسب مقام اول داستان انقلابی استان البرز
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی ملک الموت
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی تحریر خیال
🔹کسب مقام اول در جشنواره ملی ذهن زرین
🔹کسب مقام دوم در جشنواره دلنوشته ای به سردار استان البرز واستان مرکزی و رادیو جوان
🔹عضو انجمن ادبی وهیت مدیره عصر جدید هشتگرد
🔹عضو انجمن ادبی سیمرغ و انجمن ادبی البرز
🔹کسب مقام دوم روایت عاشورایی از نهاد کتابخانه ها
🔹کسب مقام در چند نقد داستان کوتاه ودو کتاب ستاره ها می میرند و شهید مسیحی

 
 
برچسب ها #دریاکنار #رشت #شاعر #سپید #هایکو

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.