لطفا خودتان را معرفی کنید و کمی از روند زندگیتان بگویید؟
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما
بنده لیلا طاهری متخلص به لیلی طاهری
متولد شهرضا اصفهان هستم.
در سال 1374در مقطع دبیرستان، در رشته حسابداری، فارغ التحصیل دیپلم شدم. ودر همان سال ازدواج کردم..
وراهی شهر اهواز شدم.
پس از چند سال به تهران رفتم... وفارغ التحصیل کارشناسی ادبیات فارسی شدم.
دوباره به شهر اهواز برگشتم و با ادامه تحصیل در رشته ادبیات محض، فارغالتحصیل ارشد ادبیات شدم.
علاقه شما به ادبیات ازچه زمانی شروع شد واز چه زمانی شعر گفتن برای خانم طاهری عزیز جدی شد؟
علاقه ی بنده به شعر وادبیات از مقطع راهنمایی، دوم راهنمایی با نوشتن یک انشا شروع شد... در دبیرستان همچنان این علاقه ادامه پیدا کرد... حتی چند شعر در قالب غزل هم نوشتم.
در سال 94 بصورت جدی، سرودن ونوشتن را با قالب شعر سپید آغاز کردم.
وحدود 9 سال یا بیشتر سپید کار کردم.
ودر سال 99، علاقمند به نوشتن قالب های کلاسیک شدم...و سرودن غزل را بصورت جدی دنبال کردم.
آیا رشته مرتبط باعث پیشرفت در سرودن و نوشتن می شود؟ منظورم این است که اگر کسی رشته غیر مرتبط خوانده باشد به نظر شما می تواند به این زمینه ورود کند وموفق شود؟
به نظر بنده، رشته تحصیلی با سرودن ونوشتن ارتباط خاصی ندارد
اما بیشتر کمک میکند.
ما شاعران ونویسندگان موفقی داریم
که رشته تحصیلی مرتبطی با ادبیات ندارند.
موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
موضوع ومضامین اشعار من بیشتر
مرتبط با طبیعت و الهام گرفته از طبیعت
است. حتی اشعار عاشقانه وعارفانه را
با الهام از طبیعت می سرایم.
به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی ست؟
به نظر بنده سرودن هم باید ذاتی باشد
وهم شاعر باید پیوسته در حال فراگیری باشد. چون بدون تعلیم ویادگیری، ممکن
است، نتوان شعری سالم وبدون ایراد
سرود.
پس شعر هم باید جوششی باشد وهم کوششی باشد.
آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه می کنید؟ در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
در زمینه کلاسیک، اشعار استاد محمد علی بهمنی وجلیل صفربیگی، فرامرز عرب عامری
ودر زمینه شعر سپید اشعاربارما شریبی را دوست میدارم.
قالب شعری مورد علاقه شما چیست؟
بنده قالب شعر غزل را دوست دارم
وهمچنین به سرودن شعر سپید نیز علاقمند هستم.
نظرتان درباره تاثیر نیما بر غزل معاصر چیست؟
نیما یوشیج تاثیر زیادی بر غزل معاصر گذاشت. وغزل را از حالت، کلیشه ای در آورد. با اینکه نیما غزلسرا نبود اما.. غزل مدرن امروز تحت تاثیر زاویه دید نیما قرار گرفت، وباعث شد غزل که سرمایه ی گرانبهای ادبیات ایران است، همچنان زنده بماند، ومضامین تازه وارد غزل و شعر کلاسیک شود... وروحی تازه در کالبد آن دمیده شود.
نیما با شکستن وزن به نگاه وزاویه ی دید شاعر وسعت بخشید.
حتی غزل معاصر تحت تاثیر شعر سپید
هم قرار گرفته، وما انواع غزل داریم
مانند غزل های مدرن وحتی پست مدرن
که از قالب های شعر نیما وشاملو تاثیر پذیرفته اند.
که با داشتن وزن عروضی وقافیه
در این دوره از ادبیات معاصر، بسیار ماندگار خواهد بود.
دیدگاه تان درباره جایگاه عشق در شعر امروز چیست؟
عشق درون مایه ی اصلی شعر است. وشاعرطبعی لطیف و دلی نازک دارد، واین گونه طبعش جاری می شود. ودرد را میشناسد.
عشق در شعر، در دو بخش عشق زمینی وعشق آسمانی تقسیم می شود.
وبه نظر من عشقی که در شعر معاصر
دیده می شود بیشتر عشقی زمینی است
اما مثلا عشق زمینی شعر سعدی با اشعار امروزی که سروده شده یکی ست.
ودر مورد عشق به طبیعت وزیبایی
به نوعی متصل شدن به همان عشق آسمانی است، که در شعرهای حافظ
ومولانا نمود پیدا میکند.
نظر شما در مورد این جمله که مهمترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوه اندیشه ونگرش جستجو کرد، چیست؟
به نظر من نوع اندیشه ونگرش در شعر بیشترین تاثیر را میگذارد، هر چقدر تفکر عمیق تر باشد، شعر به همان میزان ارزشمند می شود.
اما نگرش زنانه، در صورتی ست که بگوییم چون شاعر زن بوده ومعمولا زن نسبت به مرد از احساسات وعواطف بیشتری برخوردار است، چنانچه کمتر زنی به شعر حماسی پرداخته است.
چون در مقام مادر بوده، یا همسر
اما به نظر من نباید از این دریچه به شعر نگریست، چون شاعر چه زن وچه مرد
دارای احساسات وعواطف خاص ولطیف است.
وبه نظر من دنیای شعر، دنیایی است که نباید تفاوت خاصی بین نگرش زن یا مرد شاعر باشد.
از نظر شما بزرگترین آسیبی که شعر جوان را تهدید می کند چیست؟
بزرگترین آسیب به شعر، نداشتن کشف در شعر وکلیشه ای شدن آن هست، که اگر
شاعر از مضامین جدید استفاده نکند
ودر سرودن شعر فضا سازی کافی وخلاقیت نداشته باشد آسیب بزرگی به شعر خود می زند.
متاسفانه در بعضی از اشعار، درون مایه ی ضعیف که باعث
شده محتوای شعر، احساس خوبی برای مخاطب نداشته وصرفا شعر عنوان یکبار مصرف به خود میگیرد. واین آسیب جدی برای شعر جوان است.
در آخر ممنون می شوم گپ وگفتمان را به شعری که به تازگی سرودین مزین کنید؟
دست پاییز زمانی که به یلدا برسد
وای از نیمه شبی که به درازا برسد
هجمه ی باد وترک خوردن دل حادثه بود
هر اناری که دهان بسته به یلدا برسد
روی میز است انار وبه وخرمالوو شمع
چله دارم که شب تار به فردا برسد
دست بر دامن مهتاب زدم تا دم صبح
یک دقیقه به دلم نور اهورا برسد
هر تفأل که زدم بر غزل شاعر غیب
گفت بنشین که هر فال به معنا برسد
"شب دراز است وقلندر همه شب بیدار است"
خوش به حال دل صوفی که به ژرفا برسد
بافتم گیسوی یلدای پر از خاطره را
تا زمانی که سپیده به تماشا برسد
نظرات
0