زیانها و فرصتهای سیاست جدید چین در منطقه
دریا کنار به نقل از فرهیختگان: پیشتر در گزارشهایی با نام «توهم چینی» در ۲۱ آذر، «نخستین سیلی آمریکا به چین در کابل» در ۲۲ آذر و «توبه چینی» در ۲۳ آذر به بررسی ابعاد و تبعات ورود جدید چین به منطقه پرداخته است. با این حال، بهدلیل لزوم بازنگری در شاخصهای نظام پیشین منطقه قبل از اقدام چین، آنها نیازمند تعاریف جدیدی هستند.
البته پکن میتواند زیانهایی را نیز متوجه شرکای خود سازد. بر همین اساس در ادامه تلاش شده به نکاتی درباره ورود جدید چین به منطقه، اشاره شود.
۱. تفاوت روحیه چین و غرب
چین در تاریخ خود، به اندازه غرب دارای سابقه اشغالگری و روحیه سلطه نیست. در تاریخ قاره سبز خاستگاه تمدن غربی است و تمام مناطق نام برده شده (اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، اقیانوسیه و آفریقای جنوبی) از طریق اشغال و مهاجرت جمعیت از اروپا، به اشغال تمدن غربی درآمدهاند. این درحالی است که مرزقدرتها و تمدنهای پیشین جهان مانند چین، هند و ایران چنین کشورگشاییهایی را تجربه نکردهاند.
۲. تفاوت توان چین و غرب
چین با وجود رشد قدرت نظامیاش، کماکان از تواناییهای نظامی همتا با غرب برخوردار نیست. همچنین آمریکا بهدلیل مواجه نبودن با تهدید نظامی قابل توجه در مرزهای خود قادر به اعزام و استفاده از قابلیتهای نظامیاش در دیگر مناطق جهان برای تهاجم است، اما چین بهدلیل مواجهه با رقبای زیاد، ناچار به گرفتن آرایش دفاعی در مرزهایش است.
۳. اعراب با غرب به امنیت دست نیافتند با چین بیشتر
اعراب از طریق ائتلاف با غرب که دارای اراده و توان تهاجمی بالایی است و این موضوع را در اقدامات چنددههای خود بهویژه اشغال افغانستان و عراق نشان دادهاند، نتوانستند امنیت خود را تامین کنند. اگر آنها با مجموعهای توانمندتر و باانگیزه از چنین موضوعی بازماندند، با کشوری کمتوانتر درماندهتر خواهند شد
۴. اعراب با غرب صنعتی نشدند با چین بیشتر
اگر اعراب به کمک غرب که هفت کشور برتر صنعتی جهان را شامل میشود، به تواناییهای علمی و صنعتی دست نیافت، با چین نیز کاری از پیش نمیبرد. اگر آنها قادر به استفاده از ظرفیتهای علمی و تکنولوژیک غرب میشدند، میتوانستند از ظرفیتهای تکنولوژیک چین که بر پایه کپی بنا شده، استفاده کنند؛ اما وقتی از چنین کاری بازماندند، در رابطه با پکن نیز برای صنعتیسازی به موفقیت نخواهند رسید.
۵. روابط اعراب با غرب دچار گسست میشود
بهنظر میرسد غرب بهدلیل گام برداشتن اعراب بهسمت روسیه و چین، دست به انتقامجویی از برخی کشورها بزند. برکناری عمران خان، نخستوزیر سابق پاکستان در سالجاری بهدلیل نزدیکی رابطه با روسیه، نمونه برجستهای از برکناری دولتهایی است که در مسیر واگرایی روابط با غرب حرکت میکنند.
۶. چین قدرت تامین زنجیره دفاعی برای اعراب ندارد
غرب زنجیرهای از تواناییهای برای تامین امنیت در اختیار اعراب قرار میدهد. این زنجیرهها با ضرب در یکدیگر توانایی بالایی میآفرینند. همچنین ارتشهای عربی از طریق دادههای اطلاعاتی، حمایتهای سیاسی و حضور غرب پشتیبانی میشدند و همزمان از فضاسازیهای سیاسی و رسانهای این جبهه نیز برخوردار بودند. چین برخی از این موارد را به شکل ضعیفتر ارائه داده و درباره برخی دیگر از مسائل مانند توانایی حمایت سیاسی و رسانهای فاقد قدرت لازم است. چین حتی بهطور کامل توانایی تولید موتورهای نظامی برای جنگندهها را ندارد.
۷. چین به شکنندگی دولتهای عربی واقف است
چین با توجه به احتمال مداخله موثر آمریکا در کشورهای عربی از یک سو و شکنندگی دولتهای جهان عرب دربرابر گروههای قدرتمند مردمی قادر به تقویت عمیق روابط با آنها نیست.
امنیتیسازی حضور چین، بهنفع پکن نیست
چین اگر برای اطمینان یافتن از جریان انتقال انرژی نوع جدیدی از ورود به منطقه را در دستورکار دارد، امنیتیسازی و مسالهسازی این حضور، تامینکننده منافع پکن نیست.
نظرات
0