ممنون میشم یه بیوگرافی مختصر بهمون بدید؟
مریم ملک زاده هستم ۳۲ ساله ، اهل شیراز ، رشته تحصیلی ام روانشناسی ست و نویسندگی را بصورت آزاد در آموزشگاه هنری سینمایی گذراندم . از ۱۴ سالگی می نویسم و در ۱۷ سالگی برای اولین کتابم مجوز گرفتم . همزمان با داستان نویسی ، نمایشنامه و فیلمنامه هم می نویسم و در سال ۱۳۹۹ با تاسیس خانه فيلمسازان استان فارس تنها زن جزو هیئت موقت هفت نفره خانه فيلمسازان بودم که اساسنامه و قوانین و مقررات خانه را تنظیم کردیم اما به علت مشغله زیاد در انتخابات هیئت مدیره شرکت نکردم . در کنار شغل نویسندگی و درمان ، موسیقی و ورزش هم ادامه دادم .
از آثار ارزشمندتان بگویید؟
۱. چاپ رمان مهتاب عشق ۱۳۹۲ ۲. فیلمنامه کوتاه دانشجویی بلد راه ۱۳۹۳ ۳. فیلمنامه کوتاه دانشجویی بیسیم چی ۱۳۹۳ ۴. سریال بلند سرنوشت تارا ۱۳۹۶ ۵. سریال بلند و خدایی که در این نزدیکی است ۱۳۹۶ ۶. نمایشنامه جهان بانو ۱۳۹۷ ( بسیار تقدیر و به تله تئاتر تبدیل شد ) ۷. نمایشنامه نغمه های نور ۱۳۹۷ ۸.نمایشنامه جاویدِ جاوید ۱۳۹۷ ۹. بازنویسی فیلمنامه حاجی لند نوشته ابراهیم شیشه گر ۱۳۹۸ ۱۰. نمایشنامه میدانی شهید مرتضی جاویدی ۱۳۹۹ ۱۱. فیلمنامه کوتاه شاباش ۱۳۹۹ ( از بین ۱۳۰۰ اثر فرستاده شده به جشنواره فیلم کوتاه دفاع مقدس رسام ، جزو ۱۲ اثر برگزیده ی راه یافته به بخش مسابقه بود و در کتاب جشنواره همان سال ثبت شده ) ۱۲. نمایشنامه فرمانده ۱۴۰۰ ۱۳. نمایشنامه پانتهآ ملکه شوش ۱۴۰۱ ۱۴. فیلمنامه سینمایی جن زده ۱۳۹۱ ۱۵ . و تعدادی دیگر که ثبت اثر شده و آماده سازی برای چاپ .
کمی از فرق های داستانویسی با فیلم نامه بگویید؟
داستان نویسی ؛ خط داستانی را با تمام جزئیات ، احساسات ، افکار ، کنش ها ، خاطرات ، عواطف ، سخن ها ، امیدها ، رویاها تعریف می کند و از توصیف استفاده می شود . در صورتی که فیلمنامه ؛ داستانی است که با تصاویر و در قالب گفتگو و شرح صحنه تعریف می شود و در بطن دراماتیک ( نمایشی ) اتفاق می افتد و هر قصه ای قابلیت نمایشی شدن ، ندارد .
ایده های مریم خانم از کجا می آیند؟
از همه جا از آدمهای اطراف و خاطرات و سرگذشت شان ، خاطرات و تجارب زندگی خودم ، قرآن و احادیث، روزنامه ، مجله ، طبیعت ، عکس ، فیلم ، یک قطعه شعر یا جمله ی زیبا ، موسیقی ، نقاشی ، ورزش ، خواب و رویاهایم ، آرزو و احساسات دیگران و ...
بزرگترین چالش شما در نوشتن؟
وقتی موتور نوشتنم روشن می شود و شروع به نوشتن می کنم متوقف کردنش سخته ، و خیلی حساسم روی اینکه چیزی که می نویسم درست باشد و به حقیقت نزدیک ، دور از واقعیت و زندگی مردم نباشد
مشوق های شما چه کسانی بودند؟
برادر بزرگم و خواهرم که دو سال از خودم بزرگتر است ، به اضافه خانواده ام و دوستان دوران دبیرستانم . البته اساتیدم هم معتقد بودند استعداد بینظیری در نویسندگی دارم و به آینده ی شغلی ام در این زمینه بسیار امیدوار بودند و می گفتند از بین هنرجویان مان تنها تو موفق می شوی و چنین هم شد ، هیچ کدام از هم دوره ای هایم نویسندگی را ادامه ندادند .
استعداد خود رو چطور کشف کردید؟
از بچگی ، حدوداً پنج سالگی همیشه برای خواهر و برادرم و یا درتنهایی برای خودم قصه و داستان تعریف می کردم و آنها تشویقم می کردند . وقتی به مدرسه رفتم و خواندن و نوشتن یاد گرفتم از ۹ سالگی شروع به خاطره نویسی کردم و از ۱۴ سالگی داستانهایم را به روی کاغذ آوردم و با استقبال اطرافیان مواجه شدم و ادامه دادم . از ۱۷ سالگی هم فیلمنامه نویسی را شروع کردم .
به نظر خانم ملک زاده عزیز امروز اگر وظیفه ای بتوان برای ادبیات قائل شد، آن وظیفه چیست؟
زبان فارسی در عین حال که بسیار غنی و زیباست خیلی هم مظلوم واقع شده و دارد فراموش می شود ، برای همین زنده نگه داشتن آن و جلوگیری از نابودی آن امری ضروری و حیاتی است . بسیار دردناک است کسانی که برای آموزش به من مراجعه می کنند وقتی از کتابهایی که خواندند می پرسم اسم یکسری رمان های بازاری و مجازی را می گویند که بقول یکی از همین نویسندگان فضای مجازی نه بار ادبی دارد و نه اخلاقی ، و جالب تر اینکه این نوشته ها را الگویشان قرار دادند و می خواهند مثل آنها بنویسند . متاسفانه مردم اصلاً مطالعه ندارند و باید بسیار فرهنگ سازی شود .
با توجه به رشته تحصیلی، چقدر دست به دامان علوم دیگر از جمله روانشناسی، می شوید؟
بسیار زیاد ، رشته ی روانشناسی بخصوص در شخصیت پردازی بسیار در نوشتن به من کمک می کند . علوم دیگر هم باتوجه به داستانی که دارم می نویسم و نیازی که می بينم ، سعی میکنم درموردش اطلاعات کسب کنم . یک نویسنده باید اطلاعات عمومی و تخصصی زیادی داشته باشد . به نظر من ، هشتاد درصد وقت نویسندگی را باید صرف تحقیق و پژوهش کرد و بیست درصد به نوشتن پرداخت .
به نظر شما چه چیزی یک اثر رو ارزشمند می کنه؟
اینکه هر کسی سواد نوشتن دارد قلم در دست بگیرد و هر چیزی به ذهنش آمد ، بنویسد نمی توان نامش را نویسنده گذاشت . یک نویسنده باید ادبیات کشورش و جهان را بشناسد و به دیگران بشناساند . خودش الگو باشد و سواد و دانش داستان پردازی و اصول نوشتن بلد باشد ، سیاهه نویس نباشد و دیگران با خواندن آن اثر و در پایان یک چیزی یاد گرفته باشند ، تحولی در دیگران ایجاد کند و ذهنشان را درگیر کند . وگرنه هر اثری که کپی اثر قبلی نویسنده اش باشد این کارها ماندگار نیستند و پس از مدتی فراموش می شوند . باید تازگی و منحصر بفرد و خاص نویسنده اش باشد و کپی کار دیگران نباشد و هر کار متفاوت تر و بهتر از کار قبلی باشد .
آیا استعداد برای نوشتن کافی است؟
خیر ، در کنار استعداد آموزش هم باید دید و اینقدر که آموزش و یاد گرفتن اصول و قواعد مهم است ، استعداد مهم نیست چون با تکرار و تمرین و پشتکار می توان موفق شد ولی با استعداد تنها ، چنین اتفاقی نمی افتد .
ارنست همینگوی میگه(اولین نسخه هر نوشته ای مزخرف هست! چون حداکثر حاوی 10 درصد توانایی نویسنده است؛ اگر می خواهید صد درصد توان تان در اثر باشد، باید آن را دستکم ده بار بازنویسی کنید.) چقدر با ایشون موافق هستید؟
صد در صد موافقم ، اثری که بازنویسی نشود و خام و نپخته به دست مخاطب برسد یعنی علاوه بر مخاطب برای خودت هم ارزش قائل نبودی که سعی نکردی بهترین خودت را به دیگران ارئه کنی . خدابیامرز استادم همیشه می گفتند : تا بخواهی اثرت رو به دیگران عرضه کنی بیش از سی بار بازنویسی اش می کنی و بعد که چاپ یا تولید شد دوباره با خودت میگی کاش بهتر نوشته بودمش و اینجاهاش به بازنویسی نیاز داشت و می تونستم بهتر بنویسمش . من خودم بعضی از آثارم رو بیش از بیست سی بار بازنویسی کردم ، وقتی از کارت راضی بودی آن وقت با اطمینان می توانی بگویی خوب است و وقتش رسیده به دست دیگران برسد .
همانطور که همگی می دانیم هر شغلی مزایا و معایبی دارد، لطفا از مزایا و معایب نویسندگی برایمان بگویید؟
مزایا ؛ با نوشتن تخلیه هیجانی و ذهنی می شوید و روحیه ی آرام تری پیدا می کنید . از تنهایی هراس ندارید چون بیشتر وقتها تنهایید . با نوشته هایت می توانی حال دیگران را خوب حس و حال خوشی به آنها بدهی . اگر در این حرفه صاحب نام می شوی آورده ی مالی خوبی می تواند برایت داشته باشد . معایب ؛ آسیب های جسمی از جمله دیسک کمر و گردن ، زانو و دست درد . گاهی بخاطر کارت و نوشتن ، مجبوری تنها و دور از دیگران باشی تا بهتر بتوانی بنویسی . با وجود زحمت زیادی که دارد حمایت کمی می شود و آورده ی مالی زیادی ندارد .
گویا شما در کانالی به صورت رایگان نکات مفید آموزشی برای عشاق قلم ارائه می دهید، لطفا بفرمایید چقدر آموزش را برای نوشتن ضروری می دانید؟
آموزش در هر چیزی حرف اول را می زند ، و مسیر موفقیت را کوتاه میکند . من خودم پس از چاپ اولین کتابم به کلاس نویسندگی رفتم و وقتی نظر استادم را درمورد کتابم شنیدم بسیار ناراحت شدم ولی وقتی آموزش دیدم فهمیدم چقدر درست می گفتند و همیشه می گویم ای کاش قبل از چاپ ، آموزش دیده بودم و حالا که نوشته های دیگران و رمان های فضای مجازی را می بینم و یا نقدهایی که درمورد کار دیگران می نویسم بیشتر نظر استادم را درک می کنم .
هرچه دلتنگت می خواهد بگو؟
در هر حرفه ای بخصوص هنر ، اخلاق حرف اول را می زند . کسی که می خواهد بنویسد ، کاری ندارم حالا نویسنده حرفه ای هست یا نه ، حتماً پیش از نوشتن به این فکر کند که چه کسانی قرار است نوشته ی مرا بخوانند و شامل چه قشری می شود و چه اثراتی بر زندگی و روح و روان او می گذارد ، در نوشتن دقت بیشتری کنند و هر چیزی ننویسند . چون هنر و بخصوص نویسندگی جزو آثار متأخر حساب می شود . و ای کاش نظارت بیشتری بر محتواهای فضای مجازی بود و اجازه نمی دادیم فرزندانمان هر خوراکی را به روح شان بدهند و روان شان را آزرده و تباه کنند .
نظرات
0