آیا واقعاً زندگی و تحصیل در خارج از کشور به همان اندازهای که رسانههای غربی و شرکتهای مهاجرتی تبلیغ میکنند گل و بلبل است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال با هامون سبطی، دبیر کمیسیون آموزش و رسانه دیده بان شفافیت وعدالت به گفتوگو نشستهایم.
چرا ما در کشور با پدیده مهاجرت تحصیلی روبه رو هستیم؟
اولین موضوعی که ما را با این معضل روبه رو کرده پول و اقتصاد است. اما صرفاً منظورم مشکلات اقتصادی نیست. بلکه مشکل برخی افراد هستند که برای کسب پولهای کثیف قصد دارند با ایجاد یک جریان آموزش در ایران، آموزش عمومی را به آموزش طبقاتی تبدیل کنند. این یک جریان سرمایه سالار است که درحال حاضر در همه زمینهها از جمله آموزش رسمی کشور ورود کرده است. این جریان دست کم از ۱۰ سال پیش شروع به ریشه دواندن کرده؛ در این دوران شرکتهایی تأسیس شدهاند که در اساسنامه آن ها آمده امکان تأسیس دانشگاه علوم پزشکی را دارند! طبق این اساسنامه این شرکتها به خودشان اجازه میدهند در این موضوع حیاتی، حاکمیتی و حساس خودشان را در کنار وزارت بهداشت قرار دهد.
رشتهها و دانشگاههای علوم پزشکی زیر نظر وزارت بهداشت است. بخش خصوصی چگونه میتواند در کار وزارت بهداشت دخالت کند؟
از پنج سال پیش زمزمههایی وجود داشت که دانشگاه آزاد شعبههای دیگری هم داشته باشد که خیلی خصوصیتر و دارای شهریه بالاتری باشد و در کمال تعجب این موضوع در برنامه هفتم گنجانده شده و در آن ذکر شده که آموزش رشتههای بسیار حساس و حاکمیتی مانند پزشکی به بخش خصوصی سپرده شود. همین الآن که این رشتهها در تصرف کامل وزارت بهداشت است، ما میبینیم که بخش نه چندان کمی از صندلیهای دانشگاههای معتبر توسط افرادی پر میشود که صلاحیت ورود به آن رشتهها را ندارند. در حال حاضر شخصی با رتبه بالای ۱۶۰ هزار کشوری در حال تحصیل در رشته پزشکی است و به ظاهر پذیرشش مبنای قانونی هم دارد! بحث فروش غیرقانونی صندلیهای دانشگاهی نیز یک بحث بسیار جدی است.
هدف بخش خصوصی از پوشش رشتههای مهم مانند پزشکی چیست؟
دانشجو هرچقدر پولدارتر بهتر! هدف پول است. دقیقاً برخی از همین افراد علاقه شدیدی به صادرات دانشجو به خارج از کشور دارند. این افراد تا الآن به فکر این بودند که فرزندان خانوادههای پولدار را صادر و کسب درآمد کنند اما الآن میگویند:« این چه کاری است؟ همین کار را در ایران میتوانیم انجام دهیم و پولی که میخواهیم به شکل غیرمستقیم از خارجیها بگیریم، مستقیم به خودمان برسد.» حالا باید با دانشگاههایی روبه رو شویم که زیر نظر بخش خصوصیاند و به هرشکلی که بخواهند میتوانند دانشجو بگیرند.در این میان ما هم با مشکل آموزشی و هم مشکل فرهنگی روبهرو خواهیم شد.
چه زمانی متوجه مسئله صادرات دانشجو شدید؟
این موضوع در سال ۹۷ همگام با تصویب تأثیر قطعی معدل در شورای سنجش و پذیرش و اصرار وزارت آموزش و پرورش بر آن، عیان شد و بیلبوردهایی در اتوبان همت نصب شد که بر روی آن عباراتی با این مضمون نوشته شده بود که «چرا کنکور در ایران؟ چرا در روسیه و ترکیه و ... درس نخوانیم؟» این تبلیغات علنی صادرات دانشجو برای ما در دیده بان حساسیت برانگیز شد. زمانی که پیگیری کردیم متوجه شدیم مؤسساتی که با برخی از افراد در ارتباط هستند، تجارت دانشجو انجام میدهند و با دانشگاههای خارج از کشور یک سری تفاهم ها و قول و قرارهای مالی دارند. البته این افراد کلاهبردار نیستند اما گاهی دانشجو به دانشگاهی میرود که نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری نمیتواند از مدرک آن استفاده کند.
اغلب مدرکهای علوم پزشکی بلاروس، اوکراین و روسیه مدارک چندان معتبر و قابل پذیرشی در ایران و جهان نیستند، چون که الگوریتم تشخیصی، درمانی و داروشناسی کشورهای اتحادیه روسیه و شرق اروپا تا حدی متفاوت با الگوریتمهای درمانی، دارویی و تشخیصی غرب است. در حال حاضر پایه پزشکی دنیا و ایران پزشکی غرب است و این نوع از پزشکی خیلی متفاوت و پیشرفتهتر از آن است که در دانشگاههای این کشورها به دانشجوها میآموزند.
ساده در اینترنت متوجه میشویم بسیاری از حرفهای این اشخاص دروغ است. هرساله وزارت بهداشت و علوم دانشگاههای معتبری را که مدرک آن مورد تأیید این وزارتخانه است معرفی میکند. اما متأسفانه بعضی از افراد حتی زحمت یک جستوجو ساده را هم به خودشان نمیدهند.
آینده تحصیلی و پزشکی کشور را چگونه پیش بینی میکنید؟
من نسبت به آینده آموزش و بهداشت در کشور بسیار احساس خطر میکنم. راه رهایی از این مشکل آگاهی رسانی به مسئولان بلند پایه در زمینه آموزش است. وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و وزارت علوم باید به دنبال راه حلی برای جلوگیری از طبقاتی شدن آموزش در کشور باشند. چند ترم تحصیل خارج و سپس نشستن بر صندلی معتبرترین دانشگاه های ایران، خطر دیگری است که پزشکی و رشته های کلیدی دانشگاهی را تهدید می کند.
نظرات
0