مریم طلایی قرار است به زودی به عنوان اولین و تنها نماینده ایران در یکی از معتبرترین رقابتهای موتورسواری بینالمللی که صد سال قدمت دارد شرکت کند. این خبر بهانهای بود تا روزنامه اعتماد با این قهرمان موتورسواری کشورمان به گفتوگو بنشیند.
بخشهای مهم این گفتوگو را میخوانید:
از سالی که رشته موتورسواری بانوان را راه انداختیم من کلا ایران بودم. بعدش هم مسابقات برگزار شد و خانمهای زیادی وارد این رشته شدند. تا الان هم سمتهای زیادی داشتم و این آخرین سمتی است که گرفتم. در این چند سال پشت سر هم بر اساس سمتهایی که گرفتم برنامههایی برای بچهها گذاشتیم تا تعداد ورزشکاران بیشتر شود. الان هم یک ذره بعد از این همه سال موتورسواری زنان در حال جا افتادن است.
در سالهای اول خیلی کند بود. به دلیل مقابله کردن تمام کسانی که مسوول ماجرا هستند. این افراد به نحوهای مختلف با این مساله مقابله کردند. مثل همین دوچرخهسواری زنان که یک مدت اوکی میشد و بعد یکهو میدیدیم علیه این مساله حرف زده میشود و قانون و تبصره میگذارند. مجلس میگفت بله و یک نهاد دیگر میگفت نه! منتها هنوز هم یک جبهه خیلی زیادی هست.
مانع مقابل موتورسواری زنان هست همچنان و من نمیفهمم چرا. به دلیل اینکه وقتی یک خانم مینشیند ترک موتور هیچ مشکلی ندارد ولی اگر 20 سانتیمتر بنشیند جلوتر هم مشکل شرعی پیدا میکند هم مشکل قانونی هم مشکل عرفی. ولی خب هیچ جای قانون ما ذکر نشده که ممنوعیتی وجود دارد برای موتورسواری زنان. ولی دارند با این مساله مبارزه میکنند و حتی رانندگی موتورهای برقی در سطح شهر را ما به زنان آموزش دادیم. همه جا هم استفاده میشود و من در سطح شهر میبینم اما شرایط به شکلی است که اگر ببینند و جلوشان را بگیرند رسما از لحاظ قانونی به مشکل میخورند. هم جریمههای سنگین دارد هم خواباندن موتور.
در این مدت تنها اتفاقی که افتاد این بود که در انظار عمومی و دید مردم جامعه، موتورسواری زنان جا افتاد. روزهای اولی که ما سوار موتور میشدیم، خیلی عجیب بود برای همه. ولی الان در سطح شهر زنان فعال هستند و حداقلش این است که اگر یک خانم سوار موتور وسپا در خیابان دیده میشود دیگر کسی تعجب نمیکند .
متاسفانه قانون ما قانون اشتباهی است. نه گواهینامه به خانمها میدهند و نه مساله را مشخص میکنند. طبعا من همیشه با ایمنی کامل و لباس کامل در خیابان تردد میکنم و برای همین کسی متوجه نمیشود من خانم هستم. میروم کارهایم را انجام میدهم و برمیگردم ولی کسی نمیداند که من اصلا وجود خارجی دارم.
الان خیلی از بچهها به خاطر مشکلات مالی موتورهاشان را فروختند. شما حساب کنید برای یک مسابقه طرف بخواهد دو حلقه لاستیک بخرد، میشود 8 میلیون تومان. این خیلی زیاد است. لاستیک برای موتورسوار مثل استوک است برای فوتبالیست. به همین دلیل چون برخیها توان مالی ندارند کنار کشیدند
نظرات
0