امید و هراس از شاخه های تاریکی:
به دیدگاه شخصی؛ یکی از منشا اصلی جهان تاریکی ((امید)) است. در امید چیزی به نام بیم و هراس وجود دارد. هسته ی تشکیل دهنده ی این جهان تاریک، از خود انسان است چرا که اگر انسان یک موجود بالقوه باشد، در اعماق ذهن و پیرامون زندگی خود و گاهی دیگران، هراس برخاسته از این جهان تاریک را رواج می دهد.
به طور مثال:
ـ او امید دارد که زنده بماند اما....؟
((اما)) کلمه ای که به تنهایی می تواند ذهن شما را به خودش درگیر سازد که ادامه ی مطلب چیست؟این درگیری به حدی هست که برای لحظاتی جمله ی ماقبل هم فراموشتان می شود.
حالا اگر چراغ امید روشن شود، ((اما )) به دور آن در نقش یک تار عنکبوت عمل می کند.
ـ او امید دارد که زنده بماند اما اگر در حین درمان بمیرد...؟
در همین جاست که تاریکی به شکل تکامل خود می رسد؛ امیدی شکل می گیرد و در پس آن، -اما- اراده ی شخص را زیر سوال می برد و تا انتهای این حادثه، انسان در یک هراس زندگی می کند. این امید در برخی موارد گاهی خوش یوم است و گاهی هم زوال پذیر. شبیه یک برگ خشکیده در باد که با هجوم هراس و امیدها بالا و پایین می شود.
امید و جهان دو قطب ناهمسان:
گاهی همین جهان تاریک منجر به رویایی دروغین می شود. به رویایی دل می بندید که از فرجام آن بی خبرید و اکثر انسان ها فرجامی مطابق میل خود در انحنای خیال می سازند. در صورتی که جهان در مسیری متفاوت از آنچه که پنداشته بودید، پیش می رود و اگر به این روند ادامه دهید، شما در جنبه ی دیگر تاریکی مطلق فرو می روید.
شهامت و ایمان داشته باشید:
برای امید، جهان تاریکی را توصیف کردم. با خواندن این توصیف، سیاهی و بار منفی در ذهنتان مصور شد اما منظورِ منظورم از موارد مذکور این است که پیراهن شهامت و ایمان بر تن بپوشانید. در مقابل هر حادثه ای جنگنجو باشید حتی اگر لشکر یک نفره ی خودتان باشید و آواز شکست شما از قبل نواخته شده باشد.
پس خودتان را به امید نسپارید تا امید شما را به بیم نکشاند و در هراس زندگی کنید. شهامت و ایمان حتی در اوج شکست، بالندگی انسان را به تصویر جهان می کشد.
نظرات
0