پدر این خانواده از ۱۸ سالگی، وارد نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شده و حدود ۲۵ سالی است که خدمت میکند. وی بارها به مأموریتهای سخت و طولانی رفته از ۴۵ روزه تا هشت ماهه. مأموریت هشت ماههاش همان مأموریت معروف ناوگروه۸۶ است که دریانوردان کشورمان، با یک ناو تمام ایرانی، دور کرهی زمین چرخیدند تا علاوه بر «مخابرهی پیام صلح و دوستی کهندیار ایران به سراسر جهان»، با گشتزنی در آبهای دوردست، «حراست از خطوط مواصلاتی تجاری ایران در آبهای بینالمللی» و «نمایان کردن توان متخصصان داخلی» را به ارمغان بیاورند.
یکی از نقشهای مهم ناوگروه۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، توانایی آنان در مقابله با تحریم است زیرا از یک سو، ناوشکن تمام ایرانی دنا، در شرایط تحریمهای ناجوانمردانهی استکبار جهانی، به دست متخصصان کشور عزیزمان ساخته شد و از سوی دیگر هم ایالات متحده، در بحبوحهی دریانوردی این ناوگروه، آن را تحریم کرد تا در تأمین انواع نیازمندی خود درمانده شده و نتواند مأموریت را به پایان برساند اما نه تنها کشورهای دیگر از این تحریم تبعیت نکردند و به استقبال ناوگروه۸۶ آمدند بلکه برنامهی دقیق و حساب شدهی نیروی دریایی در این سفر، به گونهای طراحی شده بود که بتواند بدون پهلوگیری در هیچ یک از بنادر دنیا، به مدت بیش از ۱۰ماه در تأمین تمام نیازمندیهای خود، خودکفایی داشته باشد و در اجرای این مأموریت تاریخی، خللی ایجاد نشود.
البته در پشت صحنهی همهی این فداکاریها، زنانی حضور دارند که سهم مهمی در این جهاد و در دفاع از کیان انقلاب اسلامی و میهنشان دارند؛ زنانی که همه چیز را در رضایت خدا میبینند و از آسایش و آرامش خود میگذرند تا همسرانشان با خیالی آسوده، به دفاع و حفظ و حراست از مرزهای این مرز و بوم بپردازند. بیشک همراهی، همدلی، صبوری و ایثار این زنان چنان عظیم و ستودنی است که در تاریخ ایران، بیبدیل است.
به همین منظور پای درد و دل خانم فریده دلکرم، همسر بهنام صمدی، یکی از دریادلان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نشستیم.
وی در ابتدای مصاحبه ما را برد به زمان مجردیاش که مسئولیت خاصی نداشت و در این باره گفت: «پیش از ازدواجم، مسئولیت خاصی بر عهدهی من نبود و مشغول درس و مدرسه بودم اما وقتی ازدواج کردم و به شهر دیگری آمدم، زندگی من تغییر کرد».
اعتراف میکنم که پدر بودن خیلی سخت است
خانم دلکرم، خانهدار است و مانند هر مادر خانهدار دیگری، همهی کارهای خانه را به عهده دارد از پختن غذا تا نظافت و رسیدگی به امور بچهها اما وقتی همسرش به مأموریتهای طولانی میرود، علاوه بر کارهای خانه، تمام کارهای مردانهی بیرون هم بر دوش او است، کارهایی مثل خرید، انجام کارهای تعمیرات، بردن بچهها به مدرسه و غیره. اینجاست که او پدر خانواده هم میشود و وظیفهی سنگینی بر دوشش قرار میگیرد. وی در این باره به ما میگوید: «دوری از همسر خیلی سخت است اما موجب شد هم خودم و بچهها مستقل بار بیاییم و هم اینکه بفهمیم پدر بودن و احساس مسئولیت داشتن چقدر سخت است. هشت ماهی که همسرم نبود و تا پیش از آن، فکر نمیکردم کارش اینقدر سخت باشد. واقعاً اعتراف میکنم که پدر بودن خیلی سخت است».
این همسر نیروی دریایی ارتش اضافه کرد: «البته دوری و دلتنگی هم مزید بر علت شد و حاضریم هر سختی را به جان بخریم اما همسرم و همکارانش با قدرت هر چه تمامتر، مأموریتهایشان را انجام دهند و به سلامتی و تندرستی به آغوش خانواده بازگردند».
همسرم از توانایی من با خبر است که هشت ماه به مأموریت میرود
خانواده و اقوامشان در همدان هستند و فاصلهی همدان تا بندرعباس، حدود ۱۵۰۰کیلومتر است؛ وقتی همسر به مأموریت میرود، خیلی نمیتوانند برای دیدن خانوادهشان به همدان بروند به خصوص که بچهها درس و مدرسه هم دارند. پس در مأموریتهای سخت و طولانی همسر، در بندرعباس میمانند. خانم دلکرم در این باره میگوید: «من در این شهر غریب، نه پدر و مادری دارم و نه خواهر و برادری. در زمان دلتنگی، بچههایم همدم و دوست همراه من هستند. گاهی حتی آنها مرا دلداری میدهند و میگویند گریه نکن، بابا خیلی زود برمیگردد».
وی ادامه داد: «زمانی که یک مرد، بداند همسرش نمیتواند در نبود او، خانه را مدیریت کند، حتی به محل کار هم نمیتواند برود چه برسد به این که زن و بچهاش را هشتماه در شهر غریب تنها بگذارد. اینکه همسرانمان این همه مدت ما را تنها گذاشته و به مأموریت میروند، دلشان از بابت خانه و خانواده و مدیریت آن قرص و محکم است. اگر آنها توانایی ما را نمیدیدند، قطعاً به این مأموریتها نمیرفتند. آنها تنها در یک مأموریتشان، بیش از هشت ماه در خانه نبودند و این مدت زیادی است. مثلاً یک سال، زمانی است که یک بچه به دنیا میآید، دندان در میآورد، مینشیند، راه میرود و حرف میزند».
البته درست است که او دلتنگی زیادی را تجربه میکند اما با این جنس دلتنگیها غریبه نیست زیرا یکی از برادران خانم دلکرم، شهید شده و یکی دیگر هم از جانبازان دفاع مقدس است و بارها و بارها، دلتنگی و بیتابی مادرش را هنگام جبهه رفتن آنها دیده است.
آری، دفاع مقدس، همان تجلیگاه فرهنگ ایران اسلامی است که ایثار، فداکاری، انساندوستی، پاکدستی و مسئولیتپذیری مادران، خواهران و همسران این مرز و بوم را به تصویر کشید و اگرچه سالیان سال است که جنگ تحمیلی به پایان رسیده اما جهادِ مردانِ این مرز و بوم ادامه دارد و بیشک، زنان هم نقش بیبدیل، تأثیرگذار و انکارناپذیری را برای آن ایفا کردهاند.
همسران نیروی دریایی چه ویژگیهایی دارند؟
خانم دلکرم معتقد است که همسران نیروی دریایی، جنس زنانه دارند اما اخلاقشان مردانه است و ادامه میدهد: «این خانمها مانند یک پدر و یک مادر، هوای زندگیشان را دارند و از آن دفاع میکند تا همسرشان از مأموریت برگردد. آنها روزهای سخت بیماری و تنهایی را سپری میکنند و همسرانشان، در مناسبتهای مختلف حضور ندارند».
همسر نیروی دریایی ارتش تأکید کرد: «در مأموریتهای همسرم، دلم به امید زنده است و همواره با خود میگویم همسرم باز میگردد و همین که زنده و سالم است، برای من کافی است. افرادی هستند که حتی شرایط ما را ندارند مانند خانوادهی شهدا که عزیزانشان را از دست دادهاند اما ما حداقل میتوانیم با همسرانمان تماس داشته باشیم».
وی گفت: «بارها برایم پیش آمده که میگویند همیشه همسرت در مأموریت دریا است و چگونه این زندگی سخت را تحمل میکنی و چرا اجازه میدهی همسرت این همه مأموریت برود اما پاسخ من به تمام آنها این است که اگر یکی مثل من نگذارد همسرش برود، یک خانم دیگر هم بگوید همسر من هم نرود، آخرش چه خواهد شد؟ مگر میشود کشورمان را رها کنیم؟ مگر میشود پشت هم نباشیم؟ شوهر من نظامی است و من هم از روز اول پذیرفتهام که همسر یک نظامی هستم بنابراین با این شرایط خودم را وفق دادهام».
احترام به والدین از سوی همسر
همسر خانم دلکرم، آدم مهربان، دست و دلباز و مسئولیتپذیری است و همین امر موجب شده که زندگی آنها همواره عاشقانه و پر از وابستگی باشد. اگرچه آقای صمدی، اوقات زیادی را در مأموریت میگذراند اما در مواقعی که خانه است، خانم همیشه همراهیاش میکند و حتی در خریدهای کوچک هم دوست دارد کنارش باشد و به قول خانم دلکرم «نمیدانم با این همه وابستگی، چطور این مأموریتهای طولانی را میتوانم تحمل کنم».پدر که تماس میگیرد، اولین جملهی بچهها پس از سلام واحوالپرسی این است که «بابا دلمان برایت تنگ شده، کاش زودتر برگردی». آنها آنقدر به پدر وابسته هستند که در مأموریتها، یونیفرم سفید نظامیاش باید جلوی چشمشان باشد. مادر در این باره میگوید: «یکی دو ماه اول، یونیفرم همسرم روی چوب رختی بودند، میخواستم آن را داخل کمد بگذارم که پسرم با ناراحتی گفت، مامان لباسهای بابا را جمع نکن، او برمیگردد. شنیدن چنین جملاتی خیلی برای من سنگین است».
آقای صمدی علاوه بر خانم و بچههایش، بسیار نسبت به پدر و مادرش هم علاقهمند و مسئولیتپذیر است تا جایی که وقتی پدرش بیمار شد، ۲۵روزی مرخصی گرفت و از بندرعباس، راهی همدان شد تا هنگام عمل پدر، همراه او باشد. هر باری هم که در مأموریت دریا است و تماس میگیرد، علاوه بر همسر و فرزندانش، سراغ پدر، مادر، خواهران و برادرانش را هم میگیرد. رزق و روزی پدر آقای صمدی هم از کشاورزی تأمین میشود و در زمستان که هوا سرد است و کشاورزی کم رونق میشود، مدام نگران حال پدر شده و دعا میکند که انشاءالله رزق و روزی امسالشان پربرکت باشد. خانم دلکرم در این باره میگوید: «وقتی انسان درختی میکارد، حداقل اگر درخت میوه ندهد، میتواند زیر سایهاش بنشیند، بچه هم همینطور است و هیچ وقت نباید پدر و مادرش را فراموش کند. از احترام همسرم به والدینش بسیار خرسندم و معتقدم وقتی همسرم به آنها احترام میگذارد، گویا به خودش احترام گذاشته است زیرا بچههایم از او الگوبرداری میکنند».
افتخار میکنم همسر یک نیروی دریایی هستم
خانم دلکرم عنوان کرد: «حدود شش ماه پیش، یکی از همسایههای مادرم از همدان تماس گرفت و گفت پسرم نیروی دریایی قبول شده و از من پرسید برود یا نه و من هم صادقانه از خوبیها و سختیهای آن گفتم و گفتم در کل من راضی هستم و این شغل هم مانند شغلهای دیگر است و پس از بیست سال، هیچ نارضایتی ندارم. حتی اگر پسر خودم هم بخواهد به نیروی دریایی برود، استقبال خواهم کرد».
همسر نیروی دریایی ارتش افزود: «البته نیروی دریایی بودن، سختیهایی مثل دوری از خانواده را دارد و من هم تا زمانی که بندرعباس نیامده بودم، آنها را لمس نکردم و نمیدانستم اصلاً نیروی دریایی وجود دارد و چه کاری انجام میدهند. مثلاً یکبار برای همسرم غذا و خوراکی بردم چون از ۶صبح تا یکونیم ظهر، شیفت نگهبانی داشت و نمیدانم چطور این همه ساعت را در آن شرایط گرما میخواست تحمل کند. پس اگر امنیتی در کشور ما و در دریاهایش برقرار است، به برکت تلاش، سختیها و جانفشانیهای نیروهای نظامی است».
وی در پایان گفت: «افتخار میکنم همسر یک نیروی دریایی هستم. خدا را شکر که همسرم و همکارانش آنقدر غیور، توانمند و شجاع هستند که میتوانند مأموریتهای طولانی و سخت را به دور از خانواده، در آبهای جهان سپری کنند و پرچم پرافتخار کشورمان را به اهتزاز در آورند».
نظرات
1ادب و اخلاق رسانه ای حکم می کند که منبع مطلب و عکس را درج کنید روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد